در این کتاب داستانها و کردارهای شاهنامه که به عبارتی سراسر حماسه ملی ایران را میپوشاند از دیدگاه شکلشناسی و باتوجه به جنبهها و جوانب داستانی آن مورد بررسی و سنجش و مقایسه و استنتاج قرار میگیرد. در این کتاب، شاهنامه به عنوان یک اثر مستقل ادبی که در واقع نماینده یک نوع ادبی مهم (حماسه) نیز هست با حوصله تمام مورد پژوهش قرار گرفته است. در اغلب فصول شانزده گانه کتاب، شاهنامه به عنوان یک کل و مجموعهای منسجم پیش چشم نویسنده قرار گرفته و در بسیاری از موارد به شایستگی حوادث و قهرمانان و کردارها و پندارها و حتی عوامل درونی و مکانیسمهای رشد و گونه گونی رویدادها از طول و عرض حیات تطبیقی و سنجشی به خود گرفتهاند. به طور کلی در این کتاب شکلشناسی در مفهوم وسیع آن مورد نظر بوده و نویسنده با حوصله و دقتنظر و متدولوژی خاصی که در تدوین آن به کار رفته از مسائل و موضوعات بسیاری در شاهنامه سخن گفته است و خوشبختانه در بسیاری از آنها دیدگاههای نو و برداشتهای تازه را مطرح کرده است و به حق باید گفت همه پژوهندگان بعدی و خوانندگان شاهنامه و دوستداران فردوسی و دلدادگان حماسه ملی ایران را به کتاب خود نیازمند کرده است.
جک لندن جزو آن دسته از نویسندگان استثنایی است که از چارچوب ملیت خود خارج شده و به تمامی بشریت مترقی تعلق یافته اند. جک لندن در آثار خود مسائل مختلف و مضامین گوناگونی را مورد بررسی قرار می دهد ولی توجه اصلی او در همه اوقات معطوف به انسان زحمتکش بوده است. به عنوان نویسنده ای دموکرات و اومانیست، لندن با رنگهایی بسیار درخشان انسان فرودست و زحمتکش را با تمامی آرزوها، رویاها، تلاش ها و رنج های جسمی و روحی اش به تصویر میکشد. در آثار برجسته لندن چهره خشن، بی رحم و ریاکار نظام سرمایه داری و سیاست های سراپا سالوسانه آن با ظرافتی هر چه تمام تر عریان شده و ارکان این نظام زیر شلاق شدیدترین انتقادات قرار گرفته است. لندن تنها چاره رهایی از جهنم سرمایه داری را در انقلاب سوسیالیستی می دید و از این نظر در زمان خود شاید تنها نویسنده ای بود که قانونمندی های روند تکامل جامعه را دریافت و آنرا در آثار خود متبلور و متجلی ساخت تصادفی نیست که ماکسیم گورکی او را به عنوان "پیشگام و پیش آهنگ ادبیات کارگری آمریکا" مورد تحسین و تمجید فراوان قرار داد...
مجموعه حاضر که نوعی فرهنگ توصیفی ادبیات و نقد است براساس "واژهنامه اصطلاحات ادبی "اثر ج.آ.کادن، همراه با "واژهنامه فشرده اصطلاحات ادبی "اثر "کریس بالدیک "تدوین گردیده است .به این ترتیب، که از میان واژههای این دو واژهنامه، اصطلاحات و واژههای مهم و رایج به همراه واژههای موجود در عرصه ادبیات و نقد معاصر برگزیده شد تا به نوعی در بردارنده واژگان، مفاهیم و مباحث اصلی در حوزه ادبیات و نقد باشد .در بخش آغازین کتاب نمایه "فارسی انگلیسی " (واژگان اصلی متن با معادل فارسی) درج گردیده، سپس شرح و توضیح واژگان در بخش اصلی کتاب براساس الفبای انگلیسی فراهم آمده است.
