مؤلف در این کتاب میخواهد نشان دهد در عصر رنسانس اسلامی، شکوفایی فرهنگی جهان اسلام در دوران حکومت روشناندیش آل بویه، کوششی آگاهانه برای جذب و انتقال میراث فکری یونان باستان وجود داشت.
«بنیاد اندیشی»، روح علوم اسلامی است و این بنیاداندیشی، چنانکه در حکمت عربی مشخص است، بیشتر به عالم ثابتات و بقا توجه دارد، اما از سوی دیگر، عرف جاهلی و قبیلگی و عادات طبیعی و اغراض بشری اقوام، در کنار یونانزدگی و یهودزدگی نظری و عملی، جامعة اسلامی را به سوی انحطاط برده و همین ممیزی، موجب شده است که بسیاری از معانی قدسی به صورت ممسوخ، ناسوت زده و عرفی (عصری) گردند. در این میان، پس از تحلیل توانمندی فقر و تفکر فقهی، که شأن بیرونی، قدرت و نظم اجتماعی اسلام را بروز میداد در مراحل پیشرفتهتر، اسلامشناسی مدرن در ساحت فلسفی و عرفانی اسلام تمرکز یافت و بر آن تأکید کرد. برای بسیاری از شرقشناسان، «ابن خلدون» به مثابه متفکری که در عالم جدید حضور داشته و بر فلسفه، صورتی عرفی و این جهانی زده است،کمال اندیشه اسلامی تلقی شد. حال، ما در وضع نویی قرار گرفتهایم؛ راهی که غایت آن میتواند تحقق و احیای شئون دیگری از عالم و علوم اسلامی در ذیل تجلی تام و تمام عالم اسلامی باشد. شرط لازم ورود به این مرحله، خود آگاهی و بازاندیشی در مبادی تفکر و علوم جهان اسلامی است. در کتاب حاضر، بازاندیشی در موضوعهای: «حجیت عقل و وحی در عالم اسلامی»، «جوهر ایمانی علوم اسلامی» و «نحوة تطور، تنازع و تقابل آنها با فلسفة یونانی از آغاز تا پایان قرن ششم و هشتم اسلامی»، که پایان عصر توانمندی عالم اسلامی نیز محسوب میشود، پرداخته شده است.
کتاب پیش رو اثری است از دکتر "عبدالهادی حائری" که در آن "نخستین رویارویی های اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب" بررسی شده است. این کتاب یکی از پژوهشهای نوین تاریخی است که از نظر موضوع بدیع و اصیل است و از نظر فن تحقیق، روش تالیف، سبک نگارش و رویکرد تاریخی یکی از الگوهای قابل توجه است. در نتیجه استفاده از آن به جهت تدریس تاریخ ایران از دوره صفویه یا برای مطالعهی آزاد، بسیار ارزشمند و روشنگر است. تقریبا هیچ اثر دیگری در همین موضوع یا سطح به نگارش درنیامده که بتواند ساختار و محتوایی کاملا مطابق با سطح علمی و دانشگاهی داشته باشد و "نخستین رویارویی های اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب" از این جهت یک اثر ویژه است. دکتر "عبدالهادی حائری" در پژوهش پیش رو معتقد است که پس از دوران روشنگری اروپا، به ویژه در اوایل قرن نوزدهم، جهان ناگزیر با فرهنگ بورژوازی غرب که دارای دو رویکرد قدرتمند و تهاجمی بود، مواجه شد. این محقق به بررسی چگونگی مواجههی ایران با دو فرآیند بیان شده در این کتاب پرداخته است و دیدگاههای اصلاگران و متفکران ایرانی در رابطه با دو رویکرد تمدن بورژوازی غرب را زیر ذره بین میبرد. دکتر "عبدالهادی حائری" در بخش آغازین کتاب، مروری اجمالی بر مسیرهای تمدن بورژوازی غرب ارائه میدهد. وی سپس در بخش دوم اثر، مواجههی ایران را با تمدن غرب در دورههای مختلف تاریخی و از جهات مختلف بررسی میکند و در این بررسی، موضوع عنوان شده را تا پایان عصر صفویه، در قرن دوازدهم الی هجدهم، در نخستین مقابلههای ایران با سیاستهای استعماری از جانب بورژوازی اروپا و با نگاه به اندیشهی متفکران ایرانی، تجزیه و تحلیل مینماید.