ساختن فعل بسیط و گرفتن مشتق از آن در زمره امکاناتی است که اگر به درستی از آن بهره گرفته شود، بسیاری از مشکلات زبان فارسی را در زمینه واژهسازی علمی حل خواهد کرد. در این کتاب ضمن آنکه طرحی اجمالی از علم صرف یا ساختواژه به دست داده شده و مبانی نظری آن تشریح شده، به بررسی اشتقاق از افعال بسیط پرداخته شده و کوشیده شده تا اهمیت آن روشن شود. رویکردی که در این پژوهش اختیار شده، دارای دو ویژگی است: همزمانی و زایشی. مراد از همزمانی آن است که زبان فارسی نه در گذر زمان بلکه در شکل امروزی آن بررسی شده و مراد از زایشی آن است که از چشمانداز زبانشناسان زایشی به زبان به طور اعم و به ساختواژه به طور خاص نگریسته شده است.
این فرهنگ دربرگیرنده واژگان جدید مشتمل بر واژگان رایج و مأنوس و به دور از الفاظ مهجور است. از آنجا که واژگان این لغتنامه فقط از روزنامه و مجلات معاصر عربی جمعآوری شده، به همین سبب کاملاً متنوع و جدید است. در گردآوری واژگان تنها به گزینش لغات سیاسی و ادبی بسنده نشده، بلکه هزاران واژه در زمینههای مختلف اعم از کامپیوتر، شیمی، فیزیک، زیستشناسی، برق، الکترونیک، مخابرات و ... گزینش شده است. این فرهنگ قابل استفاده همه علاقمندان زبان عربی بهویژه دانشجویان رشته عربی والهیات در مقاطع مختلف است.
گروه واژهگزینی در طول بیش از بیستودو سال فعالیت خود افزون بر 55 هزار واژه را در حوزههای مختلف علمی به تصویب رسانده است. در این مدت تعداد واژههای مصوب برخی از گروههای تخصصی از مرز هزار واژه فراتر رفت و تدوین فرهنگهای موضوعی واژههای مصوب در این حوزهها ضروری مینمود؛ از اینرو گروه واژهگزینی درصدد برآمد تا فرهنگهایی موضوعی با عنوان «هزارواژه» تدوین و به جامعه علمی عرضه نماید. نخستین فرهنگ «هزارواژه» در برخی حوزهها شامل بیش از هزار واژه است، زیرا حاصل چند سال تلاش گروههای واژهگزینی تخصصی است که اکنون در یک مجلد منتشر میشود. این کتاب دربرگیرنده واژههای مصوب فرهنگستان در حوزه گردشگری و جهانگردی است که از سال 1375 تا 1395 را شامل میشود.
در طی دو سه دهه گذشته درباره پسوندهای زبان فارسی امروز، پژوهشهای عالمانه و نسبتاً جامعی صورت گرفته است اما پیشوندها کمتر محل توجه بودهاند. نگارنده قصد دارد، در چند مقاله، پیشوندهای فارسی امروز را به تفصیل بررسی کند. در این بررسی، همه ساختارها حتی ساختارهای بسیار کم بسامد محل توجه قرار خواهند گرفت؛ زیرا به تجربه دریافتهایم که، در واژهسازی علمی گاهی همین ساختارها راهگشایند. در زبان فارسی، برخلاف غالب زبانهای هند و اروپایی که در آنها پیشوندها از نوع اشتقاقیاند، چند پیشوند تصریفی نیز وجود دارد. اما از آنچه که هدف اصلی ما در این جستار بررسی فرایندهای واژهسازی است، به بحث درباره پیشوندهای تصریفی نیاز نداریم و فقط به پیشوندهای اشتقاقی میپردازیم.
كساني كه در عرصه صرف و، به بيان دقيق تر، واژهسازي زبان فارسي تحقيق كردهاند اذعان كردهاند كه يكي از زاياترين فرآيندهاي واژهسازي فارسي فرآيندي است كه صفت فاعلي مركب مرخم ميسازد و ساختار ظاهري آن چنين است: اسم/ ضمير مشترك + ريشه فعل ← صفت مركب / اسم مركب قيد/ صفت در نقش قيد مثال: - اسم + ريشه فعل: دانشجو، جامعهشناس، ميهن پرست؛ - ضمير مشترك + ريشه فعل: خودرو، خودنويس، خودپرداز؛ - قيد + ريشه فعل: زودرنج، تندرو، ديرپز؛ - صفت در نقش قيد + ريشه فعل: سهلگير، ساده نگر، گران فروش. چنانكه ميبينيم، در اين فرآيند جزء دوم ظاهرا ريشه فعل است، اما اين جزء از نظر معني نوعي صفت است. به بيان ديگر، در واژهاي مانند دانشجو، جو به معني «جوينده» است: «دانش جوينده». اين نكته در دستورهاي سنتي به صراحت بيان شده است: ممكن است از آخر صفت فاعلي مختوم به ـ نده پسوند ـ نده را حذف كنيم و آن را به جاي صفت به كار بريم ... در اين حال، قبل از بن مضارع كلمهاي ميآوريم كه با آن بن مضارع تشكيل يك صفت واحد بدهد. مانند سخنگو كه اصل آن سخن گوينده بوده است.