هدف اصلی این کتاب، بحث در پیرامون فحول سخنگستران عصر سامانی، سلجوقی و غزنوی است و چون در مشرق، علوم و فنون همیشه تابع حکومت بوده و ذوق و سلیقه و مشرب سلطنت در هر امر تأثیری بسزا داشته است، بهویژه شعر و شاعری در ایران که از برکت حکومت پیدا شده، این است که نویسنده برای روشن شدن ذهن خوانندگان قبل از آنکه از شعرای معتبر هر عصر آغاز کند، در مقدمهای از خاندانی که در آن عصر بر مسند حکمرانی است، سخن رانده و ویژگیها و امتیازات، عقاید و افکار، مشرب و مذاق خاندان و سایر اوضاع و احوال مربوط را مبسوط بیان کرده است. سپس توجه خود را به طرف مفاخر گویندگان عصر مورد بحث معطوف داشته و پس از شرح احوال، شعر و سخن هر کدام را تجزیه و تحلیل نموده و خصوصیات و ممیزات آن را به قلم آورده است.
ملتی که زنده است به گذشتۀ خودنیز وابستگی دارد زیرا که زندگی ، امری ناگهانی نیست . اگر زنده باشیم تاریخ ما زنده است ، افتخارات گذشتۀ ما باقیست ، آداب و رسوم و رنگ خاص ملی ما برجاست .این ها همه لازمۀ زندگی و دوام و بقای ما می باشد و اما زندگی توجه به گذسته نیست بلکه حرکت به سوی آینده است .کسانی که نیروی زندگی را از دست داده اند از تازه و نو بیمی دارند . زیرا که «نو» ناشناس است و طبع آدمی ازناشناس هراس دارد . با مجهول روبرو شدن و درآویختن ، دلیری می خواهد و دلیری نشانۀ زندگی است . از آیندۀ ناشناس رو بر تافتن و به گذشتۀ آشنا پناه بردن آسان و اطمینان بخش است ؛ اما نتیجۀ آن بر جای ماندن و از رهروان دورافتادن است. امروزدر هر گوشۀ آسیا و بلکه جهان نشانی و یادگاری از فرهنگ ایرانی می توان یافت .این نفوذ معنوی به زور سرنیزه انجام نگرفته است . در روزگاری که از هند و سِند و چین تا قسطنطنیه باج گزار فرهنگ ایران بودند اغلب وضع سیاسی و اقتصادی این کشور چندان خوب نبود : یا ملوک طوایف هر یک بر قسمتی از ایران فرمان می راندند و یا کشورگشایان بیگانه بر تمامی آن استیلا داشتند . تشکیلاتی برای ترویج و تبلیغ فرهنگ ملی نبود و وسایلی هم برای این کار وجود نداشت . همان یک چیز بود : نیروی معنوی ملت و برتری فرهنگ ایران . در آن روزگار ادبیات رکن اصلی فرهنگ بود و شعر مهمترین قسمت ادبیات به شمار می رفت . پس شعر اساس فرهنگ بود و ایران عالی ترین نمونه آن را داشت .امروزهیچ یک از احوال ، برآن قرار نمانده است . علم پیشرفت بسیار کرده و در فرهنگ جهان مقامی بزرگ یافته است . ادبیات به حسب تغییر وضع اجتماع ، انواع دیگر یافته که اگر نگوییم کامل تر از شعر است بی شک باید گفت که وسیع تر و رایج تر و نافذتر است .پس آن چه موجب بسط و نفوذ فرهنگ ایران بود ، آنچه در عین ناتوانی ما را تواناترین ملت مشرق می ساخت ، و آنچه دوام و بقای ما را در معرکۀ حوادث و مصائب ضمانت می کرد امروز دیگر قدرت خود را از دست داده است . شاید ادراک این حقیقت تلخ و دردناک باشد . اما حقیقت است و باید دریافت و چاره کرد و این بهتر از آن است که لجاج بورزیم و آشکاری را ندیده بگیریم . اگر می بینیم که روزی بیگانگان به زبان فارسی مباهات می کردند و امروز ایرانیان از آندوری می جویند علت آن را جز این نباید دانست که فرهنگ ملی ما از زمان واپس مانده و آن نیروی عظیم و جاذب را از دست داده است . چه باید کرد ؟ باید بکوشیم که فرهنگی نو و زنده ، متناسب با احتیاجات زمان ، و لایق برابری با فرهنگ ملت های دیگر ایجاد کنیم .این کار عظیم و دشوار است . اما آن که می خواهد زنده بماند باید با دشواری ها در آویزد . دشواری برای زندگان مایۀ نومیدی نیست . نومید مردگانند : مردۀ بی جان و مردۀ روان جلد نخست این کتاب با نام ویژه شعر و هنر منتشر شده است.
در این کتاب کوشیده شده تا درباره نکاتی درباره حافظ و شعر او بررسی صورت گیرد؛ از قبیل: بیان روند زندگانی حافظ برگرفته از متون و منابع معتبر علمی و تاریخی با استفاده از اشعار شاعران نوپرداز معاصر؛ نگاهی به ابعاد و زوایای شخصیت حافظ؛ چرایی تفأل به حافظ و چگونگی تفألزدن؛ تدوین فصلی با نام فرهنگ واژگان اشعار حافظ با بیش از دوهزار واژه؛ فراهم کردن فرهنگ اشارات و تعبیرات عرفانی اشعار حافظ با بالغ بر پانصد واژه.
هدف اصلی این کتاب، بحث در پیرامون فحول سخنگستران عصر سامانی، سلجوقی و غزنوی است و چون در مشرق، علوم و فنون همیشه تابع حکومت بوده و ذوق و سلیقه و مشرب سلطنت در هر امر تأثیری بسزا داشته است، بهویژه شعر و شاعری در ایران که از برکت حکومت پیدا شده، این است که نویسنده برای روشن شدن ذهن خوانندگان قبل از آنکه از شعرای معتبر هر عصر آغاز کند، در مقدمهای از خاندانی که در آن عصر بر مسند حکمرانی است، سخن رانده و ویژگیها و امتیازات، عقاید و افکار، مشرب و مذاق خاندان و سایر اوضاع و احوال مربوط را مبسوط بیان کرده است. سپس توجه خود را به طرف مفاخر گویندگان عصر مورد بحث معطوف داشته و پس از شرح احوال، شعر و سخن هر کدام را تجزیه و تحلیل نموده و خصوصیات و ممیزات آن را به قلم آورده است.
این رساله یکی از آثار سودمند عالم شهیر شبلی نعمانی است که در موضوع کتابخانه اسکندریه نگارش یافته است. شبلی یکی از نویسندگان نامی قرن حاضر هند، به واسطه احاطهاش به علوم اجتماعی عصر در تمام دنیای تمدن معروف، خاصه در مطبوعات مصر و بیروت مقام بلندی را حائز است. او در این رساله سوزانیدن کتابخانه قدیم اسکندریه را که در اروپا آن را به مسلمانان نسبت میدهند، تحت مطالعه درآورده و در آن طبق اصول و مبانی تحقیق، به تفصیل بحث کرده است و در نتیجه بر اساس شواهد و دلایل عقلی و نقلی و نیز مطابق اقوال نویسندگان معروف خود اروپا، ثابت کرده که این عمل تحت نظر پیشوایان مذهبی و سیاسی خود نصاری صورت گرفته است.