مردم شوشتر برای بیان خواستهایشان از چند قرن به این سو از دوگونه فارسی بهره گرفتهاند؛ یکی فارسی رسمی و دیگر فارسی محلی یعنی گویش شوشتری. فارسی شوشتری با اینکه قرنهاست تحت تأثیر فارسی دری بوده، هنوز با آن تفاوتهای قابل ملاحظه دارد. در فارسی شوشتری بسیاری از واژهها وجود دارد که رد آنها را نه در فارسی دری میتوان یافت و نه در فارسی پهلوی حتی با صورت متفاوت. اقزون بر این چند قاعده دستور زبانی در فارسی شوشتری هست که با فارسی دری متفاوت و بلکه مغایر است. فارسی شوشتری از لحاظ لغت نیز غنی است؛ زیرا از این لحاظ با فارسی دری شریک المال است. در این کتاب درباره انواع واژه، اسم، ضمیر، صفت، فعل، قید، حروف اضافه، حروف ربط، اصوات و اعداد در فارسی شوشتری مباحثی مطرح شده است.
سلیم نیساری در مقدمه کتاب در مورد دلیل گردآوری این مطالب می گوید: وقتی که چاپ کتاب "درس انشای فارسی" را آغاز می کردم به فکرم رسید که دفتری از بهترین نوشته های دانش آموزان کشور نیز تهیه و منتشر کنم. برای اینکه مقایسه ای بین نوشته ها به عمل آید و در ضمن تنوعی هم بین آنها موجود باشد و ذوق و سلیقه و طرز فکر هر دانش آموز نیز معلوم گردد عنوان "در برابر...؟" انتخاب گردید و به اطلاع دبیران محترم انشاء رسید تا نوشتن این موضوع را به دانش آموزان خود تکلیف بدهند و بهتریم نوشته ها را برای چاپ ارسال فرمایند.
نثر در لغت به معنی پراکندن است و در عرف ادیبان به معنی عام کلمه سخنی است که به بند وزن و قافیه نیاید مانند سخنانی که مردم در گفتگو های عادی خود به کار می برند و با آن کتاب و نامه می نویسند. این گونه سخن در صورتی ارزش هنری دارد که از سطح معمولی و عامیانه بالاتر و دارای فصاحت و بلاغت باشد. پس نثر به معنی خاص (نثری که ارزش ادبی و هنری دارد)سخنی سنجیده و زیبا و غیرمنظوم است. نثر یا ساده است و در آن صنعتی دیده نمی شود و یا به صنایع بدیعی آراسته است. در صورت اول نثر را مرسل و در صورت دوم مصنوع می گویند. در ادبیات امروز نثر هر قدر ساده و شیرین و زیبا باشد ارزش هنری بیشتری دارد. نثرهای ادبی سنگین و عالی ادبیات فارسی در گذشته گلستان سعدی و کلیله و دمنه و نظایر آنها بوده است و امروز گرچه ما نمونه ای عالی مانند گذشته نداریم ولی در میان استادات و نویسندگان هستند کسانیکه نثر ساده و زیبا دارند...
این کتاب، کتابی است درباره سه یاری که در بعضی تواریخ از جمله جامع التواریخ و حبیب السیر و دولتشاه سمرقندی ادعا شده است که این سه (خیام، حسن صباح و خواجه نظامالملک) با هم در کودکی همدرس بودهاند؛ ولی علامه قزوینی دانشور فرهیخته این ادعا را به دلیل تفاوت زیاد زمانی بین این سه «نه محال بلکه مستبعد» میخواند. چه اگر درست بود، باید برای حسن صباح و خیام عمری 120 ساله قائل شویم و این را افسانهای مجعول مینامد.