انتشار یکی بود، یکی نبود در سال 1300شمسی، جمالزاده را به عنوان بیانگذار داستان کوتاه ایرانی در دوره معاصر مطرح کرد و افراد زیادی به پیروی از شیوه وی پرداختند؛ رسول پرویزی از جمله کسانی است که به تقلید از سبک جمالزاده، اساس آثار خویش را بر سادهنویسی و طنزپردازی بنا نهاده و بدین طریق به نقد مسائل اجتماعی پرداخته است؛ مسائلی چون عشق، بیعدالتی و ظلم، فساد اخلاقی و خرافهپرستی، درونمایه داستانهای او را شکل میدهد. میتوان گفت واقعگرایی و طنز، دو مختصه برجسته آثار او محسوب میشود. در این پژوهش ضمن بیان ویژگیهای رئالیسم، چگونگی بهکارگیری آنها را در دو داستان دوستی خاله خرسه جمال زاده و زار صفر پرویزی نشان دادهایم، به جز این میزان تأثیرپذیری یا تقلید پرویزی از جمالزاده نیز بررسی شده است. حاصل تحقیق نشان میدهد که پرویزی مقلد محض آثار جمالزاده نبوده، در عین حال داستانهای او پختگی و برجستگی آثار جمالزاده را ندارد؛ داستانهای پرویزی بیشتر خاطرهگویی یا طرحی ناتمام در شرایط اقلیمی خاص همراه با زبانی طنزآمیز است.
کتاب هزار و یک حکایت یکی از تالیفات مرحوم خلیل خان ثقفی است. ایشان در پاریس به مطالعه کتب مختلفی از آثار نویسندگان عربی، مراکشی، الجزایری، فرانسوی، ژاپنی، چینی، انگلیسی، آلمانی که حکایات را نوشته بودند نمود و مصمم گردید که با اطلاعات شخصی حکایات مختلفی را بهم درآمیزد و اندک اندک آنرا تا پانصد حکایت درآورد ولی با فرصتی که در مدت یک سال بدست آورد و شور و ذوقی که پیوسته در تدوین کتاب از خود ابراز می نمود کم کم حکایات گردآورده او از یک هزار تجاوز نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و پس از بازگشت به میهن حک و اصلاح مختصری نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و منتشر نمود...
در این داستان پلیسی جنایی، احمد به همدستی سه نفر از دوستانش دست به آدمربایی مسلح میزند .آنان، سرمایهداری به نام پرویز پازوکی را میربایند .در این ماجرا احمد، راننده پازوکی را به قتل میرساند و در پی آن وقایعی رخ میدهد که داستان براساس آن شکل گرفته است.
اگر ديوانهاي شاعران زبان فارسي را از نظر توجه به مفاهيم و اصطلاحات ادبي، بررسي کنيم، در مييابيم آنان در خلال اشعارشان درباره بسياري از اصطلاحات و مفاهيم ادبي نظر دادهاند، جالب اينکه ديدگاه آنان، يا با نظر منتقدان و صاحبنظران ادبي يکي است يا به آن بسيار نزديک است، اما متاسفانه کمتر بدان توجه شده و گويا روش بر اين بوده و هست که مسائل ادبي تنها از منظر ناقدان نگريسته شود نه از ديدگاه خالقان آن. در حالي که به نظر ميرسد، يکي از راههاي درست درک مفاهيم و مسائل ادبي، بررسي و تحليل آنها از ديد شاعران و نويسندگان به عنوان خالقان و مولفان آثار ادبي، است. پژوهش حاضر مفاهيم و اصطلاحات مرتبط با سبک را در آثار شاعران پارسي زبان ـ تقريبا به صورت کامل ـ تا اوايل قرن نهم بررسي کرده است، دراين تحقيق ضمن تبيين اهميت مفهوم سبک، اصطلاحاتي را که ناظر بر اين مفهوم است، تحليل کردهايم، اين اصطلاحات، که ميتوان گفت قديمترين آنها طرز، در اشعار بازمانده از صايغ هروي است، عبارتند از: طرز، طريق، نمط، طور، شيوه و راه. نکته درخور تامل اينکه خود اصطلاح سبک در اين دوران رايج نبوده است، شاعران هنگام کاربرد اصطلاحات مذکور، ابتدا از شاعران پيشين که به نظر سبکشان در خور تقليد است ياد کرده سپس سبک (طرز، طريق و شيوه) خويش را برتر از آنان دانستهاند، در بيان ويژگيهاي سبک خود تنها به صفاتي مانند: غريب، عجيب، نادر و نظاير آن اکتفا نموده و مختصه ديگري که به صورت عيني نمودار سبک آنان باشد، ياد نکردهاند، گاهي نيز بررسي سبک ناظر بر محتوا و درونمايه آثار است که ميتوان در اين حيطه از خاقاني و سعدي ياد کرد.
در شروح مثنوی، شارحان در بسیاری موارد، نخست زمینه متن (Context) بویژه زمینه تاریخی را کاویدهاند، آن گاه به جنبههای دیگر متن پرداختهاند. میتوان گفت یکی از دلایل فروزانفر در تألیف قصص مثنوی نیز تبیین چنین زمینهای بوده است. امّا گاهی اوقات شارحان بیتوجه به شگردهای مولوی درباره زمینه متن، هم در تشخیص زمینه تاریخی و هم در شرح متن گمراه و سرگردان شدهاند. بر این اساس، در پژوهش حاضر، زمینه تاریخی یکی از حکایات مشترک مثنوی و فیه مافیه به نام «نظر کردن پیغامبر به اسیران»، را در شروح گوناگون بررسی کرده و نشان دادهایم. شارحان به دلیل بیتوجهی به شگردها و تصرّفات مولوی به سه گروه تقسیم شدهاند:1)گروهی زمینه تاریخی حکایت را جنگ بدر دانستهاند. 2) گروهی زمینه تاریخی حکایت را غزوه بنی نضیر و بنی قریظه دانستهاند. 3)گروهی هم در این باره سکوت کردهاند. آن گاه ضمن تحلیل نظر شارحان، علل انحراف آنان را در دو موضوع تبیین نمودهایم:1)حکایت مشابه در فیه مافیه 2)ساختار حکایت و خلاقیت مولوی.