اسطرلاب دستگاه کوچکی است که برای تعیین بعضی مشخصات زمان و مکان و آسمان به کار میرود. به فارسی «جام جم» نامیده میشد؛ ولی به تدریج کلمه یونانی اسطرلاب برای آن متداول شده است. این کتاب سرگذشت و کاربرد این ابزار از ابزارهای علمی کهن، جالب و پیچیده جهان گذشته را شرح میدهد. اما مطالب کتاب به همین منحصر نمیشود، بلکه اطلاعات فراوان و متنوعی درباره تاریخ نجوم ایرانی و اسلامی و سیر تکاملی آن در غرب هم عرضه میکند. اسطرلاب دستگاه کوچکی است که برای تعیین بعضی مشخصات زمان و مکان و آسمان به کار میرود. به فارسی «جام جم» نامیده میشد؛ ولی به تدریج کلمه یونانی اسطرلاب برای آن متداول شده است. همچنین درباره زیج و زیجهای معروف جهان و اسطرلاب در دیوان شعرا و .... نیز مطالب در این کتاب آورده شده است.
برای معارف ریاضی در ایران باستان، و نیز تمدن ایران در دورانهای بعدی دو سرچشمه اصلی می توان قائل شد. یکی از این دو منبع، تمدنهای کهنی بوده است که از چندین هزار سال پیش از میلاد در شوش و سومر وجود داشته و در علوم ریاضی، هندسه و نجوم بسی غنی بوده اند. چنانچه از منظری جامع به تمدن ایران باستان بنگریم این منبع در واقع سر چشمه ای بومی است و بنابراین ریشه ای در بطن تمدن ایرانی محسوب تواند شد. منبع دیگر که در بسیاری تواریخ به نام سنتهای ریاضی هندی نامیده شده نیز در واقع به گونه ای مرتبط با فرهنگ ایران و دارای وجوه اشتراک قوی با ریشه های تمدن در ایران. زمین است. این پیوستگی را اقوام آریایی که به ایران آمدند و شاخه ای از آنها در حدود ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد به هند رفتند تأمین نمودند. سنتهای برهمنی درهند در واقع همان سنتهای آریایی است زیرا که برهمنان طبقه اول از سیستم طبقاتی هند و آریایی محسوب می شده اند. معارف کهن در ریاضیات از این دو سر چشمه جریان یافت و پهنه فرهنگ ریاضی در ایران باستان را مشروب کرد و نهالهایی از آن را به ثمر نشاند. در سرزمین شوش، از حدود چهار هزار سال پیش از میلاد، تمدنهایی بر پا بوده و میان آن فرهنگها با فرهنگ….
کتاب حاضر نخستین جلد از مجموعهای است که به بررسی تاریخ علم و فناوری در ایران میپردازد. تاریخ علم در ایران نسبت به بسیاری از وجوه فرهنگی تمدن ایرانی هنوز به گونهای شایسته، بررسی و تنظیم نشده و آثار مستندی در این زمینه تدوین نشده است. بنابراین بازشناسی و شناساندن این عنصر مهم از فرهنگ، موجب میشود که پیوند آن با دیگر وجوه فرهنگ ایران و نیز نقش آن در عرصه تمدن جهان آشکار شود. در نگارش این مجموعه از اندیشهها، نوشتهها، گفتارها و همکاریهای بسیار استفاده شده است.
این کتاب در واقع ترجمه ای از نسخه ی عربی کتابی است که احتمالا توسط مویدالدین عرضی نوشته شده است ، اما آنچه که توسط پروفسور فرانس بروین و آقای سرفراز غزنی در این مجموعه گرد آمده است ، بسیار فراتر از یک ترجمه ی ساده است ، بلکه یک تحقیق گسترده پیرامون این موضوع است. کتاب با اطلاعاتی اولیه در مورد نسخه ی اصلی و ترجمه های آن و مقدماتی از مثلثات و ریاضی که در در دوره ی اسلامی کاربرد داشته اند شروع می شود. یادداشت یک صفحه ای دکتر باهر در ابتدای کتاب نیز از نکات جالب آن است. سپس به زندگی نامه ی خواجه نصیر پرداخته می شود. حتی در کنار فعالیت های نجومی خواجه ، به فعالیت هایش در زمینه ی فلسفه ( کلام ) نیز به صورت اشاراتی پرداخته شده است. در همین فصل است که در مورد ساختمان رصدخانه و همکاران خواجه نیز می توانید اطلاعاتی بدست آورید. موید الدین عرضی که می توان او را به عنوان سر مهندس و سازنده ی رصدخانه مراغه نامید ، نویسنده ی اصلی کتاب است ، که زندگانی مختصری از او نیز در کتاب آورده شده است. اما قسمت اصلی کتاب با شرح ابزار و ادوات رصدخانه ی مراغه آغاز می شود. در فصل های بعدی شرح دقیق و علمی کارهای غیاث الدین جمشید کاشانی را می توانید بخوانید ، در این بخش نیز تمامی موارد به صورت کامل شرح داده شده اند ، و تصاویر گویای همه چیز هستند ، جالب است بدانید بسیاری از تصاویری که در اینترنت تحت عنوان تصاویر ابزار نجوم دوره ی اسلامی می بینید از این کتاب استخراج شده اند. فصل آخر در مورد اجزا و ادوات اسطرلاب است. شرح کاملی از ساخت و طراحی یک اسطرلاب دقیق ، حتی محل قرار گیری ستارگان بر عنکبوتیه نیز دقیقا بیان شده است. تنها اشکالی که به نظرم رسید ، این بود که در این فصل روش ساخت اسطرلاب کاملا شرح داده شده است ، اما روش استفاده از آن بیان نشده است ، شاید این کتاب برای کسانی نوشته شده باشد که خود روش کار با اسطرلاب را می دانند و این کتاب مرجعی برای ساخت اسطرلاب برایشان باشد.
این کتاب در پاسخ یکی از شرکتکنندگان در میزگرد برنامه تلویزیونی «این سو و آن سوی زمان» آقای ن.ر شاعر نوپرداز است که در روز شنبه 13 اسفند سال 1356 در تلویزیون پخش شده است. گوینده مدعی بود حافظ مقداری «تقلید، اقتباس، غزل و دیگر هیچ است و باید دور چنین کتابهایی را نخ بست و آنها را در طاقچه گذاشت» به این انگیزه این کتاب نوشته شده است. آنچه در این کتاب از ویژگیهای شعری حافظ بررسی شده، احاطه فراوان او بر دانش نجوم و اخترشناسی است و مؤلف در پی آن است تا اطلاعات تازه ومستندی درباره تسلط حافظ بر دانش نجوم به خواننده ارائه دهد.