خواجه عبدالله انصاری را بیشتر به مناجاتهای پرشور عارفانهاش میشناسند؛ اما در واقع این تنها یک بعد از شخصیت اوست و خواجه نهتنها عارفی شیفته، بلکه نیز مفسر، محدث، فقیفی ضد کلام، واعظ و مدرس و از بزرگانی بوده که در نزدیک کردن شریعت و طریقت میکوشیدند. در این کتاب خواجه در کلیت و تمامیت او دیده میشود: مترجم، مفسر، معلم اخلاق، استاد تصوف نظری و شاعری ادیب، بالاتر از همه عارفی خداجوی که مدام چون مرغ حق بانگ عاشقانه سر میدهد و الهیالهی کنان رضا و قرب خدا میطلبد. نویسنده کتاب دانشمند و ادیب افغانی مشهوری است که از شخصیتهای فرهنگی و برجسته معاصرافغانستان به شمار میآید.
کتابنامه آثار زنان ایران شامل دو قسمت مولفین زن و مترجمین زن است که در سال 1349 منتشر شده است. در این سال کتابخانه اختصاصی تحقیق درباره زن تشکیل شد. هدف از این اقدام تاسیس مرکزیست برای جمع آوری تحقیقات مربوط به زن و آثار زنان مولف و مترجم ایرانی و تشویق دیگر بانوان دانشمند کشور تا ضمن اجرای وظایف خانوادگی و اجتماعی اندوخته معنوی و فکری خود را نیز بکار گیرند و برای کمک به پیشرفت فرهنگ جامعه اثری از خود به یادگار گذارند.
بیش از هزار و چهار صد سال است که تاریخ اسلام در خوب و بد با تاریخ اروپا عجین است. از سوی دیگر، جهان اسلام وارث همان فرهنگ هایی است که اروپا به ارث برده است، بنابر این، تاریخ تطبیقی کاربردی که توسط اروپائیان و مسلمانان نوشته می شود برای شناخت هر دو طرف کارساز و مفید است. کلود کاهن، استاد دانشگاه پاریس و محقق در زمینه مطالعات اسلامی و کشورهای مشرق اسلامی، با همین دیدگاه این اثر را تألیف کرده است. شایان توجه است که طرح و اجرای اولیه این اثر نخستین بار توسط ژان سواژه استاد وی صورت گرفته است. اثر ژان سواژه نخست در سال 1943م منتشر شد و تجدید چاپ آن نیز به همراه ضمائم در سال 1946م صورت گرفت. پس از درگذشت سواژه در سال 1950م، کاهن ادامه کار استاد را به عهده گرفت و چاپ سومی از سواژه را با همان عنوان قبلی و به نام وی منتشر کرد. با این حال و به لحاظ این که آثار مربوط به کتابشناسی نیاز مداوم به بررسی های جدید دارد، مؤلف بر آن شد که باز هم چاپ جدیدی که حاوی مآخذ تازه تر باشد در اختیار علاقمندان قرار دهد. بنابراین او کتاب حاضر را که شامل منابع مربوط به سده های هفتم تا پانزدهم میلادی/ یکم تا هشتم هجری قمری است، در سال 1982م منتشر کرد. کتاب حاضر اساسا در مجموع برای استفاده دانشجو و دانشمند فرانسوی و احیانا برای «محقق غربی» نگاشته شده است. با این همه «شرقیها» هم می توانند از آن استفاده کنند، چرا که، در دنیای معاصر، دیگر نمی توان ملتها را از یکدیگر جدا دانست.
محمود طرزی (1244-1312) روزنامه نگار، سیاست مدار و روشنفکر افغان است که در عهد پادشاهی عبدالرحمنخان، همراه با خانواده، به قلمرو ترکیه عثمانی تبعید شد. آنها پس از توقف کوتاهی در کراچی، به بغداد و پس از آن به دمشق مهاجرت و همانجا ساکن شدند. طرزی دو زبان عربی و ترکی را آموخت و بر زبانهای آلمانی، فرانسوی و انگلیسی نیز در حد ترجمه تسلط پیدا کرد. آشنایی و دوستی با سید جمال الدین اسدآبادی موجب شد طرزی تحت تاثیر افکار و عقاید او در مورد نوگرایی در اسلام قرار گیرد. با تغییر اوضاع سیاسی، محمود طرزی به کابل بازگشت و نخستین روزنامه افغانستان را به همراه گروهی از روشنفکران پیشکسوت افغانستان بنیان گذارد. به همین علت از او به عنوان «پدر ژورنالیسم افغانستان» یاد میشود. طرزی در تمام دوران فعالیت ادبی و روزنامه نگاریش، برای تحول و تجدد در جامعه افغانستان تلاش کرد. کتاب حاضر مجموعه ای از مقالات او در روزنامه سراج الاخبار افغانیه طی سالهای 1290-1297 هجری شمسی است که توسط دکتر عبدالغفور روان فرهادی گردآوری شده است. مطالب این کتاب در هفت بخش گنجانده شده که عبارتند از: زندگی نامه و خاطرات، درباره سراج الاخبار، رسالات و مقالات عمده، دیگر مقالات درباره ترقی افغانستان و ترقی جهان، مسائل خارجی و بین المللی، ادبیات و زبان و بخش خاتمه با عنوان فهرستهای کتابشناسی و دیگر تحقیقات. چاپ اول این کتاب در سال 1355 و چاپ دوم به مناسبت سمینار "محمود طرزی و محمدولی خان دروازی" در سال 1387 منتشر شده است.