صحبت از عرفان و تصوف به سادگی و صراحت سایر موضوعات نیست چرا که هریک از اعتقادات دینی و مذهبی مستند به شواهد تاریخی و یا بیان شفاف و صریح از سوی بانیان یا معتقدین بدانهاست. اما عرفان همواره با نوعی رمز و راز همراه بوده و پیروان این طریقت معنوی کمتر تمایلی به افشاء دانسته های خود داشته و دارند لذا اقوال و تعابیر متفاوتی در مورد این روش وجود دارد تا آنجا که برخی برای فراغت از کنکاش در مورد آن یکسر به رد و بطلان چنین تفکری پرداخته و هر نوع جلوه و تظاهر عملی ونظری را مردود دانسته اند. عرفان اعتقاد به عشق مطلق است. این اعتقاد خود را مقید به باور مشخصی از ادیان نمی نماید در عین حال بخاطر بهره مندی از روح لطیف عشق همواره جایگاه ارزنده ای در تمام ادیان و مذاهب داشته و به نوعی با آنها سازگار شده بی آنکه از اصل خود عدول کرده باشد و رمز ماندگاری عرفان نیز همین است. لفظ عرفان از میستیک یا گنوسیسم به معنای مرموز و پنهانی به فارسی ترجمه شده است.در بین محققین عرفان این اتفاق نظر وجود دارد اساس عرفان تلفیق دو تفکر اصالت ماده و اصالت معنویت است. گفتار نخست : پیرامون برخی از مباحث عمومی عرفان و تصوف - گفتار دوم : بررسی کوتاه و کاوش پیرامون واژه صوفی - گفتار سوم : بررسی و بحثی کوتاه در تکون عرفان و تصوف در ایران. گفتار چهارم: بررسی و بحث پیرامون چند مسئله مهم عرفان و تصوف . گفتار پنجم: بررسی کوتاه برخی از مسایل برجسته عرفان عملی در راستای مراحل سلوک و... گفتار ششم: نگرشی کوتاه به اصطلاحات عرفانی گفتار هفتم: بیان سیر تکاملی عرفان و تصوف.
هشام بن حَکَم متکلم شیعی قرن دوم قمری و از اصحاب امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بود. روایاتی از امامان شیعه در مدح هشام نقل شده و بسیاری از دانشمندان شیعه او را ستایش کردهاند. علاوه بر این برخی از اهل سنت نیز او را به لحاظ علمی ستودهاند که وجود و حضور هشام در جلسات علمی یحیی بن خالد برمکی به عنوان رئیس انجمن یا ناظر و داور و دریافت هدیه از جانب هارون الرشید گواه بر آن است.
این کتاب را انجمن فارغ التحصیلان مدرسه آمریکایی برای آگاهی بیشتر علاقمندان به خدمت و زندگی میس جین الیزابت دولیتل در طول اقامت پنجاه ساله اش در ایران منتشر کرده است.
در این جستار کوشش به عمل آمده تا به اختصار؛ دوره درخشان تصوف و عران عصر باباطاهر (سده پنجم) ارایه شود. مطالب مقاله در سه بخش گفته آمده است که عنوانهای آنها به قرار زیرین است: الف) معرفی شخص باباطاهر و بررسی عرفان و تصوف سده پنجم. این خش خود در سه قسمت نگاشته آمده است که عناوین آنها چنین است: 1ـ معنی عرفان و تفاوت آن با تصوف. 2ـ بیان این نکته که دانش عرفان، دانشی شخصی (علم حضوری) است، بنابراین، این دانش نه خطابردار نه قابل انتقال به غیر باشد. 3ـ دورنمایی از عرفان و تصوف از سده دوم و بیان چون و چندی آن در این زمان. ب) معرفی باباطاهر عریان و تنی جند از صوفیان و عارفا معاصر وی. این بخش در دو قسمت نوشته آمده است: 1. معرفی مشایخی که روش تصوف زاهدانه داشتند. از این فرقه چهارتن از صوفیان سترگ با ذکر برجستهترین آثارشان معرفی شدهاند. 2. معرفی عارفانی که مسلک عرفان عاشقانه داشتند. از این دسته نیز به شناساندن چهار تن بسنده شده است. ج) نتیجهگیری کلی از شیوههای عرفانی آن زمان. این بخش نیز در دو مرحله نگاشته آمده است: 1. ذکر نمونههایی از باورهای آن چهار صوفی که روش تصوف زاهدانه داشتند؛ نتیجهگیری و تحلیل باورداشتهای ایشان و بررسی زهد و عبادت منفی و مثبت. 2. ذکر نمونههایی از برجستهترین آثار چهارتن دیگر از عارفانی که هم فکر باباطاهر بودند ـ سرانجام در این قسمت از شیوه ایشان نتیجهگیری به عمل آمده و پایهگذاران عرفان عاشقانه معرفی گردیده است.
یکی از موضوعهای اصلی و به سخنی دیگر و بهتر، اساسیترین موضوع در تصوّف و عرفان اسلامی بحثِ «وجود» است که با ظهور عارف اندلسی، «محیی الدّین ابن عربی» در قرن هفتم و پس از آن تاکنون در ادب فارسی جلوه آشکار و نمودی پُررنگ دارد. به تَبَعِ آن، برایِ روشنکردنِ حقیقتِ «وجود» و «موجود» و نیز منشأ موجودات، در مرتبه پس از آن، مقوله دیگری که در عرصه علم عرفان نظری از آبشخورِ مقوله «وجود» آب خورده است و مورد بحث و بررسی قرار گرفته، مقوله «عدم» است. این جُستار به بررسی مقوله «عدم» در زبان و آثار «بیدل دهلوی» میپردازد و در پیِ آن است تا با جستجوی مفاهیم «عدم» در کلّیّات آثار وی به این نتیجه برسد که آیا در اینباره، شباهت اندیشگانی میانِ بیدل دهلوی و ابن عربی وجود دارد یا نه؟ در این راستا، نخست به مقوله «عدم» در آثار ابن عربی پرداخته شده، سپس دیدگاه بیدل دهلوی واکاوی شده، با نظر ابن عربی مورد مقایسه قرار گرفته، در نهایت نیز نتیجه تأثیرات ابن عربی بر بیدل بیان شده است.