این کتاب که نویسنده نام آن را «طرائق الاولیاء» نام نهاده، تفسیری بر سوره فاتحه است برای طالبان و سالکان حقتعالی ـ چه مبتدیان و چه منتهیان ـ ضمن شرح و تفسیر آیات سوره فاتحه، حقایقی از قرآن کریم و احادیث متواتر و مشهور بیان شده و درباره هر موضوعی، حکایتی مناسب آن یاد شده و همچنین اشعاری از عارفان و شاعران موحد نیز بیان شده است. برای هر آیهای ضمن بابی جداگانه شرح و تفسیر نوشته شده و برای آنکه خواننده به راز محبت و عشق الهی نیز آشنا شود، در باب هشتم این کتاب درباره محبت و عشق سخن گفته شده است.
در مقدمه کتاب آمده است: محبان شفیق و اخوان خاصه طالبان و سالکان راه تحقیق را آگهی می دهد که خداوند عالم گوهری گرانبها آفریده و آن را در گنجینه ای سر به مهر نهاده، پس چون عالم وجود را از مقام احدیت به قوس نزولی تا مرتبه انسانیت تنزل داده گنجینه اسرار خویش را در صندوقچه دل انسانی به ودیعه گذارده است تا به زحمت ریاضت و مجاهده در صندوقچه راز دل باز و گنجینه معانی را فتح و گشایش حاصل آید و قفل این دل را چهار کلید لازم است: 1.کلید اوراد که به دستور استاد باشد، 2.کلید فکر 3.کلید ذکر و 4.کلید مراقبه.
حاج میرزاحسن اصفهانی، ملقب به صفی علیشاه از مشهورترین مشایخ و بزرگان متصوفه در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری و از جمله فضلا و علما و بزرگان عرفاء سلسله نعمتاللهی بود. وی که شاعری توانا و عارفی مطلع بود، نخست از جمله مریدان منور علیشاه شیرازی، قطب سلسله نعمت اللهی محسوب میشد، اما پس از اینکه به نمایندگی از وی به تهران مهاجرت کرد و مدتی در این شهر اقامت نمود، خود رأساً ادعای قطبیت کرد و سلسله صفی علیشاهی را بنیان نهاد... سوگند خورده ایم بموی تو بارها تا بگذریم در غمت از اختیارها گفتم که دل بزلف تو گیرد مگر قرار زان بیخبر که داده بیاد او قرارها داند کسی که روزش از آنطره گشته شام بر عاشقان گذشته چسان روزگارها
نویسنده این منظومه مولانا کمالالدین بنائی (فوت 918 هـ) مولد شهر هرات است و چون پدرش معمار بود، بنا بر آن این تخلص اختیار کرد و چون ذاتش در اصل قابل بود، در اکثر فنون گوی مسابقت از قران ربوده و بنیان فضایلش عیان شده بود. مثنوی بهرام و بهروز که نام اصلی آن «باغ ارم» است، یک مثنوی جالب و کمیابی است که حاوی داستان بهرام و بهروز اثر مولانا کمالالدین بنائی است که در چند غزل «حالی» تخلص نموده است. نسخه خطی این مثنوی در 21 برگ و یک صفحه که جمعا 41 صفحه میشود، با خط نستعلیق شکسته نوشته شده، مصور است و از روی نسخهای که در کتابخانه بادلیان است گلچین شده است.