در چهارمین شماره از دفتر «درباره نسخههای خطی» 1664 نسخه خطی مربوط به هشت کتابخانه عمومی و خصوصی معرفی شده است که به ترتیب عبارتند از: نسخههای خطی فارسی در کتابخانه دانشگاه هاروارد، کتابهای فارسی ریاضی ترجمه تقی بینش، گلشن راز و شروح مختلف آن، آشنایی با اثری از مظفر بن اردشیر عبادی، نسخههای خطی و فارسی در کتابخانههای عمومی فرانسه، فهرست قسمتی از کتابهای خطی فارسی کتابخانه ملی تهران، فهرست کتابخانههای شهرستانها (تبریز، کاشان، یزد، اصفهان)، اسناد آستانه درویش تاجالدین حسنولی، نسخههای خطی فارسی موزه بریتانیا.
تاریخ بشر آئینه یک سلسله مبارزه هایی است که بین طبقات مردم برقرار است و این مبارزه ها تا غلبه حق بر باطل ادامه خواهد داشت. مبارزه طبقاتی مظهر و نمایش واقعی حوادث تاریخی است که سر ترقی و تکامل هم در آن نهانست. نبرد دائمی خوبی و بدی، قدرت و حق، فقر و غنا، سرمایه و کار، تقدم و تجدد، ارتجاع و آزادی، فداکاری و خودپرستی، ظلم و عدالت و بالاخره مبارزه نور و ظلمت و یا یزدان و اهریمن است که حوادث و وقایع تاریخی را بوجود آورده است و بدون این نبرد زندگی هدف واقعی ندارد. تصدیق حالت حاضره و تسلیم در برابر سلطه و قدرت زندگی را همان اندازه فاقد روح و معنی خواهد ساخت که کسی وارد جنگ تن به تن بشود بدون اینکه کینه ای در دل داشته باشد و یا تن به زناشویی دهد درحالیکه فاقد عشق و محبت نسبت به همسر خود باشد. یکی از مظاهر حساس و جلوه های مشخص مبارزه های طبقاتی مبارزه ایست که در طول تاریخ بردگان با اربابان نموده اند و پرده های دلگداز و در عین حال لذت بخشی در صحنه اجتماع به وجود آورده اند. بردگی دوره مشخصی در تاریخ اجتماعی هریک از ملت ها گذرانده و خود یکی از دوره های فعالیت اقتصادی بشر است. تمام ملت ها "دوران اقتصاد بردگی" و یا دوره مبارزه بر علیه بردگی را در زمان واحدی نگذرانده اند و در تمام ملت ها هم بردگی حالت مشخص اقتصادی نبوده بلکه بطوری که در این مقاله ها دیده خواهد شد رژیم اقتصادی بردگی در بعضی از کشورها مانند یونان و روم با ظهور فئودالیسم از بین رفته و در پاره از ممالک دیگر مانند آمریکا و روسیه تا یک قرن پیش وجود داشته و در پاره کشورها مانند ایران از بردگان در فعالیت خاص اقتصادی یعنی تولید استفاده نمی کردند.
هاشم اعتماد سرابی نویسنده کتاب، در مورد موضوع کتاب می گوید: این نوشته ها یک قسمت از مقالاتی است که در این چند ساله در روزنامه خراسان چاپ شده است، چیزهایی که پیرامون مسائل مختلف نوشته ام. که البته مثل نماز آن مردک گلستان چیزی نبوده که به کار آید. از سستی و نقص اما چرا باز به شکل کتابی در می آید منکه هنوز از رنج شرم "اسائه ادب" فارغ نیامده ام، واقعه ایست مشکلم... احساسی است و امیدی گنگ و خام و اگر با این همه، کمک کوچکی به درک درست شده باشد خود را ماجور یافته ام.
نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء) ترجمه کتاب «تاريخ الحكماء قبل ظهور الإسلام و بعده «نزهة الأرواح و روضة الأفراح»» اثر شمسالدین شهروزی (ت 511ق) است. اصل این کتاب، به زبان عربی است و در اوایل سده یازدهم (1011- 1014ق)، دانشمند، حکیم و عارف ایرانی، مقصود علی تبریزی، در هند آن را به دستور جهانگیر گورکانی، به فارسی ترجمه کرده که نهتنها گزارشی از اندیشههای فلسفی و سخنان حکمتآمیز و پندهای دلپذیر است، بلکه متنی زیبا، روان و کم مانند از فارسی آن روزگار را نیز به دست میدهد. مترجم به هنگام ترجمه، در جایجای کتاب، نکتههایى از خویش در تفسیر احادیث نبوى و توضیح اقوال حکما و داورى آراى آنان افزوده است که نشان میدهد آنچه از فضل، علم و بینش عارفانه وی گفتهاند سخنى گزافه نبوده است که ازجمله مىتوان به صفحات 6، 7، 8، 9، 10، 18، 33، 174، 175 و... مراجعه کرد. این افزودهها نهتنها نشانههاى دست داشتن او در حکمت، فلسفه و علوم دیگر است، بلکه ذوق عرفانى او را نیز نشان مىدهد. با آنکه این ترجمه، در ساخت عبارت و جمله از متن عربى شهرزورى و منابع دیگر متأثر است- و شاید این مقدار تأثیر به علت دشوارى ترجمه، رعایت امانت و دقت در کلام حکما بوده است- ازنظر زبان فارسى و ویژگیهاى آن در قرن دهم و یازدهم، از نثرهاى روان و پاکیزه این روزگار به شمار مىآید؛ زیرا در این دوره که به نظر ناقدان سخنسنج، پارسى آشفته است و فارسىگویان از هند تا عثمانى آشفته گوی، زبان مقصود على تا حدود زیادی از آن آشفتگیها برکنار مانده است و اگر این ترجمه آزادتر صورت مىگرفت، شاید کار از گونهاى دیگر مىبود، چنانکه در صفحات 150، 320- 321 و 473 نمونههاى آن را مىتوان دید. بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگیهاى زبان او را روشن مىگرداند. در نثر او، جملههاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» [۵] برخلاف نثرهاى رایج این دوره بسیار اندک است.
ایرج افشار سال ها پیش عکسی از مجموعه ای خطی با نام "خضراء الدمن فی احیاء الوطن" که بی مولف نیز بود را از سیدمحمود مرعشی در کتابخانه آیت الله نجفی در قم دریافت میکند. از مقدمه کتاب بر می آید که تخلص شعری مولف جذوه بوده است و مولف باید از مردم گرکان بوده باشد و ظاهرا از منشیان و مستوفیان دوره ناصرالدین شاه است. موضوع خضراءالدمن بنابر خطبه آن می باید درباره جغرافیای گرکان و لغات مردم آنجا باشد. مولف به مناسبت آنکه ذوق و سلیقه ای در ظرافت یابی و دعابه نویسی داشت آبادی گرکان را به "ممالک محروسه" تعبیر کرده است. بخش اول کتاب که می باید درباره گرکان باشد به جغرافیای بسیار مجمل عالم اختصاص دارد. بخش دوم اختصاص به واژه های مستعمل در گرکان دارد که به تعبیر مردم آنجا زبانشان "بوربسه" نام داشته است...