در سومین شماره از دفتر «درباره نسخههای خطی» سیزده فهرست و نوشتار آورده شده که به ترتیب عبارتند از: فهرست نسخههای خطی کتابخانه سازمان لغتنامه دهخدا، فهرست نسخههای خطی کتابخانه آستانه امامزاده عبدالعظیم حسنی در شهر ری، فهرست نسخههای خطی کتابخانه فرخ در مشهد، دنباله فهرست نسخههای عکسی کتابخانه ملی، فهرست اسناد قاجاری در کتابخانه وزارت امور خارجه، فهرست نسخههای خطی کتابخانه موزه ایران باستان، فهرست نسخههای خطی کتابخانههای هنرهای زیبای کشور، فهرست کتابخانه محمود فرهاد معتمد، مآخذ کتابشناسی نسخ خطی فارسی کریم کشاورز، اطلاعاتی درباره برخی از نسخههای خطی کتابخانه دانشکده پزشکی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه سازمان لغتنامه دهخدا، فهرست نسخههای خطی کتابخانه آستانه امامزاده عبدالعظیم حسنی شهر ری (2) و آشنایی با چند نسخه دیگر از کتابخانه دکتر اصغر مهدوی.
کار سترگ چاپ و نشر فهرست نسخه های فارسی پاکستان تالیف احمد منزوی در چهارده جلد در مدت سیزده سال به اهتمام و سرمایه مرکزتحقیقات فارسی ایران و پاکستان اسلام آباد به پایان رسید. در این رابطه خانم انجم حمید قدم پیش نهاد و طرح تهیه و تدوین و راهنمایی برای آن چهارده جلد پیشنهاد نمود و پس از تصویب و شروع کار، بعد از دو سال این کتاب به پایان رسید...
نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء) ترجمه کتاب «تاريخ الحكماء قبل ظهور الإسلام و بعده «نزهة الأرواح و روضة الأفراح»» اثر شمسالدین شهروزی (ت 511ق) است. اصل این کتاب، به زبان عربی است و در اوایل سده یازدهم (1011- 1014ق)، دانشمند، حکیم و عارف ایرانی، مقصود علی تبریزی، در هند آن را به دستور جهانگیر گورکانی، به فارسی ترجمه کرده که نهتنها گزارشی از اندیشههای فلسفی و سخنان حکمتآمیز و پندهای دلپذیر است، بلکه متنی زیبا، روان و کم مانند از فارسی آن روزگار را نیز به دست میدهد. مترجم به هنگام ترجمه، در جایجای کتاب، نکتههایى از خویش در تفسیر احادیث نبوى و توضیح اقوال حکما و داورى آراى آنان افزوده است که نشان میدهد آنچه از فضل، علم و بینش عارفانه وی گفتهاند سخنى گزافه نبوده است که ازجمله مىتوان به صفحات 6، 7، 8، 9، 10، 18، 33، 174، 175 و... مراجعه کرد. این افزودهها نهتنها نشانههاى دست داشتن او در حکمت، فلسفه و علوم دیگر است، بلکه ذوق عرفانى او را نیز نشان مىدهد. با آنکه این ترجمه، در ساخت عبارت و جمله از متن عربى شهرزورى و منابع دیگر متأثر است- و شاید این مقدار تأثیر به علت دشوارى ترجمه، رعایت امانت و دقت در کلام حکما بوده است- ازنظر زبان فارسى و ویژگیهاى آن در قرن دهم و یازدهم، از نثرهاى روان و پاکیزه این روزگار به شمار مىآید؛ زیرا در این دوره که به نظر ناقدان سخنسنج، پارسى آشفته است و فارسىگویان از هند تا عثمانى آشفته گوی، زبان مقصود على تا حدود زیادی از آن آشفتگیها برکنار مانده است و اگر این ترجمه آزادتر صورت مىگرفت، شاید کار از گونهاى دیگر مىبود، چنانکه در صفحات 150، 320- 321 و 473 نمونههاى آن را مىتوان دید. بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگیهاى زبان او را روشن مىگرداند. در نثر او، جملههاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» [۵] برخلاف نثرهاى رایج این دوره بسیار اندک است.
ایرج افشار سال ها پیش عکسی از مجموعه ای خطی با نام "خضراء الدمن فی احیاء الوطن" که بی مولف نیز بود را از سیدمحمود مرعشی در کتابخانه آیت الله نجفی در قم دریافت میکند. از مقدمه کتاب بر می آید که تخلص شعری مولف جذوه بوده است و مولف باید از مردم گرکان بوده باشد و ظاهرا از منشیان و مستوفیان دوره ناصرالدین شاه است. موضوع خضراءالدمن بنابر خطبه آن می باید درباره جغرافیای گرکان و لغات مردم آنجا باشد. مولف به مناسبت آنکه ذوق و سلیقه ای در ظرافت یابی و دعابه نویسی داشت آبادی گرکان را به "ممالک محروسه" تعبیر کرده است. بخش اول کتاب که می باید درباره گرکان باشد به جغرافیای بسیار مجمل عالم اختصاص دارد. بخش دوم اختصاص به واژه های مستعمل در گرکان دارد که به تعبیر مردم آنجا زبانشان "بوربسه" نام داشته است...