جلال الدین محمد بلخی شاهکار عظیم مثنوی خود را با دفتر ششم پایان نداد و مثنوی معنوی ناتمام ماند. مولانا در انتهای دفتر ششم دو داستان را که عبارتند از داستان دژ هوشربا و داستان سه پسر کاهل - که اولی بهعنوان داستان اصلی و دومی بهعنوان داستان درونهای است- شروع میکند، اما بدون اینکه داستانها را به سرانجامی برساند، از ادامه مثنوی باز میایستد و سکوت اختیار میکند و با این سکوت خود خواننده را منتظر پایانی میگذارد. بههمین دلیل بعد از مولانا افرادی طبعآزمایی نموده، تحت عنوان دفتر هفتم یا اختتام مثنوی سعی در سرودن ابیاتی به شیوة مثنوی معنوی میکنند، یکی از این تلاشها اثری منظوم با عنوان «اختتام مثنوی» سروده مفتی الهی بخش کاندلوی از عرفای بنام هندوستان در قرن دوازدهم هجری است.
در فن آرایش سخن و صنایع بدیعی "سوال و جواب" را یکی از محسنات بدیع معنوی به شمار آورده اند و آن چنان است که شاعر در بیتی و یا چند بیت و یا بیش از آن، سخن خود را به صورت پرسش و پاسخ موضوع می کند و این تفنن ادبی، گاه چندان به درازا میکشد که از آغاز تا پایان یک قصیده طولانی را نیز دربر میگیرد. کتاب حاضر که "گفتگو در شعر فارسی" نام دارد بیشترین اشعاری را که تاکنون به شیوه پرسش و پاسخ سروده شده اند، شامل میشود.
مثنوی حاضر که به تتبع مثنوی شیرین و خسرو نظامی سروده شده در جای خود شایان دقت بوده و هنری که در آن به کار رفته بیانی نغز دارد، گر چه گوینده آن از شعرای نامدار نیست ولی مثنوی او بدیع است و از متتبعین ارزندهی نظامی به شمار میرود و جای آن دارد که منظومه او با دقت مطالعه شود. شعله این منظومه را برای تقرب به دستگاه مرحوم فرهاد میرزا و عذر گناهان گذشته به نظم آورده و خود نام شیرین و فرهاد را بر آن نهاده بود ولی بواسطه عدم دقت بنام شیرین و خسرو معروف گردید.