کتاب محاکمه انسان و حیوان (مرغزار) از احمد وقار شیرازی است و موضوع این کتاب محاکمه و دادخواهی شورانگیز و پرهیجانی است که در یک طرف آن انسان قرار دارد و مدعی مالکیت رقاب حیوانات در ملک هستی میبشد؛ و در طرف دیگر اصنافی از حیوانات است که از دست "اشرف مخلوقات" به تنگ آمده و او را ناقض نوامیس خلقت میدانند و لب به شکوه گشودهاند. اگر چه نسخه دستنویس وقار فاقد مقدمه است تا حقیقت و ماهیت کار او را نشان دهد ولی با تحقیق معلوم شد اصل و منشاء کتاب حاضر فصول متعددی است از رساله هشتم "اخوان الصفا" در چگونگی تکوین جانوران و اقسام آنها که وقار با استادی هرچه تمام تر آن را در قالب فارسی ریخته است و در کنار آن مطالبی چون داستان سلمان و ابوذر، یاجوج و ماجوج، و انبوهی از آیات و امثال و اشعار فارسی به کتاب افزوده اند که بدان رنگ و بوی تازهای داده است.
فصل اول این کتاب، شامل دو غزل و یک مثنویست و چند شعری که تقریبا بهترین کارهای او در دوره های پس از دوره نخستین است که میشود به آن ها دوره های سرگردانی گفت. و آغازی برای ادوار بعد. و به همین لحاظ هریک از آنها حاصل یک دوره خاص شعری. هشتمین شعر این فصل از لحاظی برگزیده ایست از دوره سرگرمی با شعر آزاد و نهمین شعر، در بحبوحه بیگانگی و یگانگی با مردان و زنان خانه ای که از در و دیوار آن بوی نماز برمیخاست و گویی برگرد مرگ می گردید و لاله عباسی هایی که پیر میشدند و جوان می شدند و روزمرگ آنان را می شمردند. و شعرهای دیگر این فصل هر یک نمونه ای از دوره هایی کوتاه چند ماهه و سریع که شاید در هریک از آن دوره ها بیش از سه چهار شعر نوشته نشده است. فصل دوم شامل شعرهایی که بیشتر قطعه های کوتاهی است از دوره ای که می توان به ان نام "دوره تماشا" داد. نگاههایی گذرا و تصویرهایی شتاب آمیز: دریای توفانی، چراغهای رنگی، زنی با وحشت باد، وزنی که می رقصد. و در کنار باغ غروب نشستن و کلاغان بازگردانده را نگریستن. دوره ای با حدود بیست شعر که از میان آنها، سرانجام به همین هفت شعر اکتفا شد. فصل سوم شامل شعرهایی که در دوره ای بسیار آموزنده و سرشار به مرحله نوشتن رسید. دوره ای که نحوه نطفه بستن و شکل گرفتن شعر و رسیدن به امکانات دیگر "اگر چه ناقص" او را بیش از پیش به کار خویش دلبسته داشت. در همین دوره بود که کلمات اندک اندک با او مهربان شدند و در عین مهربانی، خشن تر و زبرتر. و همین مهربانی بود که آنها را در شعر راه داد. و نیز در همین دوره بود که با بازگشتی به تاریخ دور و نزدیک و مردانی و حوادثی که در فضای مبهم شعر او چهره نمودند. به مرحله لمس آن کلمات رسید و بخصوص از نظر مکالمات شعری و خط داستانی شعر تجربیاتی فراوان کسب کرد. فصل چهارم شامل دوره ای که دید او را نسبت به شعر به گونه ای محسوس تر از دوره قبل تغییر داد. و در برخی ازشعرها کم و بیش شبحی از فرمی را که بسیار دنبال آن گشته بود دید. اما در دنیاهایی مختلف و با حالاتی متفاوت: اندیشیدن به مفهوم زمان، و ساعتی که به اقتضا در پهنه کویر می ایستد سفری به روستا و آسیابی که خاکستر می شود، حرکتی در غرفه ها و خورندگان و نوشندگانی که به جبر مرگ تن در می دهند و شبها و روزهای مستی و خستگی و تحیر بازیچگان و تمسخر بازیگران. و همه اینها در قالب هایی که از دوره فصل سوم پیش بینی شده بود و اینکه تا یافتن راهی پیشرفته تر تنها راه ادامه کار اوست...
ترجمه دعای کمیل در سیاق نثر-دررشته نظم از نصیرالدین امیرصادقی در سال 1373 انجام شده است.
میرزا احمد (۱۲۳۲–۱۲۸۹ه. ق) بزرگترین فرزند وصال شیرازی متخلص به وقار است. او همچون پدرش خوشنویس و شاعر بود. دیوان شعری به فارسی به نام بهرام و بهروز که در بمبیی چاپ شده از او باقی ماندهاست . وی همچنین داستان قرآنی موسی و خضر را نیز به رشتهٔ شعر کشیده است. یکی از داستان های تاریخی و در عین حال سمبلیک قرآنی که به دلایل مختلف در متون ادبی صوفیانه بارها تکرار شده، داستان «موسی و خضر» است که به دلیل ظرایف و پیام های گوناگون، ظرفیت تاویل پذیری فراوانی نیز یافته است...داستان خضر و موسی، داستانی قرآنی در مورد ملاقات و همراهی موسی(ع) با خضر است. این همراهی به درخواست و اصرار حضرت موسی(ع) بود. خضر با وجود مخالفت اولیه، با این شرط که موسی(ع) هیچ سؤالی از او نپرسد، همراهی را قبول میکند. در این همراهی سه عملِ سوراخ کردن کشتی، کشتن نوجوان و تجدید بنای دیوار توسط حضرت خضر انجام شد. موسی(ع) در هر سه مورد اعتراض کرده و همین سبب جدایی این دو شد. خضر در پایان، علت کارهایی را که انجام داد گفت. این داستان یکبار در قرآن نقل شده و میان مفسران، متکلمان و عرفا گفتگوهای بسیاری در مورد آن وجود داشته و دارد.
این کتاب، اثری بدیع و ابتکاری است در تاریخ پادشاهان ایران قبل از اسلام که از روزگار کیومرث، نخستین پادشاه پیشدادی آغاز و به یزدگرد شهریار واپسین پادشاه ساسانی انجام مییابد. مؤلف این کتاب احمد وقار شیرازی از شاعران و ادیبان و خطاطان معروف قرن سیزدهم هجری است. وقار در تألیف این اثر، از تواریخ معتبری چون طبری، روضه الصفا، حبیب السیر و آثاری چون جاودان خرد، شارستان چهارچمن و مآخذ دیگری که آنها را نامههای یارسان نامیده، بهره جسته است و هنگام نگارش، به مناسبت مقال و نظر به احترام و علاقه فراوان به فردوسی، جایجای سخن خود را با اشعاری از شاهنامه زینت بخشیده است. افزون بر آن اندرزها و سخنان پادشاهان و بزرگان را به نظم آورده است.