این تحقیق بر آن است تا پارهای از دشواریهای نحوی حاصل از شواهد شعری را، از منظر عروض و قافیه، مورد نقد و بررسی قرار دهد. سؤال تحقیق آن است که آیا شعر با توجه به موانع و محدودیتهایی چون: وزن، قافیه، موسیقی و ... میتواند سند صرفی یا نحوی باشد؟ و اصولأ استناد به شعر، ارزش علمی دارد یا خیر؟ به منظور دستیابی به پاسخ، با استناد به برخی از کتابهای معتبر نحوی، شواهد متعددی از حاکمیت موسیقی به جای نحو و نیز ضرورت شعری و تأثیر آن بر شواهد صرفی و نحوی، همچنین ضرورت ساخت کلمات با هجای بلند بررسی شده است و در ادامه، از قافیه و تأثیر آن در مخالفت با قواعد نحوی سخن به میان آمده است.
در فرهنگ لغت ساحلی لغات از حرف آخر تنظیم شده، و اولین فرهنگ در نوع خود است. البته نوشتن این نوع فرهنگ به عربی از صدها سال پیش معمول بوده است و حتی اولین فرهنگ لغت عربی یعنی کتاب العین اثر خلیل بن احمد فراهیدی بر اساس حرف آخر لغات بوده است. اما فرهنگ لغت ساحلی که اساتید دانشگاه آن را منحصر به فرد خوانده اند اولین فرهنگ لغت فارسی (با ریشه فارسی، ریشه عربی و ریشه بیگانه) بر اساس حرف آخر است که در حقیقت آدرس دادن قافیه ها به شاعران، سخن سنجان و ادیبان است
در کتاب "تاریخ نحو "ابتدا کلیاتی در باب علم نحو، جمع و تدوین لغت، پیدایش نحو، واضع نحو، و مراحل پیشرفت علم نحو درج میگردد ;سپس وضعیت نحو در کوفه و بصره بررسی میشود ;همچنین عالمان نحو در دو مکتب کوفی و بصری، طی قرون اولیه، معرفی میگردند .در بخش دیگر کتاب به اختلافات نحویان و موارد اختلاف آنان در نحو عربی اشاره شده است .نحو در بغداد، نحو در اندلس و مغرب، نحو در مصر و شام، و معرفی آثار برجسته علم نحو از دیگر مباحث این کتاب هستند .
این فرهنگ دربرگیرنده واژگان جدید مشتمل بر واژگان رایج و مأنوس و به دور از الفاظ مهجور است. از آنجا که واژگان این لغتنامه فقط از روزنامه و مجلات معاصر عربی جمعآوری شده، به همین سبب کاملاً متنوع و جدید است. در گردآوری واژگان تنها به گزینش لغات سیاسی و ادبی بسنده نشده، بلکه هزاران واژه در زمینههای مختلف اعم از کامپیوتر، شیمی، فیزیک، زیستشناسی، برق، الکترونیک، مخابرات و ... گزینش شده است. این فرهنگ قابل استفاده همه علاقمندان زبان عربی بهویژه دانشجویان رشته عربی والهیات در مقاطع مختلف است.
اشعار مدحی بخش قابل توجهی از اشعار فارسی و عربی را به خود اختصاص دادهاند. مدیحهسرایی به عنوان یکی از گونههای مختلف ادبی بارها مورد توجه شاعران پارسیزبان و عربزبان در دورههای مختلف قرار گرفته است. عنصری شاعر پارسیگو، و بحتری شاعر عربزبان، در این عرصه طبعآزمایی کردهاند. بحتری شاعر دربار عباسی، و عنصری شاعر دربار غزنوی، که هر دو به مدح خلفا، سلاطین، وزرا و کارمداران عصر خود پرداختهاند. بین دو شاعر مضامین مشترک و متفاوتی است که تحت تأثیر عوامل محیطی زندگی آن دو به وجود آمده است. این مقاله برآن است تا به این سؤالها پاسخ دهد: هدف از مدح در اشعار دو شاعر چیست؟ آیا هر دو شاعر به مدح شخصیتهای اساطیری، باستانی ایران و اکاسره ساسانی پرداختهاند؟ میزان اخلاص در مدح، در شعر دو شاعر در چه مرتبهای قرار دارد؟ دو شاعر چهره ممدوح خود را چگونه ترسیم کردهاند؟