این کتاب دربرگیرنده تحقیقی است در دیوان کبیر از نظر تصویرگری با عنوان «تصویرگری در غزلیات شمس». چون این نوشته بررسی تصویرسازی و تخیل هنری شاعری معین است، از ورود در مباحث کلی در حد امکان پرهیز شده است. تنها در ابتدا بحث مختصری در تعریف شعر و خیال آمده و در قسمتهای مجاز و سمبولیسم و سوررئالیسم نیز در ابتدای هر بحث مباحث کلی به اختصار آورده شده است.
آثار و نوشتههای عارف بزرگ جهان اسلام حضرت مولانا، یکی از مصادیق بارز رمزوارگی زبان عرفانی است که به آت حیات جاودانه نیز بخشیده است. این کتاب کوشش پیگیری است برای نزدیک شدن به فضای ذهنی مولوی و بهدستدادن تأویلهایی از رمزهای دیوان او به گونهای که با جهانبینی و نگرش خاص عارفانه ـ عاشقانه او همسویی داشته باشد یا دستکم مغایرتی نداشته باشد. متن کتاب مشتمل بر مقدمهای در باب موضوع زبان و بیان در عرفان و ادبیات عرفانی است و فرهنگوارهای از رمزهای کلیات شمس تبریزی بر اساس متن مصحح استاد فروزانفر.
کتاب «چرا ادبیات» اثر برجسته دیگری از ماریو بارگاس یوسا است که از متن انگلیسی با فارسی ترجمه شده است. در این کتاب که بخش اول آن درباره اهمیت ادبیات است، یوسا به این پرسش پاسخ میدهد که واقعا «چرا ادبیات؟» چرا خواندن رمان و داستان تا این اندازه اهمیت دارد و همه بزرگان آن را توصیه میکنند؟ این کتاب، که عنوان آن از مقاله نخست کتاب گرفته شده است، شامل دو مقاله و یک سخنرانی است که عنوانهای آن چنین است: چرا ادبیات، فرهنگ آزادی، امریکای لاتین: افسانه ـ واقعیت.
يکي از بهرههاي پژوهش در ديوان شاعران گذشته، غني تر شدن دايره لغات و واژگان است. بدون بررسي و مطالعه تمام آثار ادبي، حتي آثار ادبي غير مشهور، تهيه فرهنگ لغتي کامل و جامع غير ممکن است. لذا نويسنده، که به کار تحقيق در ديوان بدر شرواني شاعر قرن هشتم و نهم در منطقه قفقاز مشغول است در اين نوشته به بررسي واژگاني از ديوان اين شاعر ميپردازد که در فرهنگهاي فارسي نيست و يا در فرهنگها از جمله لغتنامه دهخدا معني آن ذکر شده است، بدون اينکه شاهدي از شعر يا نثر براي آن آمده باشد. تلاش بر اين بوده است که براي لغاتي که شاهد ندارد، شواهدي از ديوان بدر بيايد و واژههايي را که در فرهنگهاي فارسي نبوده است در منابع ديگر از جمله فرهنگهاي عربي و ترکي موجود يا ديوان شاعران ديگر يافته شود. با وجود اين، بعضي از واژهها پيدا نشد و به همين دليل اين لغات با توجه به شعر خود شاعر معني شده است.
بهاولد به منظور بيان تجربههاي عرفاني خويش، تصاوير و رمزهاي خاص خود را ابداع کرده است. تخيلات مصور شده او را ميتوان حاصل حالات و رويدادهاي خلوت و به عنوان دريافتي شهودي از عالمي مثال گونه قلمداد کرد که در روانشناسي تجارب عرفاني، از آن به ديدار با خويشتن تعبير ميشود. اين جستار در تحليل و ماهيتشناسي رمزهاي بهاولد در معارف و در مسير شناخت سرچشمههاي تخييل و خاستگاه هاي جوشش اين تصاوير، نشان ميدهد مبناي تصويرها و رمزهاي بهاولد معيت اله با اوست. وي با درک اين معيت، به حال اتحاد ميرسد و با ديدگاهي کل نگر، ضمن تعميم اين حال به جهان بيرون، خوشي و لذت ناشي از آن را نيز به همه عناصر هستي نسبت ميدهد. او در حقيقت، مزه گرفتن خود در اين تجارب را نموداري از همراهي و يگانگي صانع خاص با مصنوع عام ميداند. مستند بهاولد در اين باره نظريهاي است مبتني بر کمال که نوعي تکليف فراگير از سوي حق براي اجزاي هستي است.