گزارش قیام سرور آزادگان حضرت سیدالشهداء حسین بن علی (ع) را همه مورخان اسلامی اهل هر مذهب و فرقهای، به تفصیل یا اختصار دادهاند و هیچ کتاب تاریخی نمیتوان یافت که از ذکر آن خالی باشد. تاریخ کبیر یا تاریخ الرسل والملوک که امروزه با نام «تاریخ طبری» شناخته میشود، یکی از آنهاست. آنچه امروز به نام ترجمه تاریخ طبری در دست است، در حقیقت انشای دیگری از این کتاب است که با قلم شیوا و فارسی روان ابوعلی محمد بلعمی وزیر منصور بن نوح سامانی به تحریر درآمده است. این انشای بلعمی کهنترین متن به زبان فارسی است که رخدادهای کربلا را با تفصیل بیشتر دربر دارد و از اینرو در میان منابع و مآخذ تاریخی در زبان فارسی اهمیت ویژهای دارد. در این کتاب قیام امام آزادگان گیتی و شرح خونخواهی مختار از این ترجمه بلعمی برگزیده شده است.
ماخذ اصلی کتاب تاریخ بلعمی، تاریخ طبری است اما در حقیقت اقتباسی است از آن نه ترجمه کامل. نویسنده و مترجم آن بلعمی وزیر منصوربن نوح است که به فرمان آن پادشاه از 352 هجری به ترجمه و تلخیص تاریخ طبری آغاز کرد و از منابع دیگر نیز استفاده نمود. از این کتاب نسخه های خطی متعدد در دست است و یک بار هم در هندوستان طبعی مغلوط شده است. قسمتی از این کتاب که از آغاز تا اسلام را در برمیگیرد توسط وزارت فرهنگ و به تصحیح ملک الشعرای بهار و محمد پروین گنابادی در سال 1341 چاپ شده قسمتی دیگر که مربوط به حوادث سالهای 15 تا 132 هجری است بوسیله بنیاد فرهنگ ایران از روی نسخه محفوظ در آستان قدس رضوی در سال 1344 چاپ عکسی شده است.
نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء) ترجمه کتاب «تاريخ الحكماء قبل ظهور الإسلام و بعده «نزهة الأرواح و روضة الأفراح»» اثر شمسالدین شهروزی (ت 511ق) است. اصل این کتاب، به زبان عربی است و در اوایل سده یازدهم (1011- 1014ق)، دانشمند، حکیم و عارف ایرانی، مقصود علی تبریزی، در هند آن را به دستور جهانگیر گورکانی، به فارسی ترجمه کرده که نهتنها گزارشی از اندیشههای فلسفی و سخنان حکمتآمیز و پندهای دلپذیر است، بلکه متنی زیبا، روان و کم مانند از فارسی آن روزگار را نیز به دست میدهد. مترجم به هنگام ترجمه، در جایجای کتاب، نکتههایى از خویش در تفسیر احادیث نبوى و توضیح اقوال حکما و داورى آراى آنان افزوده است که نشان میدهد آنچه از فضل، علم و بینش عارفانه وی گفتهاند سخنى گزافه نبوده است که ازجمله مىتوان به صفحات 6، 7، 8، 9، 10، 18، 33، 174، 175 و... مراجعه کرد. این افزودهها نهتنها نشانههاى دست داشتن او در حکمت، فلسفه و علوم دیگر است، بلکه ذوق عرفانى او را نیز نشان مىدهد. با آنکه این ترجمه، در ساخت عبارت و جمله از متن عربى شهرزورى و منابع دیگر متأثر است- و شاید این مقدار تأثیر به علت دشوارى ترجمه، رعایت امانت و دقت در کلام حکما بوده است- ازنظر زبان فارسى و ویژگیهاى آن در قرن دهم و یازدهم، از نثرهاى روان و پاکیزه این روزگار به شمار مىآید؛ زیرا در این دوره که به نظر ناقدان سخنسنج، پارسى آشفته است و فارسىگویان از هند تا عثمانى آشفته گوی، زبان مقصود على تا حدود زیادی از آن آشفتگیها برکنار مانده است و اگر این ترجمه آزادتر صورت مىگرفت، شاید کار از گونهاى دیگر مىبود، چنانکه در صفحات 150، 320- 321 و 473 نمونههاى آن را مىتوان دید. بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگیهاى زبان او را روشن مىگرداند. در نثر او، جملههاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» [۵] برخلاف نثرهاى رایج این دوره بسیار اندک است.
کتابی که شش باب آن در این اوراق استنساخ و تصحیح شده است، آداب الملوک و کفایة الملوک نام دارد و تألیف محمد بن مبارکشاه معروف به فخر مدبر است. این شش باب به دلایلی میتواند در شمار بهترین ابواب این کتاب باشد؛ چه در آنها نه تنها از شیوه کار و اهمیت دواوین سخن رفته است بلکه صفات افرادی هم که متصدی این شغلها خواهند بود، با ریزهکاریهای شغل آنان ذکر شده است. مطالعه در این ابواب تا حدود زیادی به ویژه از آن روی که زمان مؤلف با اواخر دوره غزنویان پیوسته است، سازمان اداری آن دوره را روشن میکند و پیش از او در این ابواب در زبان فارسی جز مطالب پراکندهای که از آثار دیگری در دست است، چیزی موجود نیست و این کتاب یکی از منابع دوره غزنویان به شمار میرود. نثر این کتاب از نظر سادهنویسی یکی از متون ادبی خوب ادب پارسی به شمار است و از بعضی جهات زبان او شبیه زبان بیهقی است.