هر فرهنگ زنده و مستقل مادام که به پایان سیر خود نزدیک نشده و دوره تاریخ آن به سر نیامده، هم از فرهنگهای دیگر میگیرد و هم به آنها میبخشد. منتهی این دادوستد ـ که عین زندگی است و لازمه زندگی نیز آزادی، چنانکه داشتن بینش تاریخی یعنی آموختن از گذشته برای ساختن آینده عین تفکر و نشانه رشد عقلی است ـ وقتی فرهنگها آزادانه میبالند و ریشه زندگیشان نخشکیده، و مطامع استعماری و استیلاجویی بر روابطشان سایه نیفکنده، بر حسب اتفاق و کورکورانه، یعنی با غفلت از تفکر نیست، بلکه به سائقه نیازمندیهایی است که هر فرهنگ عمیقا حس میکند و برای ارضای آن به جستجو و تکاپو میافتد و ناگفته پیداست که اگر با اعتباری به تفکر و نظر، نیاز خود را برآورده ساخت، بارورتر از آنچه دیده بود، میشود. نویسنده برای توضیح این مطلب با آوردن نمونهای تاریخی کوشیده استدلال کند و حجت و برهان بیاورد. این کتاب مجموعه مقالاتی است در مورد قرون وسطا و جنگهای صلیبی و اثر عمده فرهنگی که فرانسه و شبه جزیره ایبریا (اسپانیا و پرتقال) از جنگها و از اسلام گرفت.
کتاب پیش رو اثری است از دکتر "عبدالهادی حائری" که در آن "نخستین رویارویی های اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب" بررسی شده است. این کتاب یکی از پژوهشهای نوین تاریخی است که از نظر موضوع بدیع و اصیل است و از نظر فن تحقیق، روش تالیف، سبک نگارش و رویکرد تاریخی یکی از الگوهای قابل توجه است. در نتیجه استفاده از آن به جهت تدریس تاریخ ایران از دوره صفویه یا برای مطالعهی آزاد، بسیار ارزشمند و روشنگر است. تقریبا هیچ اثر دیگری در همین موضوع یا سطح به نگارش درنیامده که بتواند ساختار و محتوایی کاملا مطابق با سطح علمی و دانشگاهی داشته باشد و "نخستین رویارویی های اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب" از این جهت یک اثر ویژه است. دکتر "عبدالهادی حائری" در پژوهش پیش رو معتقد است که پس از دوران روشنگری اروپا، به ویژه در اوایل قرن نوزدهم، جهان ناگزیر با فرهنگ بورژوازی غرب که دارای دو رویکرد قدرتمند و تهاجمی بود، مواجه شد. این محقق به بررسی چگونگی مواجههی ایران با دو فرآیند بیان شده در این کتاب پرداخته است و دیدگاههای اصلاگران و متفکران ایرانی در رابطه با دو رویکرد تمدن بورژوازی غرب را زیر ذره بین میبرد. دکتر "عبدالهادی حائری" در بخش آغازین کتاب، مروری اجمالی بر مسیرهای تمدن بورژوازی غرب ارائه میدهد. وی سپس در بخش دوم اثر، مواجههی ایران را با تمدن غرب در دورههای مختلف تاریخی و از جهات مختلف بررسی میکند و در این بررسی، موضوع عنوان شده را تا پایان عصر صفویه، در قرن دوازدهم الی هجدهم، در نخستین مقابلههای ایران با سیاستهای استعماری از جانب بورژوازی اروپا و با نگاه به اندیشهی متفکران ایرانی، تجزیه و تحلیل مینماید.
در این کتاب نخست مؤلّف چکیدهای از جغرافیای پیش از اسلام را به منظورمقایسه با جهان بعد از اسلام ارائه کرده و به ارزیابی نیروی ذاتی و توانایدئولوژی و فرهنگ اسلامی پرداخته است. وی سپس مقولههایی چونمسجد، مدرسه، کتابخانه، مراکز علمی، رصدخانه، بیمارستان... و نیز بافتشهرهای اسلامی، نفوذ بینش اسلامی، بومشناسی، نهاد وقف به منزله یک اهرم عمرانی و فراگیریِ هنر اسلامی را مورد توجّه قرار داده است. در پایان، فراز ونشیب و شدّت و ضعف، توان بینش اسلامی در خلق پدیدههای جغرافیایی وپی جوییِ علل و عوامل آن به طور گذرا مورد بررسی قرار گرفته است.
فرهنگ شناخته ایران، تاریخ فرهنگ سازان نام آور و سرشناس، چه سر آمدان آزاده و مردم دوست و حقیقت جوی و چه متملقان و دروغ پردازان و شاعران دلقک و فرومایه گدا چشم است. اما سر گذشت فرهنگی خود مردم، عامه ناس، چه در ایران و چه در اقاصی جهان اسلام که وسعت تمام داشت و مردم رنگارنگی از اقوام و ملل گوناگون در سراسر ش جمع آمده بودند و در کنار هم میزیستند، تا آنجا که میدانم به صورتی منظم و جامع، هنوز نوشته نشده است و آنچه در زمینه «شناخت کم و کیف گذران مردم در ایران و در جهان اسلام که چه سان زیستند، بر چه بودند و بر ایشان چه رفت» تألیف یافته و به اطلاعمان رسیده است، بسیار اندک است. این مردم چه میگفتهاند و به چه میاندیشیدهاند؟ بی گمان همه، سراسر فرهنگی سرشناسان را، اگر هم به درکش نائل میآمدند، نمیپذیرفتهاند و از قبول و احتمال آن به لطایف الحیل تن میزدهاند و بنابراین در مقابل فرهنگی رسمی، فرهنگی دیگر، که ادبیات و فرهنگی «مقاومت» نامیده شده، نضج میگرفته است. و گاه نیز بزرگان فرهنگی، سخن از زبان آنان میگفتهاند و در نتیجه بازگو کننده خواستها و آرمانهای مردم بودهاند و مردم هم احساس میکردهاند که با ایشان همدلی و همدمی دارند.
این کتاب دربرگیرنده پنج نوشتار از جلال ستاری در حوزه فرهنگ و هویت فرهنگی است. عناوین نوشتارها بدین ترتیب است: علل غایی توسعه فرهنگ، کیفیت زندگی و هویت انسان؛ از ونیز تا هلسینکی؛ نخستین مجمع وزرای فرهنگ کشورهای آسیایی؛ سیاستهای کمک به آفرینش هنری؛ ضرورت شناخت هویت فرهنگی.