بهترین روش برای پیبردن به کنه افکار هر اندیشمندی، تأمل در آراء و نظراتی است که از او بر جای مانده است. بسیاری از کسانی که درباره اقبال سخن میگویند، او را شاعری عارف میخوانند که مرادشان از این توصیف، تقریباً و گاهی تحقیقاً به همان معنا و مفهوم مرسوم است. عرفان اقبال، عرفانی است متفاوت با آنچه برخی گمان میکنند. برای آنکه دانسته شود تصوف و عرفان از دیدگاههای اقبال بهواقع چیست، تأملاتی را که او در این خصوص داشته و به مناسبتهای مختلف اظهار نموده، در آغاز این کتاب فراهم آمده تا بابی برای آشنایی موجز و مطمئن برای ورود به مباحث گستردهتری باشد که در این مجموعه مطرح شده است. مطالعه دقیق این یادداشتها نشان میدهد دیدگاه اقبال در خصوص تصوف مغایر با شبستری است که نماینده تصوف سنتی شناخته میشود و نزدیک به نظراتی است که کسروی در آثار مختلفش از صوفیگری بیان داشته است.
کتاب در پاسخ کسرویان جلد دوم کتاب "در پاسخ اشکالات کسروی است از میرابوالفتح دعوتی و مقدمه ناصر مکارم و کتاب حاضر در ذکر ایرادهایی به کسروی و کسرویان است
کتاب حاضر مشتمل بر دو گفتار به زبان فرانسوی، به خامه توانای استادان گرامی دکتر صفا و لیوه روسای محترم دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و استراسبورگ و یک مقدمه از نویسنده در معرفی کامل نسخه خطی کتابخانه ملی و دانشگاهی استراسبورگ و شرح یکصد و شصت و هشت بیت از مثنوی گلشن راز که متاسفانه شارح عارف آن تاکنون ناشناخته مانده است. و در آخر تعلیقاتی که برای حل مشکلات و توضیح و تعریف لغات و مصطلحات عرفانی و فلسفی به کوشش نویسنده فراهم گردیده است.
کتاب حاضر نخستین شرحی است که بر غزلهای علامه اقبال نوشته می شود. این غزلها از میان آثار متعدد علامه جمع آوری و با ترتیب الفبائی تدوین شده است. غزلهای اقبال بیشتر به سبکی سروده شده که در شعر کهن فارسی به "عراقی" معروف است، مضامین غزلهای او آمیزه ای است از اندیشه های عرفانی و اجتماعی و سیاسی که در آنها سعی می شود به انسان شرقی از خود بیگانه و ناامید و به کنج یاس خزیده امید و اطمینان داده شود. تا بداند که وجود دارد و اگر دستی بر آورد به اهدافش می رسد؛ صاحب فرهنگ برتر است و باید آرزو یا به اصطلاح اقبال، مدعا را در خود پرورش دهد که اگر از این دو تهی شود، مرده ای بیش نخواهد بود. اقبال شعر خود را در خدمت به عقاید فلسفی و دینی خود که سخت بدان پایبند بود قرار داد. او موضوعاتی را که کاملا با روح غزل بیگانه اند چنان با مهارت در حریر آبی تغزل می پیچد که نه تنها نامتعارف جلوه نمی کند بلکه خواننده را به یاد شعرای چیره دست ادب فارسی می اندازد. شاید از هیمن روست که برخی از اقبال شناسان شعر او را از نظر زیبایی ظاهری و معنوی کم از سروده های حافظ و مولوی ندانسته اند.
ترجمه حاضر شرحی است از "احمد بشیردار "به زبان انگلیسی بر مثنوی "گلشن راز جدید "سروده "اقبال لاهوری "که همراه با مثنوی دیگری از او به نام "بندگینامه "در یک مجلد انتشار یافته است .اقبال در این مثنوی برخلاف "گلشن راز "سروده "شیخ محمود شبستری "در برابر تقدیر و سرنوشت بیترحم، به فلسفه رضا و تسلیم تن در نمیدهد، بلکه با طرح و دفاع از نظریه "خودی"، یعنی هسته مرکزی اراده پر قدرت انسان، نه تنها از جهان ماده و محسوسات به زوایای تاریک روح نمیخزد، بلکه فعالانه در جریان زمان غوطه میخورد تا مسیر آن را به سوی نیازهای بشری باز گرداند .مثنوی "بندگینامه "نیز تعبیری است از وضع جامعه مسلمانان که تحت انقیاد سیاسی و فرهنگی امپریالیسم غرب قرار گرفتهاند .اقبال در این مثنوی، زبانی گزنده دارد .