حوزه معنایی ابیات عربی در زبان فارسی بسیار گسترده است؛ زیرا هر شاعر یا نویسندهای به تناسب موضوعی که درباره آن سخن گفته، از این ابیات به عنوان شاهد و مثال بهره جسته است که مهمترین مضامین آنها به این قرار است: مسائل اجتماعی، عقاید عرفانی، غنایی و موضوعات اخلاقی. در این کتاب ابیات عربی در متون کهن ادب فارسی تا قرن هفتم آورده شده که شامل این موارد میشود: استخراج، ترجمه، اعرابگذاری، ارجاع منابع فارسی و عربی، ذکر نام بسیاری از شاعران عرب و برخی توضیحات لازم.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
مشارب الاذواق شرح قصیده خمریه ابن فارض مصری است در بیان محبّت، از عارف کبیر قرن هشتم هجری امیر سید علی همدانی ملقب به علی ثانی با مقدمه و تصحیح محمد خواجوی به زبان فارسی. ابن فارض را قصیدهای است تائیه به نام نظم السلوک که در آن از علوم دینی و معارف الهی و سیر و سلوک و ذوق خود و کاملان اولیاء و بزرگان عرفا فراوان گرد آمده است. آن قصیده 765 بیت است. ابن فارض در آن قصیده عشقش را به جمال محبوب بیان کرده است. بر آن قصیده، شرحهای گوناگون فارسی و عربی نوشته شده است؛ مشارق الدراری به زبان فارسی و منتهی المدارک به عربی از سعیدالدین فرغانی، کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّرّ عزدالدین محمود کاشانی معروف به شرح شیخ عبدالرزاق کاشانی، شرح رکنالدین شیرازی و دو شرح دیگر از شاگردان سعیدالدین فرغانی از جمله این شروح هستند. اما قصیده میمیه خمریه وی از قصاید مشهور خمریات است که در کتابها و سخنان بزرگان متداول و مشهور است و بر آن شروحی نوشته شده که مشهورترین و بلکه برترین و نخستین آنها به فارسی مشارب الاذواق امیر سید علی همدانی و دیگری لوامع ملا عبدالرحمن جامی است. امیر سید علی همدانی مشارب الاذواق را در شرح الفاظ و عبارات و کشف رموز و اشارت این قصیده نوشته شده و در آن شراب محبت را که مطلوب نهایی است، به عالیترین اسلوب و زیباترین نظم بیان داشته است.
اتحاد و همدلي به معناي بشردوستي و گسترش پيوندهاي عميق انساني، از جمله مباحثي است که گستره زبان و ادب فارسي را به خود اختصاص داده و در اشعار بسياري از شعراي نامدار، در نهايت انسجام و شيوايي، بيان گرديده است. صائب از جمله شاعراني است که با توجه به اهميت انسان، ارزش و کرامت او، به بررسي يکي از بزرگترين نيازهاي وي، يعني اتحاد و همبستگي ميپردازد و به اين امر واقف ميکند که آرامش حقيقي از آن کسي است که نواي احسان و ياري به همنوع را سر دهد و به مهر و دوستي بينديشد. شاعر براي دستيابي به اين هدف، همگان را به پاسداشت ارزشها و رفتارهاي اخلاقي همچون: عشق و نوع دوستي، صبر و بردباري، گرايش به فطرت انساني، تعقل و دورانديشي، خوشخلقي، همدلي و همزباني، احسان و بخشندگي، خدمت به همنوع و گفتگوي منطقي و پرهيز از صفات ناپسند انساني چون: حرص و خودخواهي، کبر و نخوت، ستم و بيعدالتي، تنگ خلقي، عيبجويي، تجملگرايي و سخنان زشت و ناروا فرا ميخواند. وي به همه اديان و مذاهب با ديده احترام مينگرد و آنان را به تساهل و پرهيز از هرگونه خودخواهي، ظاهربيني، دوبيني و کجانديشي دعوت ميکند و آن را عاملي براي اتحاد و همبستگي جهاني بر ميشمارد، چراکه احترام به اديان و مذاهب، از يک سو، به بسياري از کشتارها و جنگهاي ديني و مذهبي پايان ميدهد و از سوي ديگر، زمينهساز دوستي و همياري در پيشبرد هدفهاي انسان دوستانه خواهد بود.
صائب تبريزي شاعر توانمند و اديب هنرمندي است که در روزگار خود در هند، ايران و آسياي ميانه شهرت بسزايي يافته بود، و اين عظمت و افتخار آنگاه براي وي حاصل شده است که در شيوه شاعري طرزي نو و در محتواي سخنش به ايراد نکتههاي دقيق اخلاقي، حکمي، اجتماعي و عرفاني پرداخته است که به اشعار، شکوه و جلال خاصي بخشيده است. سبک شعري صائب به شيوه شاعران عهد صفوي، پر از مضمونهاي دقيق و انديشههاي باريک و خيالهاي ديرياب، به ويژه تمثيلات يا معادلههايي است که مخصوصاً در غزليات به بهترين وجه آمده است. اغلب در بررسي غزليات صائب، تنها به مضامين باريک ادبي و کلام تخيلي و دور از ذهن او توجه کردهاند. اما به مضامين والاي عرفاني و صوفيانه صائب نپرداختهاند. هيچگاه صائب به عنوان شاعر عارف و پايبند به آرا و انديشههاي صوفيانه در عهد صفويه مورد نظر نبوده است. نگارنده در صدد است به اين موضوع بپردازد که شعر صائب علاوه بر جنبههاي ادبي، اجتماعي، حکمي و اخلاقي، داراي مضامين بلند عرفاني است و به حق ميتوان گفت صائب شاعر بيمدعايي بوده است که غزلياتش تبلوري از افکار و انديشههاي صوفيانه است.