اگر شعرهاي مربوط به فلسطين را تحت سه عنوان آوارگان فلسطيني، فداييان و مضاميني از قبيل بازگشت به فلسطين و فرياد رهايي فلسطين تقسيم کنيم؛ مشخص ميشود که پس از 1967 که جنبش مقاومت فلسطين حضور گسترده خود را در نبرد با اسرایيل آشکار ساخت؛ شعرهاي بسيار باارزشي در اين رابطه سروده شد. محمود درويش شاعر مقاومت فلسطين (2008-1941 م.)، پس از 1967 شهرت بسزايي يافت. اشعار او را ميتوان به سه دوره طفوليت هنري با گنجشکان بي بال، ميانهسالي با برگهاي زيتون و دوره عمق و اصالت و پختگي با عاشقي از فلسطين و .... طبقهبندي کرد. او يک گام عقبنشيني را خيزشي براي ده گام پيشرفت ميشمارد و با عشقي که در دل دارد، خطاب به هموطن زجرکشيده، فرياد ميزند که هفت آسمان را تسخير خواهيم کرد. با توجه به اينکه شعر محمود درويش نبض تپنده ادبيات معاصر فلسطين است و در ميان فريادهاي امتناع و پژواک گلولهها و آواي خونآلود پناهندگان نشو و نما يافته، در اين مقاله سعي بر آن است تا جلوههاي ادبيات مقاومت، چون: هويت ملي و وطنپرستي، تحريک غيرت ملي، مبارزه با ظلم ديرپا، تهديد و نصيحت دشمن و ايجاد اميد در شعر او بررسي شود.
لقد حاول هذا الکتاب اضاءة جانب من الجوانب فیما یکتب محمود درویش من شعر عبر الزمن، اذ استجلی ـ ما استطاع ـ جملة من المعالم التی ما انفکت تدور متکررة فیما یکتب، ظاهرة او معمی علیها، مختزلة هنا او منتشرة هناک.
شاید بتوان محمود درویش را بزرگترین شاعر فلسطین دانست؛ چراکه شعرهای او نهتنها در ادبیات معاصر عرب از اعتبار فزونی برخوردار است، بلکه به وسیله برگردان بیشتر شعرهایش به زبانهای دیگر، در اروپا نیز بنام گشته است. شعر محمود درویش، نبض تپنده ادبیات معاصر فلسطین که هرگز پیوند انسانی خود را از زادگاه، زیستگاه و مادر میهن نگسست و افزوده بر پایداریهای تحسینبرانگیز، بر گستره جهان نفسانی خویش افزود. شاعری که میان فریادهای امتناع، پژواک گلولهها و آوای حزنآلود پناهندگان نشو و نما یافت و به هیچ روی امید آزادی را به محاق فراموشی نسپرد. این کتاب دربرگیرنده ترجمه دفتری از اشعار او با نام «آخر شب» است که چهار شعر نیز از دفتر دیگر او موسوم به «گنجشکها در الجلیل میمیرند» ترجمه شده است.
امير الشعرا، عمعق بخارايي ـ از شاعران پارسيگوي اوايل قرن ششم هجري است. مضامين اشعار او به مقتضاي زمان، مدح و گاه هجو، تغزل و وصف طبيعت و توصيفات گوناگون است. ديوان او مشتمل بر قصايد، رباعيات و بعضي قطعات است. قسمت اعظم قصايدش در مدح شمس الملک ـ است؛ اما در عين مداحي، استغناي طبع و علوم روح و فکر را در زير پاي شهوت و حرص لگد کوب نميکند. او در تشبيه مهارت دارد و حدود نيمي از ابياتش حاوي تشبيه است و بنابراين، در بررسي سبکشناسانه ميتوان او را شاعر تشبيهگرا ناميد. غالب تشبيهات او از نوع مفرد و محسوس است و پس از آن تشبيه مجمل. اما بسامد زياد تبيهات مشروط، وهمي، خيالي مرکب جمع، تفضيل و محسوس به معقول در ديوان شاعر گواه اين اسک که او با کمل استادي، کلام خود را ظاهرا و باطنا زينت داده است و همين دلايل است که انوري ـ او را استاد سخن ناميده است. از آنجا که عمعق به لحاظ آوردن وجوه شباهتهاي تازه در زمره شاعراني است که در تغيير سبک خراساني به عراقي سهيم بودهاند، در اين مقاله بر آنيم تا به کمک جدول آماري تشبيهات شاعر، به بررسي ارکان تشبيه، انواع و اغراض آن، اقتران بتشبيه با زيورهاي بلاغي و منابع الهام گرفته در ديوان و روش و سبک بپردازيم.
ترجمه تفسير طبري، فراهم آمده در زمان سامانيان، قديميترين ترجمه فارسي قرآن و از قديميترين کتب نثر فارسي است. بررسي ويژگيهاي نثر اين کتاب که مطابق با نثر معيار آن روز و دور از حالت روايي و شاعرانه است، ميتواند به خوبي بيانگر زبان نثر اوايل دوره فارسي دري باشد. در اين مقاله ما به بررسي شش ويژگي افعال متعدي، پيشوند در فعل، مجهول و انواع آن، صيغه دعايي، لازم يک شخصه و استعمال افعال متروک و مستعمل در اين نثر پرداختهايم. تمايل خاص مترجمين به کاربرد فعل متعدي سببي، وجود انواع فعل مجهول، کاربرد دو پيشوند نادر «فا» و «ور»، شکلهاي مختلف فعل دعايي و انواع فعل لازم يک شخصه با توجه به جايگاه و کاربرد ضمير مفعولي، ويژگيهاي خاص و منحصر به فرد اين ترجمه کهن از قرآن است.