این کتاب دربرگیرنده مقالاتی است که جلال ستاری ترجمه کرده و نوشته و همه در مجله «نمایش» منتشر شده است. کتاب در سه بخش تئاتر در شرق، پسیکودرام و آئین و اسطوره سامان یافته است. عناوین برخی از نوشتارهای کتاب بدین ترتیب است: تئاتر شرق و تئاتر غرب؛ کریک، یتس و تئاتر شرق؛ هنر نمایش در کشور الجزایر؛ جریانهای عمده در ادبیات معاصر عرب؛ مرگ کاتب یاسین؛ چند نکته درباره نمایش رواندرمانی؛ جادوگری و روانکاوی؛ هملت در قلب پالایش روانی به روایت شکسپیر و .... .
ایرانیان در گستره فرهنگ و دانش، سابقه ای طولانی دارند. آنان با تلاش های خستگی ناپذیر، گذشته درخشانی را آفریدند و در فرهنگ انسانی، نقش عمده ای ایفا کردند. وزش نسیم آزادی بخش اسلام بر ایران و تلاقی دو فرهنگ ایرانی و اسلامی مناسبات دین و فرهنگ را به همراه داشت و ثمرات میمون و مبارکی برای بشر به بار آورد. این فرهنگ ایرانی-اسلامی پویا، غنی و گسترده بود، به طوری که مرزهای جغرافیایی را درنوردیدند و در شمال آفریقا هند و حتی اروپا راه یافت. بررسی این مناسبات و چگونگی خدمات متقابل ایران و اسلام ازبایسته های پژوهشی روزگار ماست. از همین رو دبیرخانه "دین پژوهان" با دعوت از متفکران و اندیشوران، غوررسی در این موضوع را وجه همت خویش قرار داد و در سلسله مقاله هایی که اینک پیش روی شماست زوایای این مهم را کاوید...
مجموعه حاضر چهارده مقاله از استاد کاظم مدیرشانه چی است. بعضی از این مقالات در زمان انتشار برای فارسی زبانان تازگی و اهمیت بیشتری از این زمان داشته است، زیرا آن زمان درباره کتابخانه های اسلامی یا بعض عناوین این مقالات مستقلا مقاله یا کتابی به فارسی وجود نداشت و آنچه در مطاوی کتابها چون کتاب شریف (النقض) یا در تاریخ ادبیات فارسی یا کتب شرح حال علما و امثال آن آمده بود به اجمال و بدون ترتیب زمانی و تاثیر و تاثر هریک از دیگری ذکر شده که خوشبختانه در این باره بعدا کتابهایی مستقلا و یا از عربی به فارسی انتشار یافت که از لحاظ جامعیت و دیگر جهات چون دسته بندی کتابخانه ها به: عمومی و خصوصی و در بخش نخست "عمومی" به مساجد و مدارس و خانقاه ها و در بخش دوم "شخصی" به کتابخانه های امرا، وزرا، علما، و ...، قابل توجه و حاوی اطلاعات مهمی در این راستا است. منتهی هیچ نوشته ای نیست که واجد همه اطلاعات باشد. به علاوه که همه منابع در دست همه نویسندگان نبوده و نیست...
فرهنگ شناخته ایران، تاریخ فرهنگ سازان نام آور و سرشناس، چه سر آمدان آزاده و مردم دوست و حقیقت جوی و چه متملقان و دروغ پردازان و شاعران دلقک و فرومایه گدا چشم است. اما سر گذشت فرهنگی خود مردم، عامه ناس، چه در ایران و چه در اقاصی جهان اسلام که وسعت تمام داشت و مردم رنگارنگی از اقوام و ملل گوناگون در سراسر ش جمع آمده بودند و در کنار هم میزیستند، تا آنجا که میدانم به صورتی منظم و جامع، هنوز نوشته نشده است و آنچه در زمینه «شناخت کم و کیف گذران مردم در ایران و در جهان اسلام که چه سان زیستند، بر چه بودند و بر ایشان چه رفت» تألیف یافته و به اطلاعمان رسیده است، بسیار اندک است. این مردم چه میگفتهاند و به چه میاندیشیدهاند؟ بی گمان همه، سراسر فرهنگی سرشناسان را، اگر هم به درکش نائل میآمدند، نمیپذیرفتهاند و از قبول و احتمال آن به لطایف الحیل تن میزدهاند و بنابراین در مقابل فرهنگی رسمی، فرهنگی دیگر، که ادبیات و فرهنگی «مقاومت» نامیده شده، نضج میگرفته است. و گاه نیز بزرگان فرهنگی، سخن از زبان آنان میگفتهاند و در نتیجه بازگو کننده خواستها و آرمانهای مردم بودهاند و مردم هم احساس میکردهاند که با ایشان همدلی و همدمی دارند.
این کتاب دربرگیرنده پنج نوشتار از جلال ستاری در حوزه فرهنگ و هویت فرهنگی است. عناوین نوشتارها بدین ترتیب است: علل غایی توسعه فرهنگ، کیفیت زندگی و هویت انسان؛ از ونیز تا هلسینکی؛ نخستین مجمع وزرای فرهنگ کشورهای آسیایی؛ سیاستهای کمک به آفرینش هنری؛ ضرورت شناخت هویت فرهنگی.