سفرنامه ناصرخسرو ظاهراً اولین کتاب منثور این نویسنده است که در آن، مسافرت هفتساله خود را به ایران و آسیای صغیر و شامات و مصر و عربستان شرح داده است. تاریخ تألیف سفرنامه کاملا مشخص نیست؛ گرچه ظاهرا روزبهروز در روزنامه مسافرت خود نوشته است؛ ولی آن را ـ اگر این سفرنامه که در دست است، تلخیص متأخری از اصل سفرنامه مؤلف نباشد ـ نمیتوان قبل از سال 455 هـ.ق فرض کرد. نویسنده در این کتاب با مداقه در مندرجات این سفرنامه و محکزدن مطالب آن با استفاده از معلومات تاریخی، به آزمایشی در بازنگری این اثر مبادرت کرده است.
سفرنامهنویسی یکی از سبکهای ادبی است که در آن شخصی که به سرزمینهای دیگر سفر کرده، دیدهها، شنیدهها، تجربیات، رخدادها و احساساتش را درباره آن سرزمینها برای آگاه کردن دیگران در قالب کتابی مینویسد.نویسنده در این کتاب به بررسی سفرنامه هایی چند پرداخته است. ناصر خسرو از قدس به مکه و مدینه میرود و از راه شام به قدس بازمیگردد و راه مصر را در پیش میگیرد. او از قاهره، اسکندریه و قیروان بازدید میکند و از راه دریا به زیارت مکه و مدینه میرود. سپس از همان راه بازمیگردد و از راه آبی نیل با کشتی به اسیوط، اخیم، قوص و آسوان (در مصر) میرود. او از برخی شهرهای سودان بازدید میکند و از راه دریای سرخ به جده و مکه میرود و شش ماه را در کنار خانهٔ خدا میماند. از مکه به سوی لحسا و سپس بصره میرود و به عبادان (آبادان) میرسد. آنگاه به بندر مهروبان میرود و از آنجا به ارجان (در نزدیکی بهبهان) میرسد و به لردگان، خانلنجان و اصفهان وارد میشود. سپس از نایین، طبس، قاین میگذرد تا در پایان سفر به بلخ برسد. ناصر خسرو در نگارش صاحب سبک است و اغلب با گفتن «من که ناصرم» به خود اشاره میکند و از عملی خاص یا چیزی که در جایی دیده سخن میگوید. از شواهد موجود در خود سفرنامه میتوان استنتاج کرد که آن را بعد از سفر از روی یادداشتهای میان راه نوشته است. با توصیف قصبات و شهرها با نثری نسبتأ ساده، اعتماد خواننده را جلب میکند. ناصر خسرو تلاش نمیکند با مهارتهای لفظی و بیانی خواننده را تحت تأثیر قرار دهد، بلکه میکوشد با شرح دیدنیها و عجایبی که طی سفر مشاهده کرده است، چنین کند. سفرنامه ابن بطوطه یکی از مشهورترین کتابهای جفرافیایی است. نویسنده این کتاب ابن بطوطه است. این کتاب نتیجه سفرهای طولانی ابن بطوطه است که در سال ۷۲۵ هجری قمری آغاز شد و در سال ۷۵۴ هجری قمری پایان یافت و درمجموع ۲۹ سال و نیم به طول انجامید. به راستی کتاب سفرنامه ابن بطوطه حاصل چندین سفر پی در پی و طولانی نویسنده به دور دنیاست. چنانکه به بیشترین شهرهای سرشناس دوران خودش سفر کرده و بیشتر کشورهای آسیا و آفریقا و قسمتی از قاره اروپا نیز دیدن کردهاست، ولی از دو قاره آمریکای شمالی وجنوبی و استرالیا دیدن نکردهاست، زیرا در آن زمان جهان به هفت آسمان و هفت دریا و هفت اقلیم تقسیم میشد و جهان همانند سینی تصور میشد که سلسله کوه قاف آن را احاطه کردهاست تا آب دریاها از آن به بیرون نریزند. هفت دریا عبارت بودند از دریای فارس، دریای روم، دریای هند، دریای خزر، دریای قلزم، دریای اقیانوس و دریای زنگبار. سفرنامه ابن فضلان نوشته احمد بن فضلان بن العباس بن راشد بن حماد یک از دانشمندان مسلمان قرن سوم و چهارم هجری قمری بود که در عصر خلافت مقتدر عباسی در بغداد زندگی میکردهاست. سفرنامه ابن فضلان نوشتهای قابل توجه است که تصویری خوب و زنده از از مردم سرزمینهای آسیای مرکزی و شمال خزر، جغرافیای انسانی و حاکمان این مناطق ارائه کردهاست. این سفرنامه شرح سفری است که از بغداد آغاز و بعد از پیمودن مسیرهایی به ماوراءالنهر تا نزدیکی قازان (پایتخت اسلاوهای باستان) پیش رفتهاست. این سفرنامه از این جهت اهمیت دارد که مناطقی که وی به آنجا سفر کردهاست به علت دشواری راه و مشکلاتی چون یخبندان چندان مورد استقبال جهانگردان قرار نگرفته بود. این سفرنامه تنها مرجع برای تاریخ نگاری روس و بلغارهاست.
در تاریخ ادبیات فارسی و میان شاعران و نویسندگان جهان، ناصرخسرو جایگاه ویژهای دارد؛ او یک سیاحتگر یا شاعری عادی نبود. پایگاه عقیدتی استواری داشت. نوشتههایش چه نظم و چه نثر وقف اندیشه دینی و دعوم مردم به پذیرش آن بود. سفرنامه او ظاهرا برای عامه مردم نوشته شده و درباره مسائل مذهبی ساکت است؛ ولی از دو عبارت آن کتاب روشن است که هیچگونه شک و شبههای در صحت نسب فاطمیون نداشته و درباره حسن اداره امور و ثروت و قناعت و امنیت و آسایش رعایای ایشان با شور و حرارت سخن گفته است. نویسنده در کتاب حاضر ضمن اشارهای به زندگی و آثار ناصرخسرو، سفرنامه او را تحلیل کرده و در پایان متن مصحح آن نیز آورده شده است.
درباره شعر و شاعری شاه اسماعیل و تخلص خطایی وی، به طور پراکنده و در بعضی منابع، مطالبی بیان شده است. این کتاب بررسیای مختصر درباره شاعری و شعر شاه اسماعیل است و نویسنده معتقد است که شاه اسماعیل شاعر نبوده و دیوان خطایی از او نمیباشد.