591dbbb484ed5.jpg

رسائل قیصری : التوحید و النبوة و الولایة، اساس الوحدانیة، نهایة البیان فی درایة الزمان

مصحح:
تاریخ چاپ: ۱۳۵۷ هجری شمسی زبان: فارسی/عربی

شرف الدین داود بن محمود قیصری ( درگذشته 751 قمری) از شاگردان شیخ عبدالرزاق کاشانی بود. رسائل قیصری مجموعه سه رساله عربی به نام های: التوحید و النبوة و الولایة، اساس الوحدانیة و مبنی الفردانیة، و نهایة البیان فی درایة الزمان اوست. در کتاب پیش رو که با تعلیق، تصحیح و مقدمه سید جلال الدین آشتیانی آراسته شده است، در مقدمه کتاب بر مشکلات رساله التوحید و النبوة و الولایة، تعلیقاتی نگاشته شده است. در اولین رساله که التوحید و النبوة و الولایة است، مباحث عرفانی، ذات احدیت و صفات سرمدیه وی مورد توجه گرفته است. رساله اساس الوحدانیة، وجیزه‌ای در مبحث وحدت و کثرت بنا بر طریقه محققان و عظمای صوفیه است و در آن، درباره ی ماهیت وحدت و کثرت، اقسام وحدت، وحدت حق تعالی، حقیقت وحدات و نحوه ی رجوع کثرات به وحدت حقه الهیه بحث می‌شود. پس از آن حواشی فارسی محمدرضا قمشه ‌ای بر فصوص الحکم با عنوان تحقیق در مباحث ولایت کلیه آورده شده است که در باب ولایت و خلافت، سخن محی الدین را تفسیر و توجیه کرده و به قیصری اشکال می‌گیرد. در رساله نهایة البیان فی درایة الزمان، از ماهیت و حقیقت زمان، وجود زمان و ازلی و ابدی بودن آن، انقسام زمان به آن و ساعت و یوم و ... و بیان ایام کبار الهی و ربانی و صغار کونی بحث می‌شود. این کتاب در سال 1357 روانه بازار گردید.

منابع مشابه بیشتر ...

65e73c9408456.jpg

حکمت دینی و یونان‌زدگی در عالم اسلامی از آغاز تا عصر ابن‌خلدون‌

محمد مددپور

«بنیاد اندیشی»، روح علوم اسلامی است و این بنیاداندیشی، چنان‌که در حکمت عربی مشخص است، بیش‌تر به عالم ثابتات و بقا توجه دارد، اما از سوی دیگر، عرف جاهلی و قبیلگی و عادات طبیعی و اغراض بشری اقوام، در کنار یونان‌زدگی و یهودزدگی نظری و عملی، جامعة اسلامی را به سوی انحطاط برده و همین ممیزی، موجب شده است که بسیاری از معانی قدسی به صورت ممسوخ، ناسوت زده و عرفی (عصری) گردند. در این میان، پس از تحلیل توانمندی فقر و تفکر فقهی، که شأن بیرونی، قدرت و نظم اجتماعی اسلام را بروز می‌داد در مراحل پیشرفته‌تر، اسلام‌شناسی مدرن در ساحت فلسفی و عرفانی اسلام تمرکز یافت و بر آن تأکید کرد. برای بسیاری از شرق‌شناسان، «ابن خلدون» به مثابه متفکری که در عالم جدید حضور داشته و بر فلسفه، صورتی عرفی و این جهانی زده است،‌کمال اندیشه اسلامی تلقی شد. حال، ما در وضع نویی قرار گرفته‌ایم؛ راهی که غایت آن می‌تواند تحقق و احیای شئون دیگری از عالم و علوم اسلامی در ذیل تجلی تام و تمام عالم اسلامی باشد. شرط لازم ورود به این مرحله، خود آگاهی و بازاندیشی در مبادی تفکر و علوم جهان اسلامی است. در کتاب حاضر، بازاندیشی در موضوع‌های: «حجیت عقل و وحی در عالم اسلامی»، «جوهر ایمانی علوم اسلامی» و «نحوة تطور، تنازع و تقابل آنها با فلسفة یونانی از آغاز تا پایان قرن ششم و هشتم اسلامی»، که پایان عصر توانمندی عالم اسلامی نیز محسوب می‌شود، پرداخته شده است.

6590327798729.jpg

نزهه الارواح و روضه الافراح (تاریخ الحکماء)

شمس‌الدین‌محمدبن‌محمود شهرزوری‌

نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء) ترجمه کتاب «تاريخ الحكماء قبل ظهور الإسلام و بعده «نزهة الأرواح و روضة الأفراح»» اثر شمس‌الدین شهروزی (ت 511ق) است. اصل این کتاب، به زبان عربی است و در اوایل سده یازدهم (1011- 1014ق)، دانشمند، حکیم و عارف ایرانی، مقصود علی تبریزی، در هند آن را به دستور جهانگیر گورکانی، به فارسی ترجمه کرده که نه‌تنها گزارشی از اندیشه‌های فلسفی و سخنان حکمت‌آمیز و پندهای دلپذیر است، بلکه متنی زیبا، روان و کم مانند از فارسی آن روزگار را نیز به دست می‌دهد. مترجم به هنگام ترجمه، در جای‌جای کتاب، نکته‌‏هایى از خویش در تفسیر احادیث نبوى و توضیح اقوال حکما و داورى آراى آنان افزوده است که نشان می‌دهد آنچه از فضل، علم و بینش عارفانه وی گفته‌اند سخنى گزافه نبوده است که ازجمله مى‌‏‌توان به صفحات 6، 7، 8، 9، 10، 18، 33، 174، 175 و... مراجعه کرد. این افزوده‌‏ها نه‌تنها نشانه‌‏هاى دست داشتن او در حکمت، فلسفه و علوم دیگر است، بلکه ذوق عرفانى او را نیز نشان مى‌‏دهد. با آن‌که این ترجمه، در ساخت عبارت و جمله از متن عربى شهرزورى و منابع دیگر متأثر است- و شاید این مقدار تأثیر به علت دشوارى ترجمه، رعایت امانت و دقت در کلام حکما بوده است- ازنظر زبان فارسى و ویژگی‌هاى آن در قرن دهم و یازدهم، از نثرهاى روان و پاکیزه این روزگار به شمار مى‌‏آید؛ زیرا در این دوره که به نظر ناقدان سخن‌سنج، پارسى آشفته است و فارسى‌‏گویان از هند تا عثمانى آشفته گوی، زبان مقصود على تا حدود زیادی از آن آشفتگی‌ها برکنار مانده است و اگر این ترجمه آزادتر صورت مى‌‏گرفت، شاید کار از گونه‌‏اى دیگر مى‌‏بود، چنان‌که در صفحات 150، 320- 321 و 473 نمونه‏‌هاى آن را مى‌‏توان دید. بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگی‌هاى زبان او را روشن مى‌‏گرداند. در نثر او، جمله‌‏هاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» [۵] برخلاف نثرهاى رایج این دوره بسیار اندک است.