آغاز شاهنشاهی ایران را در مفهوم جامع و کلی آن از آغاز وحدت قبایل آریایی نژاد ماد، و تشکیل سلسله دیاآکو باید دانست. از 701 یا 708 قبل از میلاد که قریب 2675 سال از آن تاریخ میگذرد. در طول این زمان دراز هشتاد سلسله کوچک و بزرگ در سرزمین ایران فرمانروایی کردهاند و قلمرو فرمانروایی آنان به تفاوت گاهی بخشی از ایران و زمانی تمام فلات ایران و روزگاری هم شامل سرزمینهایی دورتر و بیرون از محدوده فلات ایران بوده است و تردیدی نیست در چنین احوالی بدون نشیب و فرازهایی که پیروزیها و شکست هایی فراوان دربرداشته، نبوده است. موضوع گفتگو در این بخش از مبحث تاریخ ایران توجیه علل این پیروزیها و شکستها است و به دلیل محدودیت این کتاب به چند پیروزی و شکست مهمتر و اساسی تر با توجه به اینکه پیروزیهای آن منحصر به پیروزی نظامی نیست بلکه پیروزیهای معنوی و فرهنگی و اجتماعی را نیز دربر خواهد داشت، پرداخته شده است.
محمد درخشش در مقدمه کتاب خطابه آقای سیدحسن تقی زاده می گوید: در طی سلسله سخنرانی های سال 1337 باشگاه مهرگان به علت آنکه، نهضت مشروطیت ایران قسمت مهمی از تاریخ کشور ما را تشکیل میدهد اینجانب برای روشن شدن نکات تاریک این نهضت تاریخی از دانشمند محترم جناب آقای تقی زاده درخواست نمودم مشاهدات و اطلاعات خودشان را ضمن یک یاد دو سخنرانی در باشگاه مهرگان برای معلمین بیان نمایند و بسیار از ایشان متشکرم که دعوت بنده را قبول فرمودند و در باشگاه مهرگان به ایراد یک سلسله سخنرانیهای مفید و مهم اقدام نمودند.
سرزمین کهنسال دلاوران ایران باختری از نظر جغرافیای تاریخی و تاریخ مرموز و ناشناخته است. اگر آنطور که در خارج از ایران محققانی چون هرتسفلد، دمرگان، مینورسکی، رالنسن، سر ارول استین برای بررسی گذشته های این سرزمین کوشیده اند فضلای کشور نیز توجهی ابراز می داشتند. اینک بسیاری از زوایای تاریک تاریخ چند هزارساله میهن ما روشن شده بد. نخستین کتابی که درباره لرستان به چاپ رسید مجموعه ای از غلامرضا خان والی و انیس المسافر نام داشت. کتاب مذکور در بوشهر به چاپ رسیده و مشتمل بر آگاهی هایی در مورد جانوران شکاری و فرمانروایان لر از حسین خان والی تا زمان مولف است، پس از آن باید از جغرافیای نظامی لرستان تالیف سپهبد رزم آرا نام برد که مشتمل بر جغرافیای مناطق با توجه به جنبه نظامی انها و ورود قوای دولتی به لرستان و سرکوبی عشایر این منطقه می باشد. آقایان بهمن کریمی و محمدعلی امام شوشتری نیز چند صفحه ای از کتابهای جغرافیای تاریخی غرب ایران و تاریخ جغرافیایی خوزستان را به لرستان اختصاص داده اند. با این حال تا به امروز کتابی که منحصر به تاریخ یا جغرافیای تاریخی این قسمت از ایران باختری باشد تالیف نشده است.
یکی از مهمترین مباحث تاریخنگاری گاهشماری است. اشکانیان گاهشماری شمسی ـ قمری را با مبدأ سلوکی پذیرفتند و گذشته از آن، مبدأ دیگری را به کار بردند که از تأسیس سلسله اشکانیان محاسبه میکردند. در اوایل سلسله ساسانیان دو نوع گاهشماری زردشتی (وهیزکی ـ عرفی) متداول بود که گاهشماری وهیزکی در ایران اسلامی به نام گاهشماری خراجی ادامه یافت. در این کتاب درباره تقویم و گاهشماری در ایران و جهان نکاتی مطرح شده است.
