کتاب طلیعه بهار، جلد اول منتخباتی از مقالات ادبی محمد جنابزاده است که علی محمد سپهر آن را گردآوری کرده است. علیمحمد سپهر در مورد سبک نگارش محمد جناب زاده اینگونه مینویسد: سبک نگارش این نویسنده بزرگ پیوند ادبیات قدیمه و جدید و در سلک الفاظ و عبارات زیبا و سحرآمیز است. به همین جهت دانشآموزان مجذوب طرز نگارش آقای جنابزاده میباشند. اوراق پراکنده تصنیف آقای محمد جنابزاده در ردیف شاهکارهای نویسندگی دوره معاصر است و تعلیم و تربیت در نظر سعدی نگارش ایشان عالیترین پایه تحقیقات علمی و فلسفی را نسبت به آثار حکیم و شاعر نامی سعدی شیرازی انجام داده و نیز کتاب راهنمای دانش که بهترین کتاب تربیتی در طرز تعلیم میباشد معروف خاص و عام است
پیدایش، رشد، اعتلا و زوال جنبش های سیاسی و اجتماعی معاصر ایران در کنار تحولات و رخدادهای متعدد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جابجایی قدرت ها و نخبگان حکومتی و تغییرات گسترده در عرصه اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران، به دلیل اهمیت و تأثیرات شگرف و متنوع آن، سبب گشته است تا از سوی پژوهشگران، مورخان و تحلیل گران حوادث اجتماعی و نخبگان سیاسی مورد تجزیه و تحلیل و نقادی و تقریر و تبیین قرار گیرد. تنوع و کثرت نگاه ها و اختلافات در نگاشته های تاریخی این دوره باعث پیچیدگی و سختی فهم و درک درست محققان و اندیشه گران این عرصه در تشخیص سره از ناسره و کشف درست حقایق تاریخی گردیده است. تاريخ نگاري و نوع نگاه مورخان به پديده هاي تاريخي از منظر ملي گرايي و شرح و بسط اين رويدادها و حوادث گذشته و حال بر آن اساس، مقوله اي است که در کنار ساير رويکردهاي اين جريان از جمله نمودهاي ادبي، جلوه ويژه و متفاوتي از نوع رسمي و مرسوم خود در جامعه ايراني داشته است. بررسي تاثيرات اين جريان فکري و فرهنگي در حوزه فرهنگ، خاصه تاثيراتي که تاريخ نگاري و تاريخ نگاران از آن گرفتند و تبعات و پيامدهاي آن در ساير بخش هاي اين حوزه، در تاريخ معاصر ايران، موضوع دامنه دار و چالش برانگيزي بوده که کم تر به حد کفايت مورد پژوهش و توجه محققان واقع شده است. پژوهش حاضر به بررسي ويژگي هاي اين جريان در تاريخ نگاري معاصر ايران مي پردازد و تاثيرات و تاثرات حاصل از رويکرد متفاوت اين تاريخ نگاري و مورخان و مولفان آن را از حيث شيوه هاي متفاوت نگرشي و نگارشي پي مي گيرد.
در این کتاب طی سه بخش، سیر فرهنگ و تاریخ تعلیم و تربیت در ایران و اروپا بازگو شده است. بخش اول که "سیر فرهنگ و تعلیم و تربیت در ایران" عنوان گرفته شامل مباحثی از این قبیل است: روش تعلیم و تربیت در ایران بعد از اسلام؛ مهمترین مراکز تعلیم و تربیت؛ نخستین تلاشهای بشر در راه کتابت و نگارش مورد علاقه خود؛ عقیده چند تن از صاحبنظران ایرانی در باب تعلیم و تربیت؛ تعمیم نسبی فرهنگ بعد از اسلام، نخستین مدرسان و نقش ایرانیان در توسعه و تکمیل مداری و رشد فرهنگ اسلامی؛ وضع اجتماعی و فرهنگی ایران مقارن حمله مغول؛ مکتب خانهها در عهد صفویه؛ وضع مدارس در اواخر زندیه و اوایل عهد قاجاریه؛ تعلیم و تربیت در عهد قاجاریه؛ وضع مدارس در آغاز جنبش مشروطیت. در بخش دوم ذیل عنوان "نظریات جدید در تعلیم و تربیت" مباحثی از این دست به چشم میخورد: تعلیم و تربیت در غرب؛ وضع کلی تعلیم و تربیت در عصر ما؛ روشهای نوین در آموزش و پروش؛ چگونه فرزندان خود را تربیت کنیم؛ حمایت و جانبداری ویکتور هوگو از فرهنگ بشری. سومین بخش که "سیر فرهنگ و تعلیم و تربیت در اروپا" نام گرفته مشتمل بر عناوینی از این قبیل است: تعلیم و تربیت در یونان باستان؛ تعلیم و تربیت در روم قدیم؛ مدارس و علوم در قرون وسطی؛ رشد فرهنگ وعلوم تجربی در جریان نهضت اسلامی؛ احیای علوم قدیم؛ رنسانس و تجدید حیات علم و ادب؛ نهضت ادبی در اروپا.
ابونصر بن عبدالرحیم النسوی قاضی نواحی پارس در سال چهارصد و هفتاد هجری در مکتوبی با بیان بلیغ و فصیح با کمال احترام از حکیم عمرخیام جوبای حکمت خلقت می شود. در خلاصه این مکتوب ایشان عمر خیام را حکیم و دانشمندی میداند که ابرهای فضیلت بزرگواری او بی دریغ ریزش می کند. آب حیات استخوانهای شکسته و پوسیده می دهد، کنایه از آنکه مرده را جان می بخشد، مرده جهل در گورستان نادانی را به عالم زندگی و معرفت باز میگرداند. از فلسفه ایجاد عالم و تکلیف ما آنچه جواب بدهد و استدلال در این باره نماید دیگر جای چون و چرا باقی نمی گذارد.حکیم عمرخیام در سالهای میان 515 تا 517 هجری در گذشته و اینک که سال 1381 هجری و در حدود 9 قرن از آن تاریخ می گذرد با ترقی علم و منطق و کلام مع ذالک ارزش و طراوت اولیه حکمت الهی را از لحاظ اثبات نبوت داراست و چنین کسی ممکن نیست سراینده رباعیات زیر باشد. گویند که ماه رمضان گشت پدید منبعد بگرد باده نتوان گردید در آخر شعبان بخورم چندان (می) کاندر رمضان مست بیفتم تا عید ....
این کتاب که به سال 1319 انتشار یافته، بررسیای در موضوع پرورش بر اصول روانشناسی است. روانشناسی یا معرفة النفس که امروزه پایه علوم عقلی دانسته میشود، بنابر نفوذ او در فن پرورش طبیعی است و هر اندازه مطالعه و بررسی محققین در امر تربیت و پرورش توسعه پیدا میکند، نیازمندی کارشناسان را به دقت و توجه و لزوم آمیزش روانشناسی با فن آموزش و پرورش زیادتر محسوس میسازد.