اخوان شعرهایش را بهویژه شعرهای روایی خود را به صورتی تمثیلی و رمزی بیان میکند که ورای مفاهیم ظاهری آن، معانی دیگری نیز نهفته است؛ زیرا غرض شاعر از نقل وقایع و حکایتها خود وقایع نیست، بلکه قصه و روایت نزد او وسیله برای بیان است. بیان مقاصدی ورای آنچه از ظاهر آنها برمیآید. او از همان ابتدا که شعرش را آغاز میکند، در واقع مسئلهای اجتماعی یا سیاسی و حتی فلسفی را مطرح میکند که در پس این شعر روایت، فکر و اندیشهای فراتر از آنچه ابتدا به نظر میرسد وجود دارد و بر خواننده اشعار اوست که به دنبال غرض اصلی شاعر و معنی مراد تمثیل و رمز برود. در این کتاب ضمن اشاره به زندگی و شعر اخوان ثالث، رمز و رمزگرایی در اشعار او بررسی شده است.
یکی از شیوههای ابراز نظر در مورد قدرت و نظام سیاسی در دوره پهلوی دوم، سرودن شعر بود. از آنجایی که اختناق حاکم بر جامعه اجازه اعتراض و اظهارنظر صریح را نمیداد، بسیاری از افراد با استفاده از صنایع ادبی، چون کنایه، ایهام و ... در قالب شعر مخالفت خویش را با وضعیت موجود اعلام میکردند. از طرف دیگر تعدادی از طرفداران رژیم پهلوی نیز به وسیله شعر به تعریف از این رژیم میپرداختند. این کتاب اشعار مخالفین و موافقین رژیم پهلوی را با توجه به مبانی فکری آنها مطرح کرده و مضامین و معانی هرکدام را مورد بحث قرار داده است.
این کتاب دو هدف را دنبال میکند؛ استخراج کلمهها و ترکیبهای تازه و بکر از لابلای اشعار شاعران بزرگ معاصر فارسی که در این بخش نگارنده تلاش کرده حجم بزرگی از خلاقیتها و آفرینشهای زبانی شاعر را در قالب واژهنامهای اختصاصی ارائه کند. هدف دوم آن است که این فرهنگ میتواند تا حد زیادی مواد و مصالح لازم را برای بررسیهای ادبی و زبانشناسی در حوزههای گوناگون سبکشناسی و نقد ادبی درباره شاعر و ادبیات معاصر فراهم آورد. این کتاب فرهنگ اشعار فروغ فرخزاد است که نویسنده کوشیده این دو هدف را در آن دنبال کند.
موضوع این مقاله ناخشنودیهای مهدی اخوان ثالث از اوضاع و احوال خویش و جامعهای است که در آن زندگی میکند؛ نگارنده با مطالعه و بررسی کلیه منظومهها و مجموعههای شعر وی و بیان مهمترین دلایل این ناخشنودیها چنین نتیجهگیری میکند که اولاً ناامیدی و یأسی که در برخی از اشعار اخوان دیده میشود در حقیقت، خود عامل دیگری دارد که همانا نارضایتی او از وضع خود و وضعیت مردم وطنش است، ثانیاً این ناخشنودی و نارضایتی از وضعیت خویش و جامعه به اشکال مختلفی بروز کرده است که اهم آنها عبارتنداز: خشم و خروش، نفرت و نفرین یا طنز و لودگی یا دعوت به تلاش و امیدواری یا مرثیهخوانی و حتی افسردگیها و ناامیدیها.
عنوان اين مقاله، «زبان و کاربردهاي باستانگرايانه در اشعار مهدي اخوان ثالث» متخلص به م. اميد است. مقاله با مقدمهاي درباره زبان «اميد» و تعريفي از باستانگرايي صرفي و نحوي (Archaism) آغاز ميشود و با ارايه شواهدي در سه حوزه باستانگراييهاي صرفي و نحوي، و کاربرد واژههاي کهن، و کلمات و تعبيرات جديد يا کم کاربرد به همراه برخي نقد و نظرها به اتمام ميرسد؛ در خصوص شواهد ارايه شده بايد گفت که: اولا تمامي اشعار و منظومههاي اخوان سطر به سطر و به دفعات مورد مطالعه و مداقه قرار گرفته است. ثانيا جهت اختصار سعي شده است به مهمترين آنها با حداقل مثالها بسنده گردد. ثالثا شواهد ارايه شده تا حد ممکن از ميان آثار مختلف و قالبهاي جديد و قديم باشد.