مهاباراتا یا مهابهاراتا سرودهای حماسی از سده پنجم یا ششم پیش از میلاد به زبانِ سانسکریت و بههمراهِ رامایانا یکی از دو حماسه تاریخِ هند است.مهاباراتا نوشته ویاسَ با بیش از یکصدهزار بیت، بلندترین حماسه منظوم جهان است و کارِ نوشتنِ آن تا سده سوم یا چهارم میلادی ادامه یافته است. مهاباراتا به گونهای شاهنامه هندیاناست. برخی از تاریخدانان، موضوعِ این سرودهها را الهامگرفته از نبرد میانِ مردمان آریایی و دراویدی در هزاره دوم پیش از میلاد میدانند. مهاباراتا در قدیم بدستور اکبر شاه با نام رزمنامه به فارسی ترجمه شدهاست. مهابهاراتا مجموعهای از افسانههای تاریخی هند در هجده فصل است و بیش از صدهزار بیت شعر دارد و بعضیها آن را شاهنامه هند و عدهای آن را حماسه ایلیاد و ادیسه آن کشور مینامند. مهابهاراتا ۱۹ کتاب بسیار بزرگ است و مانند شاهنامه فردوسی، تاریخِ تمدنِ هند را از آغاز بازگو میکند. سراینده آن ویاس حکیم و دانشمند معروف است که علاوه بر مهابهاراتا ۱۰۸ پورانای دیگر نیز تصنیف کردهاست. سرودههای مهابهاراتا روان است و در آن تأثیر ژرفی از زیباییهای طبیعت بهچشم میخورد.
در تاریخ فرهنگ و تمدن بشر، کمتر کتابی است که چون مجموعه حکایات پندآمیز (کلیله و دمنه) شهرت و محبوبیت داشته باشد و سرگذشتش این چنین با حوادث و اتفاقات تاریخ آمیخته باشد. نام اصلی کتاب پنج حکایت (پنجا تنتره) بود اما در جهان اسلام بنام کلیله و دمنه معروف شد. ترجمه عربی این کتاب به سوی غرب رفت و اکنون ترجمه های گوناگون که در سراسر جهان متمدن پراکنده شده و میلیونها نفر کودک و پیر و جوان به خواندن آن می پردازند همه از این مادر زاده شده اند، در شرق جهان اسلامی در عصر درخشان فرهنگ و ادب ایرا ن دوران سامانیان رودکی نخستین شاعر بزرگ پارسی گوی کلیله و دمنه را به شعر پارسی برگرداند. بار دیگر در نیمه دوم قرن دهم هجری در هنگام پادشاهی اکبر امپراطور مغولی هند بر پایه همان ترجمه های فارسی کلیله و دمنه کتاب عیار دانش تکوین یافت و سپس در اواخر همین قرن به فرمان اکبر، مصطفی خالقداد عباسی، که سانسکریت میدانست و قبلا چند کتاب از این زبان به فارسی ترجمه کرده بود، مامور شد که متن سانسکریت پنچاکیانه را به فارسی برگرداند. فرمان امپراطور جامه عمل به خود پوشید و کار ترجمه در آغاز قرن یازدهم پایان یافت و اکنون نسخه منحصر به فرد این ترجمه که علاوه بر اصالت چندین حکایت بیشتر از مجموعه نخستین دارد در موزه ملی دهلی نو نگهداری میشود....
در تاریخ فرهنگ و تمدن بشر، کمتر کتابی است که چون مجموعه حکایات پندآمیز (کلیله و دمنه) شهرت و محبوبیت داشته باشد و سرگذشتش این چنین با حوادث و اتفاقات تاریخ آمیخته باشد. نام اصلی کتاب پنج حکایت (پنجا تنتره) بود اما در جهان اسلام بنام کلیله و دمنه معروف شد. ترجمه عربی این کتاب به سوی غرب رفت و اکنون ترجمه های گوناگون که در سراسر جهان متمدن پراکنده شده و میلیونها نفر کودک و پیر و جوان به خواندن آن می پردازند همه از این مادر زاده شده اند، در شرق جهان اسلامی در عصر درخشان فرهنگ و ادب ایرا ن دوران سامانیان رودکی نخستین شاعر بزرگ پارسی گوی کلیله و دمنه را به شعر پارسی برگرداند. بار دیگر در نیمه دوم قرن دهم هجری در هنگام پادشاهی اکبر امپراطور مغولی هند بر پایه همان ترجمه های فارسی کلیله و دمنه کتاب عیار دانش تکوین یافت و سپس در اواخر همین قرن به فرمان اکبر، مصطفی خالقداد عباسی، که سانسکریت میدانست و قبلا چند کتاب از این زبان به فارسی ترجمه کرده بود، مامور شد که متن سانسکریت پنچاکیانه را به فارسی برگرداند. فرمان امپراطور جامه عمل به خود پوشید و کار ترجمه در آغاز قرن یازدهم پایان یافت و اکنون نسخه منحصر به فرد این ترجمه که علاوه بر اصالت چندین حکایت بیشتر از مجموعه نخستین دارد در موزه ملی دهلی نو نگهداری میشود....
.به گفته مصححان، دیوان خواجه حافظ شیرازی که در این کتاب منتشر شده، بر اساس قدیمیترین، اصیلترین و شاید صحیحترین نسخهای است که تاکنون به دست آمده است. این دیوان، بخشی از مجموعهای است که به سال 824 هجری قمری یعنی سه سال قبل از نسخه خلخالی کتابت شده و متعلق است به کتابخانه سیدهاشم علی سبزپوش از فضلا و عرفای بلندنظر هند متوطن در شهر گورکهپور. محتوای دیوان حافظ در این نسخه، شامل 435 غزل، 18 قطعه و 26 رباعی است؛ اما قصیده، ترکیببند و ساقینامه را دربر ندارد و بدینسان از لحاظ محتوا از بیشتر نسخههای بعدی کمتر است؛ ولی برخی از غزلها و ابیات در این نسخه یافت میشود که در نسخه قزوینی موجود نیست.
مهاباراتا یا مهابهاراتا سرودهای حماسی از سده پنجم یا ششم پیش از میلاد به زبانِ سانسکریت و بههمراهِ رامایانا یکی از دو حماسه تاریخِ هند است.مهاباراتا نوشته ویاسَ با بیش از یکصدهزار بیت، بلندترین حماسه منظوم جهان است و کارِ نوشتنِ آن تا سده سوم یا چهارم میلادی ادامه یافته است. مهاباراتا به گونهای شاهنامه هندیاناست. برخی از تاریخدانان، موضوعِ این سرودهها را الهامگرفته از نبرد میانِ مردمان آریایی و دراویدی در هزاره دوم پیش از میلاد میدانند. مهاباراتا در قدیم بدستور اکبر شاه با نام رزمنامه به فارسی ترجمه شدهاست. مهابهاراتا مجموعهای از افسانههای تاریخی هند در هجده فصل است و بیش از صدهزار بیت شعر دارد و بعضیها آن را شاهنامه هند و عدهای آن را حماسه ایلیاد و ادیسه آن کشور مینامند. مهابهاراتا ۱۹ کتاب بسیار بزرگ است و مانند شاهنامه فردوسی، تاریخِ تمدنِ هند را از آغاز بازگو میکند. سراینده آن ویاس حکیم و دانشمند معروف است که علاوه بر مهابهاراتا ۱۰۸ پورانای دیگر نیز تصنیف کردهاست. سرودههای مهابهاراتا روان است و در آن تأثیر ژرفی از زیباییهای طبیعت بهچشم میخورد.