داستان شیرین و فرهاد همچون داستانهای یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون، وامق و عذرا و نیز هیرورانجها از زمانهای بسیار دور، موضوع شعر شاعران بوده است. قیدوبندهای روزگار، طلب صادقانه عشق را از دست یافتن به حق خود محروم داشته است. و سپس یکی از دو نام نماینده زیبایی و دیگری نماینده عشق شده است. عموماً در شعر، کار به همین جا ختم میشود. ولی برای اقبال در میان این داستانها یکی از دو عنصر زیبایی و عشق به این دلیل دارای جاذبه محسوسی است که در میان اجزای گوناگون آن جلوههایی به چشم میخورند که با فلسفه زندگی او هماهنگی دارند. از اعضای چهارگانه قصه شیرین و فرهاد، موقعیت این دو شخصیت درست همان شخصیت داستانهای عاشقانه است یعنی طالب و مطلوب. در این داستان شیرین با وجود دارا بودن نقش معشوقگی در حقیقت یک مجسمه یا بت خاموشی است که از آن در ذهن متفکر اقبال تحرکی ایجاد نمی شود. ولی فرهاد به این دلیل از سایر همنوعان عاشقش متفاوت است که عشق بیلوث او فقط بادهگساری و چاکدامانی را معراج هدف خویش نمیبیند.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
کتاب حاضر نخستین شرحی است که بر غزلهای علامه اقبال نوشته می شود. این غزلها از میان آثار متعدد علامه جمع آوری و با ترتیب الفبائی تدوین شده است. غزلهای اقبال بیشتر به سبکی سروده شده که در شعر کهن فارسی به "عراقی" معروف است، مضامین غزلهای او آمیزه ای است از اندیشه های عرفانی و اجتماعی و سیاسی که در آنها سعی می شود به انسان شرقی از خود بیگانه و ناامید و به کنج یاس خزیده امید و اطمینان داده شود. تا بداند که وجود دارد و اگر دستی بر آورد به اهدافش می رسد؛ صاحب فرهنگ برتر است و باید آرزو یا به اصطلاح اقبال، مدعا را در خود پرورش دهد که اگر از این دو تهی شود، مرده ای بیش نخواهد بود. اقبال شعر خود را در خدمت به عقاید فلسفی و دینی خود که سخت بدان پایبند بود قرار داد. او موضوعاتی را که کاملا با روح غزل بیگانه اند چنان با مهارت در حریر آبی تغزل می پیچد که نه تنها نامتعارف جلوه نمی کند بلکه خواننده را به یاد شعرای چیره دست ادب فارسی می اندازد. شاید از هیمن روست که برخی از اقبال شناسان شعر او را از نظر زیبایی ظاهری و معنوی کم از سروده های حافظ و مولوی ندانسته اند.
یکی از نتایج «مکتب وقوع» که در سده دهم هجری در ادبیات فارسی پدید آمد، نوع ادبی معروف به«واسوخت» بود که به ظاهر در ادبیات فارسی، حتی در عهد شاعران مشهوری که اشعاری با مضمون واسوخت سرودهاند، دیده نمیشود. همان طور که محققان در شبه قاره گفتهاند، این عنوان بعدها در هندوستان به اشعاری با مضمونِ اِعراض و رویگردانی بر مبنای اظهار گله و شکایت از معشوق نسبت داده شده است. در واقع، شاعران اردوزبان، با توجه به فرهنگ و ویژگیهای ادبی آن اقلیم، نوآوریها و ابداعاتی در شیوه بیان این مضامین ایجاد کردهاند که بررسی تطبیقی و نشاندادن آنها از منظر مقایسه و پژوهش حائز اهمیت است. دراین مقاله، ضمن اشاره کوتاهی به تاریخچه واسوخت، به بررسی چگونگی واسوختهای سروده شده به زبان اردو در ادوار مختلف میپردازیم.
زبان اردو از تمام گونههاي ادبي منظوم و منثور فارسي استفاده نموده و سرمايهاي عظيم فراهم آورده است. در ميان انواع ادبي منظوم اردو، «مرثيه» نوعي است كه برخي از محققان و نقادان شبه قارهاي برآنند كه نوع ادبي مستقل از عربي و حتي فارسي است. آنچه مسلم است اين است كه مويه و نوحه بر متوفي در فرهنگ تمام ملتها از زمانهاي دور وجود داشته و دارد و در اين ميان، تفاوت فقط در نوع ابراز آن و شدت و ضعف بيان تاثرات قلبي است. در اين بين مرثيه شهداي كربلا به دليل وجهه ديني شكل خاصي به خود گرفته است. مرثيهسرايان اردو زبان كه بيشتر از مسلمانان شيعي مذهباند، آن را چنان گستردهاند كه بيشتر محققان و منتقدان سراسر شبه قاره، بدون تمايز دين و مذهب به اهميت ادبي آن اذعان دارند. آنان اجزايي را به مرثيه افزودند كه افزون بر حزنانگيز بودن، به دليل ويژگيهاي دراماتيک و نمايشنامهاي و غيره خواننده و شنونده را به خود جلب ميكند. تقسيمبندي مرثيه به بخشها واجزا گوناگون، مانند «چهره سراپا»، «آمد»، «جنگ» و غيره در قالب تركيب بند مسدس در دورههاي مختلف گونهاي ادبي را بوجود آورد كه فقط شاعران بلند مرتبه ميتوانستند در اين عرصه عرض اندام كنند و خود بخود در دوره درخشش مرثيه اردو در شهر لكنئو نوحهسرايان كم سواد و شاعران كم تجربه كنار رفته و با حضور شاعران بلند مرتبه اهميت ادبي مرثيه اردو افزايش بسيار يافت.