کتاب لباب غزلیات شمس از دیوان کبیر، کلام مولانا جلال الدین محمد مولوی بلخی از منوچهر آدمیت در سال 1380 و توسط آتلیه هنر منتشر شد.
کتاب "جشن قرن هفتم ملای روم" مولانا در خانقاه شمس تبریزی اثر استاد شهریار، به کوشش کریم خمسه.
«مثنوی معنوی» مولانا از بزرگترین آثار منظوم ادب پارسی و عرفان اسلامی است. این اثر جاودان که در شش دفتر تنظیم بنا به خواهش یکی از مریدان، حسام الدین چلبی، سروده، حسام الدین اصرار می ورزد که مولانا به سبک الهی نامه عطار اشعاری را بسراید که بیانگر آموزه های طریقت و حقیقت عرفانی جهت بره و حظ مریدان و طالبان باشد.مولانا نیز به درخواست یار غار خویش لبیک گفته و به مدت چهارده سال تا هنگام وفات خویش به سرودن مثنوی همت گماشت. این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شدهاست؛ که در واقع عنوان کتاب نیز میباشد. اگر چه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند ولی مثنوی مولوی از سطح ادبی بالاتر برخوردار است. در این کتاب ۴۲۴ داستان پیدرپی به شیوهٔ تمثیل داستان سختیهای انسان در راه رسیدن به خدا را بیان میکند. هجده بیت نخست دفتر اول مثنوی معنوی به نینامه شهرت دارد و چکیدهای از مفهوم ۶ دفتر است. این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسامالدین حسن چلبی، در سالهای ۶۶۲ تا ۶۷۲ هجری/۱۲۶۰ میلادی تألیف شد. عنوان کتاب، مثنوی، در واقع نوعی از ساختار شعری است که در این کتاب استفاده میشود. مثنوی مولوی، همانند بیشتر مثنویهای صوفیانه، به صورت عمده از «داستان» به عنوان ابزاری برای بیان تعلیمات تصوف استفاده میکند. ترتیب قرار گرفتن داستانهای گوناگون در این کتاب ظاهراً نظم مشخصی ندارد. شخصیتهای اصلی داستانها میتواند از پیامبران و پادشاهان تا چوپانان و بردگان باشد. حیوانات نیز نقش پررنگی در این داستانها بازی میکنند. حکایات موجود در مثنوی از منابع مختلف قدیمیتر آمدهاند. برخی عیناً در مثنویهای عطار نیشابوری همچون منطقالطیر موجودند. برخی همچون داستان خلیفه و لیلی، پادشاه و خانه کمپیر، استر و استر، محمود و ایاز، گنج نامه، حلوا ساختن جهود و عیسوی و مسلمان از مقالات شمس استخراج شدهاند. آخرین داستان مثنوی (شاهزادگان و دژ هوش ربا)، با وفات مولوی ناتمام ماند. دفتر ششم مثنوی از همین روی دفتری ناتمام است. فرزند او مثنوی زیبایی دارد که در آن از مرگ پدر و ناتمام ماندن مثنوی گله کردهاست. اصل داستان را البته جویندگان میتوانند در مقالات شمس تبریزی بیابند و از بخش پایانی قصه مطلع شوند. مولوی در مثنوی تبحر خود را در استفاده از اتفاقات روزمره برای توضیح دیدگاههای عرفانیاش نشان میدهد. ویژگی تمایزبخش دیگر این کتاب میزان گریزهای مکرر آن از داستان اصلی برای توضیح (گاه مفصل) نکات مختلف جنبی داستان، است. این نکته ممکن است بیانگر این باشد که برای مولوی مضمون داستان اهمیت بسیار بیشتری از سبک نگارش داشتهاست.
میرزا آقا خان کرمانی (1271-1314ق) یکی از اندیشمندانی است که در دورۀ تاریکی فکری و اقتصادی ایران زیسته است. در این کتاب آدمیت فقط به شرح حال او نپرداخته بلکه گونهای تاریخ اندیشه نوشته است؛ تاریخی از چگونگی ورود اندیشههای جدید به ایران. از این جهت خواندن این کتاب توصیه میشود، هر چند به نظر میرسد آدمیت در میزان آشنا بودن میرزا آقا خان کرمانی با اندیشههای نوین اغراق کرده است. شاید آدمیت میرزا آقا خان کرمانی را بهانه کرده تا شمهای از تحولات اندیشههای جدید را بازگوید. از این رو، در مقدمه مینویسد: «میرزا آقا خان کرمانی از نادرههای زمان خود بود و در سیر افکار [تاریخ اندیشه] مقام بزرگی دارد. خودش مهجور مانده و مقامش ناشناخته است. کوشش میکنم احوال او را بازنُمایم، پایهاش را بشناسانم و تحلیلی از عقاید و اندیشههایش را بدست دهم. شخصیت فکری میرزا آقا خان کرمانی جنبههای متعدد و گوناگون دارد: از پیشروان حکمت جدید در ایران است، نخستین بار برخی آرای فیلسوفان اخیر مغرب را در نظام فکری واحدی به فارسی درآورد، حکمت را از قالب «معقولات» و سنتهای فلسفی پیشینیان آزاد ساخت و بر پایۀ دانش طبیعی و تجربی بنیان نهاد. اولین کسی است که علم اجتماع و فلسفۀ مدنیت را عنوان کرد، مجموعه بنیادهای مدنی و مظاهر مختلف تمدن را یک کاسه مورد بحث قرار داد … و قانون تحول تکاملی [نظریه چارلز داروین] را بر همه منطبق گردانید. بنیانگذار فلسفۀ تاریخ ایران است و ویرانگر سنتهای تاریخ نگاری، برجسته ترین مورخان ما در قرن پیش است و یکتا مورخ متفکر زمان خویش … از لحاظ جامعیت فکری و ژرف اندیشی میرزا آقا خان کرمانی در جامعه های اسلامی زمان کم نظیر است؛ خاصه در فلسفۀ جهان بینی و مسلک انسان دوستی..» میرزا آقا خان کرمانی در دورهای اَزَلی، از پیروان صبح ازل جانشین اول سید محمد علی باب، بود ولی چنان که آدمیت در این کتاب و در کتاب دیگرش امیرکبیر و ایران نشان داده است کرمانی بزودی دریافت که مسلک بابی و بهائی چیزی جز افزودن خرافه به خرافههای پیشین نیست و در عالم فکر و اندیشه مفت نمیارزد. یکی از ویژگیهای برجستۀ کرمانی قلم اوست؛ در اواخر دورۀ ناصرالدین شاه، برخلاف زبان رایج در میان باسوادان، قلمی روان و دقیق و شیرین دارد.
این کتاب دربرگیرنده پنج مقاله از فریدون آدمیت به این ترتیب است: سرنوشت قائممقام، دستورنامه محمدشاه در سفارت حسینخان نظامالدوله به فرنگستان، فرار حاجی از دارالخلافه، اسناد و آگاهیهای تازه از امیرکبیر (در دو بخش: مجموعهای از نامههای خصوصی او، خیال کنسطیطوسیون داشتم) و طرح قرارنامه ایران و انگلیس در بازگرداندن هرات به ایران.