مطالعه و تحقیق درباره احوال و ویژگیهای کارها و فعالیتهای سنتی یک ملت در گذشته و حال در حقیقت شناسایی حرکت و توانایی زندگی و نموداری از تمدن پرارزش قدیم و اصالت آن قوم و ملت است. این امر مبین آن است که قدرت خلاقه و قوه ابتکار افراد آن مرز و بوم چگونه بوده و میباشد، اطلاع از تاریخچه و کیفیت این هنرهای ظریف مانند حجاری و نساجی و نظایر آنها نمایانگر مقتضیات مادی و معنوی است و از روابط اخلاقی و مذهبی و سنتی و علایق و هنرها و آداب و عادات منشأ میگیرد. این کتاب به همین منظور و برای شناخت تاریخ و تمدن ایران پیش از اسلام به نگارش درآمده است. ایران واقعی دارای یک تمدن کهن هفت هزار ساله بسیار پیشرفته و انباشته از آثار کهن هنری و صنعتی است؛ ولی در اسناد تاریخی موجود، تمدن ایرانی از دوهزار و پانصد سال پیش و از ظهور کورش و سلسله هخامنشی آغاز و تعریف میشود و در خلال آن مدعی میشوند که ظهور هخامنشیان با اهدای آزادی، نیکاندیشی و حقوق بشر برای ایرانیان و حتی جهانیان، برابر است و بهطور غیرمستقیم القاء میکنند که ایرانیان و مردم شرق میانه پیش از ظهور کورش، وحشی، نادان، متجاوز و از این قبیل بودهاند. درحالیکه یافتههای موجود باستانشناسی در موزههای جهان، خلاف این را ثابت میکند. کشف پاسخ این پرسش میتواند یکی از بزرگترین محرکهای بازبینی بنیان تاریخی ایران شود. در ایران کهن پیش از هخامنشیان، حضور دهها ملت و تمدن پیشرفته را شاهدیم که دولتهای این واحدهای ملی – چنانکه یافتهها نشان میدهد – پیرو شکوه و جلال افراطی نبوده و همچون امپراتوری هخامنشی، ساختار مرکزیت نظامی نداشتهاند، تاریخ از ستیزههای دراز مدت و سراسری بین آنها نشانی نمیآورد و بیشتر منازعات باستانی در ایران کهن در محدوده برخورد تمدنهای حاشیه غربی ایران با تمدنهای آشور، سومر و بابل و بینالنهرین فرض میشود. بدینترتیب در آغاز هزاره نخست پیش از میلاد، ترکیب قومی وملی مردم ایران – که هنوز برقرار است – ۲۵۰۰ سال پس از استقرارهای نخستین و دستکم ۵۰۰ سال پیش از ظهور هخامنشیان کامل میشود که از دیرهنگام، ترکیب صلح و همزیستی بوده است. که به احتمال بسیار در صورت ادامه رشد تاریخی و منظم خود ترکیب قدرتمندی از اتحاد ملتهای همجوار، در محدوده جغرافیایی معینی پدید میآوردند که رشد طبیعی و بیتنش آنها، تمدن مستقلی را بنیان میگذارد؛ و براساس روند دوهزار ساله پیش از هخامنشیان، منطبق با امکانات طبیعی ملی و قومی و احکام جغرافیایی متحول میشد و اگر این مدنیت و در مجموع مدنیت بینالنهرین باستان – که فرهنگ و تمدن جهان به آن مدیون است – بهدست هخامنشیان برچیده نمیشد، این تمدن که ۵۰۰۰ سال پیش، قوانین اجتماعی را مدون کرده بود، بیشک در رشد بعدی خود، فلسفه، حکمت و علوم را نیز پایهریزی، میکرد و خرد بشری به مبنای غرب منتقل نمیشد....