اگوست بن‌تان در 15 ژوئن 1782 در ژنو متولد شد. در سن 16 سالگی در مدرسه پلی‌تکنیک ژنو به ادامه تحصیل پرداخت و در 1802 به اخذ درجه سرگردی نائل آمد. در ژنو به خدمت نظام مشغول شد و در همان سال ماموریت یافت که جاده سوق الجیشی بین فرانسه و ایتالیا را از طریق گردنه سن‌برنارد بسازد. در ماه مارس سال 1807 چنانچه می‌نویسد مامور شد به ترکیه و ایران سفر نماید و در قسطنطنیه تحت فرمان ژنرال سباستیانی سفیر فرانسه و در خدمت باب عالی قرار گیرد. او مدت کوتاهی در آنجا اقامت داشت و پس از اینکه به درجه کاپیتانی نائل آمد به عنوان نماینده فرانسه به ایران اعزام شد تا ارتباطی با این دولت برقرار نماید و در عین حال در ارتش عباس میرزا نظام جدید را تعلیم دهد. عباس میرزا و فتحعلی شاه از او با احترام بسیار پذیرایی کردند و نشان شیر و خورشید را به او اعطا نمودند. ولی بن‌تان در انجام وظایف خود چنان‌که می‌نویسد با اشکالات بسیاری مواجه گردید و سرانجام در سال 1808 ایران را ترک نمود.

منابع مشابه بیشتر ...

65e0740bb8991.jpg

پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن

محمدعلی قربانی

لاهیجان امروزه یکی از شهرستان‌های استان گیلان است، اما بنا بر پیشینۀ تاریخی‌اش، روزگاری بر شهرها و آبادی‌های شرق گیلان و غرب مازندران، نقش مرکزیت داشت و قریب به اتفاق این مناطق بخشی از لاهیجانِ تاریخی محسوب می-شدند. مرکزیت این شهر به¬ویژه از زمان خان‌احمد گیلانی و حضور شاعران و هنرمندان نامی در دربار او، دست¬کم از عصر صفوی، این شهر را زبانزد عام و خاص کرده است. تا جایی که برای پی بردن به بُعد علمی و ادبی آن، لازم است که پروندۀ بزرگانی چون سلًار دیلمی، مهیاردیلمی، یحیی دیلمی، شیخ زاهد لاهیجی، عبدالرزاق فیاض، حزین لاهیجی و... به دقت مطالعه شود. کتاب حاضر، پيرامون پيشينه تاريخي و فرهنگي لاهيجان و معرفي برخي از مهم‌ترين بزرگان آن ديار و مشتمل بر سه بخش عمده است: بخش اول: در بيان تاريخ و جغرافياي عام لاهيجان، که آميزه‌اي است از ديلمان و گيلان. بخش دوم: در بيان تاريخ و جغرافياي خاص لاهيجان، بخش سوم: در تذکره علماء و شخصيت‌هايي که به نحوي با اين منطقه در ارتباط بودند.

65df4bbcd6ccc.jpg

فرزندان درباری ایران

ویلفرید اسپاروی

اسپاروی به تصور اینکه یکی از شاگردان مستعدش ممکن است روزی به مقام های عالی سیاسی در ایران دست باید از همان ابتدا به پرورش استعداد او در راستای منافع کشور خود می‌پردازد و سعی می‌کند به او بقبولاند که خیر و صلاح جهان به خیر و سعادت نژاد آنگلو ساکسن بستگی دارد. مؤلف از رسم “مداخل” در ایران، این عرف ناشایست عصر بی خبری به وضوح و اجمال سخن می‌گوید و زنجیره آن را از شاه تا رعیت بازگو می‌کند و وضع فروش مشاغل مهم دولتی را یکی از عوامل خرابی ملک و ملت می‌شمارد. اسپاروی از مشهوراتی که دیگر سیاحان شرح داده‌اند، دوری گزیده و آنچه بیان نموده تا حد زیاد بدیع و تازه است. او تنها به شرح وقایع بسنده نمی‌کند بلکه با ایجاز پر معنی به تحلیل رویدادها می‌پردازد و برخلاف بعضی از سیاحان به تحسین شیوه زندگی و مشی زن ایرانی می‌پردازد و او را محور زندگی خانواده می‌داند که تنها امید و آرزوی خود را در خوشبختی خانواده‌اش جستجو می‌کند. نقش چادر را در زندگی اجتماعی زن ایرانی واجد اهمیت بسیار دانسته و آن را ته بند اسارت، بلکه نشان آزادی و مجوزی برای ورود او و شرکت او در فعالیتهای اجتماعی می‌شمارد و به ذکر مثالهای چندی از شرکت زنان در اعتراض های اجتماعی می‌پردازد و از این طریق به تحسین زیبایی طبیعی فوق العاده زن ایرانی می‌نشیند.