امیر عمادالدین ورزنهای یکی از امرای مشهور میرزا سلطان محمد بهادر که در محاربات مهم در سپاه سلطان محمد میجنگیده است امیر عمادالدین ورزنهای یا عمادالدین مظفر ورزنهای نام دارد که عنوان او در کتیبه سردر بیتالستاء مسجد جامع اصفهان ذکر شده، در آن هنگام که شاهرخ در پشاپویه ری قشلاق نمود (سال 850 هجری) جهانشاه ترکمان که نسبت به شاهرخ همواره راه اطاعت میپیمود از طرف خود علی شکربیک را با تحف فراوان به دربار وی فرستاد ولی در سلطانیه خبر وفات شاهرخ انتشار یافت و این سردار ترکمان سلطانیه را در قبضه تصرف خود درآورده قاصدی به دربار جهانشاه در آذربایجان فرستاد و این واقعه را اطلاع داد، جهانشاه از آشوب و نابسامانیهائی که پس از درگذشت شاهرخ روی داده بود استفاده کرد به قصد تسخیر عراق عجم بسوی قم حرکت نمود ولی حاکم تیموری قم ملکشاه غازی که از طرف میرزا سلطان محمد حکمرانی قم را به عهده داشت دروازهها را مضبوط گردانیده آماده جنگ شد و مقارن همین زمان میرزا سلطان محمد حکمران اصفهان امیر عمادالدین ورزنهای را با سپاهیان ورزیده خود به کمک ملکشاه غازی فرستاد.
سقوط اصفهان، اثر پطرس دى سركيس گيلانتز است كه ترجمه آن توسط محمد مهريار صورت گرفته است. در قرن 12 هجرى اين كتاب توسط مؤلف به ز بان ارمنى نوشته شده است. گزارشهاى وى را به دو قسمت عمده مىتوان تقسيم نمود. قسمت نخستين عبارت از وقايعى است كه بيشتر در اصفهان، پايتخت دولت صفوى، اتفاق افتاده است. و قسمت دوم شامل حوادثى است كه در شمال؛ يعنى نواحى قفقاز و حدود سرحدى ايران و تركيه روى داده است. در قسمت دوم گزارشهاى خود، گيلاننتز جزئيات ظلم و جورى كه در قفقازيه و جبال قفقاز هم از ايرانيان و هم از تركان بر ارمنيان مىرفته است و رفتار آن هر دو را با خليفه بزرگ ارمنى، قتل عام ارمنيان قاپان، رفتار و ختانگ، رهبر گرجيان، و از آن كنستانتين (محمد قليخان) كاختييى و نايب او در ايروان، همه را بشرح و تفصيل آورده است. وى حمله تركان را نيز همچنان توصيف نموده است. مانند اينها جالبتر و پر ارزش، اطلاعاتى است كه وى از طهماسب ميرزا، وليعهد ظاهرى و جانشين واقعى شاه سلطان حسين بدست مىدهد. از اين گذشته، به نحو غير مستقيم حالت اختلاف و دشمنانگى ميان شيعه و سنى و سياست روسيان و تركان را نسبت به ايران روشن مىسازد.
محمداسماعیل خواجویی فرزند محمدحسین بن محمدرضا بن علاءالدین محمد مازندرانی، متولد سال ۱۱۰۰ قمری است. احتمالاً زادگاه وی مازندران بوده است. شهرت وی به «اصفهانی» به این سبب است که محل رشد، مراحل تحصیلات و تألیفات وی در اصفهان بوده است. همچنین شهرت او به «خواجویی» بدان سبب بوده که وی در سال (۱۱۳۳ هـ.ق) به محله «خواجوی» اصفهان هجرت کرده است. ملا محمداسماعیل خواجویی در طول زندگی مشقت بار خود به تحقیق و پژوهش پرداخت و حوادث ناگوار، این عالم نستوه را از تالیف بازنداشت. برخی از آثار دقیق و تحقیقی وی در فقه، اصول، حدیث، رجال، حکمت، کلام و...، در اوج هجوم افغانها به ایران، به رشته تحریر درآورده است. وی حلقه ارتباط حوزه علمیه اصفهان در عهد صفوی و دوره قاجاریه است. وجود ارزشمند این عالم موجب گردید فلسفه غنی و پربار عصر صفویه که با هجوم افاغنه در معرض نابودی قرار گرفته بود حفظ شود و با رساله های پر شمار و شاگردان بزرگی که تربیت نمود به دوره قاجاریه منتقل گردد. صاحب «روضات الجنات» تعداد آثار ایشان را یکصد و پنجاه اثر ذکر کرده است؛ اما صاحب «حدیقة الشعراء»، آثار محققانه مرحوم خواجویی را سیصد اثر میداند. خواجویی بر بیشتر کتابهای حوزوی حاشیه دارد. بررسی آثار گرانسنگ این فقیه فرزانه نشان میدهد که بخش مهمی از این آثار به صورت دست نوشته در گوشه کتابخانهها مهجور مانده و هنوز به زیور طبع آراسته نشده است. اخیرا به کوشش محقق پرتلاش سید مهدی رجایی، حدود هشتاد اثر از آثار ارزشمند مرحوم خواجویی جمعآوری و منتشر شده است....
کتابی که تحت عنوان راهنمای ابنیه تاریخی اصفهان از نظر خوانندگان محترم میگذرد راهنمای مختصری از اصفهان و ابنیه نفیس تاریخی آن است که برای استفاده سیاحان داخلی و خارجی به دو زبان فارسی و انگلیسی تهیه شده و انتشار میابد. نگارنده مدتها بود که احتیاج به چنین راهنمایی را برای اصفهان حس میکرد و در نظر داشت آنرا با چاپی نیکو و عکسهای رنگی منتشر نماید ولی چون تهیه عکسهای رنگی میسر نگردید برای آنکه بازدیدکنندگان ابنیه تاریخی اصفهان وسیله ای برای آشنایی با شهر اصفهان و راهنمایی با ابنیه باستانی آن در اختیار داشته باشد به طبع و انتشار این راهنما مبادرت نمود. بدیهی است چون منظور از انتشار این کتاب بدست دادن مطالبی در حوصله یکنفر سیاح وارد به این شهر بوده است از اطاله کلام و تفصیل مطالب تا حد امکان خودداری شده و کوشش به عمل آمده است که آنچه را یک مشاهده کننده بناهای باستانی بدانستن آن احتیاج دارد ذکر گردد.