یپرم خان یا یپرم خان ارمنی با نام اصلی یپرم داویدیان گانتاکتسی (زاده ۱۲۴۴ یا ۱۲۴۷ خورشیدی در یکی از توابع گنجه واقع در جمهوری آذربایجان امروزی - مقتول در ۱۲۹۱ خورشیدی در نزدیکی همدان) از انقلابیون و رهبران نظامی جنبش مشروطه که در دوران استبداد صغیر و بعد از آن در نبردهای متعددی علیه نیروهای مخالف مشروطه شرکت کرد. در تایید یا رد شخصیت وی نظرات متناقضی وجود دارد؛ ولی ظاهرا بعد از پیروزی جنبش مشروطه اختلافاتی با سایر رهبران ازجمله ستارخان داشته است و عامل حکومتی خلع سلاح مجاهدان در پارک اتابک بوده است. وی در جریان یکی از جنگهای دوران مشروطه، به هنگام عزیمت از همدان به کرمانشاه به قتل رسید. این کتاب در پانزده بخش به زندگی یپرم خان پرداخته است.
لاهیجان امروزه یکی از شهرستانهای استان گیلان است، اما بنا بر پیشینۀ تاریخیاش، روزگاری بر شهرها و آبادیهای شرق گیلان و غرب مازندران، نقش مرکزیت داشت و قریب به اتفاق این مناطق بخشی از لاهیجانِ تاریخی محسوب می-شدند. مرکزیت این شهر به¬ویژه از زمان خاناحمد گیلانی و حضور شاعران و هنرمندان نامی در دربار او، دست¬کم از عصر صفوی، این شهر را زبانزد عام و خاص کرده است. تا جایی که برای پی بردن به بُعد علمی و ادبی آن، لازم است که پروندۀ بزرگانی چون سلًار دیلمی، مهیاردیلمی، یحیی دیلمی، شیخ زاهد لاهیجی، عبدالرزاق فیاض، حزین لاهیجی و... به دقت مطالعه شود. کتاب حاضر، پيرامون پيشينه تاريخي و فرهنگي لاهيجان و معرفي برخي از مهمترين بزرگان آن ديار و مشتمل بر سه بخش عمده است: بخش اول: در بيان تاريخ و جغرافياي عام لاهيجان، که آميزهاي است از ديلمان و گيلان. بخش دوم: در بيان تاريخ و جغرافياي خاص لاهيجان، بخش سوم: در تذکره علماء و شخصيتهايي که به نحوي با اين منطقه در ارتباط بودند.
اسپاروی به تصور اینکه یکی از شاگردان مستعدش ممکن است روزی به مقام های عالی سیاسی در ایران دست باید از همان ابتدا به پرورش استعداد او در راستای منافع کشور خود میپردازد و سعی میکند به او بقبولاند که خیر و صلاح جهان به خیر و سعادت نژاد آنگلو ساکسن بستگی دارد. مؤلف از رسم “مداخل” در ایران، این عرف ناشایست عصر بی خبری به وضوح و اجمال سخن میگوید و زنجیره آن را از شاه تا رعیت بازگو میکند و وضع فروش مشاغل مهم دولتی را یکی از عوامل خرابی ملک و ملت میشمارد. اسپاروی از مشهوراتی که دیگر سیاحان شرح دادهاند، دوری گزیده و آنچه بیان نموده تا حد زیاد بدیع و تازه است. او تنها به شرح وقایع بسنده نمیکند بلکه با ایجاز پر معنی به تحلیل رویدادها میپردازد و برخلاف بعضی از سیاحان به تحسین شیوه زندگی و مشی زن ایرانی میپردازد و او را محور زندگی خانواده میداند که تنها امید و آرزوی خود را در خوشبختی خانوادهاش جستجو میکند. نقش چادر را در زندگی اجتماعی زن ایرانی واجد اهمیت بسیار دانسته و آن را ته بند اسارت، بلکه نشان آزادی و مجوزی برای ورود او و شرکت او در فعالیتهای اجتماعی میشمارد و به ذکر مثالهای چندی از شرکت زنان در اعتراض های اجتماعی میپردازد و از این طریق به تحسین زیبایی طبیعی فوق العاده زن ایرانی مینشیند.
انقلاب مشروطیت ایران فصل جدیدی در تاریخ پرافتخار کشور ما گشود و نشان داد که هنوز هم خاک ایران زمین از وجود چهره های تابناک و سرفراز و پیکارجو، تهی نیست و در این دیار باز هم آزاد مردانی هستند که به خاطر آزادی و رهائی از چنگ استبداد و حکومت مطلقه تا پای جان می ایستند و در این راه شربت شهادت می نوشند، و از خون پاک خویش میهن را رنگین می سازند. سالها از انقلاب مشروطیت می گذرد و صدها نوشته در باره این انقلاب منتشر شده است و هر روز نوشته ها و اسناد جدیدی در این رابطه منتشر می شود انقلاب مشروطه فصل جدیدی در تاریخ پر افتخار کشورمان گشود و نشان داد که هنوز هم در این کشور مردان و زنان دلاوری وجود دارند.بسیاری از کسانی که در باره انقلاب مشروطیت به نگارش پرداختند فقط در باره مردان بزرگی هم چون ستار خان و باقر خان قلم زده اند، اما علاوه بر ستار خان و باقر خان مردان و زنان بسیاری در این انقلاب در کوچه ها و خیابان ها به مبارزه علیه استبداد پرداختند و در سایه تلاش های آنان بود که درخت انقلاب بارور شد، و بسیار کسانی که در هنگام مبارزه مردم درسیاهچالهای تهران و در انجمن های مخفی و کمیته های ترور به مبارزه و فداکاری پرداختند و هرگز نامشان بر سر زبانها نیامد. تاریخ مشروطه مالامال از فداکاری های این قهرمانان است کسانی از جمله میرزاجهانگیر خان صور اسرافیل که در مقابل پیشنهاد پناهنده شدن به سفارت انگلیس فریاد زد: "من کشته شدن به دست این دژخیمان را بر تحصن بر یک سفارت خانه اجنبی ترجیح می دهم... این کتاب به برسی وقایع مشروطیت و افراد گمنام در انقلاب مشروطه همچنین لژهای فراماسونری در انقلاب مشروطه می پردازد.
یکی از سفرای ایران به نام میرداودزاده که در سال 1816 به دربار لوئی هجدهم اعزام شده بود، برادرزاده خود را نیز به همراه برده بود. این جوان در اندکمدتی ترقیات فوقالعادهای کرد. زبان فرانسه را بهخوبی تکلم مینمود. او اولین دیپلمات ایرانی است که توانست به دربار ناپلئون راه یابد و آنچنان شایستگی و تدبیری از خود نشان دهد که به عنوان نماینده ناپلئون بناپارت به دربار فتحعلی شاه اعزام شود و با اینکه مدتها درباریان قاجار وی را تحویل نمیگرفتند، از اینسوی نیز چنان اعتماد همگان را جلب کند که به عنوان یکی از نخستین دیپلماتها و نمایندگان ایران در اروپا به فرانسه اعزام گردد. در این کتاب به شرح حال و چگونگی فعالیتهای او پرداخته شده است.