دکتر نجم الاسلام (1933-2001) مدیر گروه اردو در دانشگاه سِند پاکستان بود. وی از نسخه­شناسان برجسته پاکستان بود که نسخه‌های خطی را در مجله های مختلف پاکستان معرفی کرد. دکتر نجم الاسلام کلیات شائق (به فارسی) را تصحیح نموده بود که بنا بود به عنوان پروژه فوق دکتری وی ارائه دهد که با پیوستن همیشگی به خالق حقیقی دیگر خبری از ادامه کار نشد. میر غلام حسین شایق ابن فتح علی الرضوی الجائسی متخلص به شائق است. نسخه خطی دیوانِ فارسیِ شائق به نام «کلیات شایق» در 113 ورق در «کتاب خانه ایوان هند» در لندن است و براساس همین نسخه، دکتر نجم الاسلام مقاله­ ای در مجله «تحقیق»، شماره 3، سال 1989، دانشگاه سِند، جام شورو، پاکستان منتشر کرد. مقاله به زبان اردو و اشعار نقل شده همگی به فارسی هستند. شایق از اهالی جائسی (از توابع لکنو) بود که برای معاش به لکنو، بنگال و دکن رفت و گویا در داکا درگذشت. در دو مثنوی اش نام دو تن از ممدوحانش است: غازی الدین حیدر (والیِ لکنو) و قصیده «فتح هوشنگ آباد» (سال فتح: 1223هجری، در مدح سردار مَرهتا- رَگوجی بونسلا سینا دوم والیِ ناگپور، درگذشت: 22 مارس 1816) در سرزمین بَرار- سرود. از خاتمه عبارت‌هایی که در پایان اشعارش است معلوم می‌شود که خود شایق کلیاتش را گردآوری کرده بود، چون برای خود پدر «عفی الله عنها» نوشته است. اشعار مذهبی، زیارت نجف و کربلا و به ویژه حُبِ حضرت علی ع در اشعارش است. «کلیات شائق» شاملِ قصیده، مثنوی، غزل، رباعی، قطعه و قطعات تاریخی است.

منابع مشابه بیشتر ...

658982692aa2c.jpg

سرایندگان شعر پارسی در قفقاز

عزیز دولت آبادی

این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.

6390a59cc10de.png

در پیرامون رستم و اسفندیار: به همراه متن کامل از شاهنامه مسکو

میرجلال الدین کزازی, محمود عبادیان, سیروس شمیسا

رستم و اسفندیار برجسته‌ترین، نیک‌ترین و مهم‌ترین پهلوانان شاهنامه‌اند؛ از این‌رو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزاده‌ای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکست‌ناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیک‌ترین دین‌ها و اندیشه‌ها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.