دکتر قدمعلی سرامی دکترای زبان و ادبیات فارسی «دانشکده ادبیات» دانشگاه تهران است و از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۶۹ به عنوان پژوهشگر و رییس مرکز بررسی آثار کودکان و نوجوانان و ... در «کانون پرورش فکری» به فعالیت پرداخته و تاکنون آثار منظوم و منثور بسیاری از وی منتشر و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است که از آن میان میتوان به «لبخند آرزو»، «از رنگ گل تا رنج خار» (شکل شناسی داستان های شاهنامه)، «از خاک تا افلاک» (سیری در غزل ها و ترانه های مولانا)، «از دو نقطه تا همه چیز»، «تا زادن سپیده دم باید خواند» و ... اشاره کرد. مولانا، حقیقت انسان را ، چیزی جز اندیشۀ وی نمی داند و از نگاه او، این اندیشه گاه سیرتی اندرونی دارد و گاه صورتی بیرونی. نطق تا در اندرون دماغ است اندیشه است و اندیشه چون از دماغ به زبان و قلم نزول کرد، سخن است. بنابراین اگر در آثار مولانا گاهی وی را طرفدار کلام و زمانی پشتیبان خاموشی می بینیم، در حقیقت او از جوهر آدمیت حمایت کرده است چرا که سخن و سکوت همان نطق واندیشه اند که تنها تفاوت شان پیدایی و پنهانی شان است: "الانسان حیوانٌ ناطقٌ و نطقاندیشه باشد خواهی مضمر خواهی مُظهر." او پس از این، هردو صورت مضمر و مُظهر اندیشه و نطق را به آفتاب تشبیه می کند: "کلام همچون آفتاب است همۀ آدمیان گرم و زنده از اویند ودایماً آفتاب هست و موجود است و حاضر است و همه از او دایماً گرم اند الّا آفتاب در نظر نمی آید و نمی دانند که از او زنده اند و گرم اند، امّا چون به واسطۀ لفظی و عبارتی خواهی شکر خواهی شکایت، خواهی خیرخواهی شر، گفته آید آفتاب در نظر آید همچون که آفتاب فلکی که دایماً تابان است اما در نظر نمی آید شعاعش تا بر دیواری نتابد همچنان که تا واسطۀ حرف وصوت نباشد شعاع آفتاب سخن پیدا نشود. اگرچه دائماً هست . با این حساب در می یابیم که وقتی روان کسی چون مولانا، از سخن به خاموشی نقل مکان می کند درحقیقت از جزئی به کلّی انتقال یافته است. به تعبیری دیگر، از روپوشی از روپوش های حق عبور کرده و درحقیقت وی انطواء یافته است. می توان گفت در تمام مواردی که مولانا جلال الدین، در پایانۀ غزل ها خود را به خاموشی فرا خوانده است، از جهان محسوس به عالم معقول گام نهاده است.
مهمترين محور اين پژوهش، بررسي شخصيت قهرمان اول و قهرمانان اصلي داستان «مدير مدرسه» از منظر اخلاقي، رفتاري و اعتقادي است که براي هر يک از اين سه شاخص، نمونههايي از متن کتاب به عنوان شاهد بيان شده است؛ اما اين که چرا از بين شخصيتهاي پر شماري که در داستان حضور دارند، تنها به بررسي همين دو گروه بسنده شده، مهمترين دليل، به رنگ نقش پررنگ و عميق قهرمان اول و نيز قهرمانان اصلي بازميگردد که در سازوکار طولي و حاشيهاي داستان، حضوري فعال و موثر داشتهاند، به گونهاي که ميتوان بدون گزاف ادعا کرد، استخوانبندي داستان را شکل ميدهند؛ ولي ساير قهرمانان در حکم سايه اين دو گروه ميباشند. موضوع مهم ديگر، اين است که در تحليل قهرمانان داستان، از روش تفسير متن به متن بهره گرفته شده؛ يعني به آرا و نظريههاي منتقدان ادبي و مفسران ديگر استناد نشده و اين مقاله، فقط بازتابدهنده تحليلهاي خود نويسنده در خصوص قهرمانانش است. اين شيوه، به خواننده اطمينان ميدهد، پژوهشي را ميخواند که از شائبه حب و بغض منتقدان ادبي خالي است و تحليل هر قهرمان از نويسندهاي است که خود خالق آنها بوده است.