اقبال شخصیتی بوده با ابعاد مختلف که هر بعد آن میتواند عنوان کتابی مستقل باشد. او فیلسوف، شاعر، اسلامشناس، عارف، سیاستمدار، حقوقدان، جامعهشناس، اصلاحطلب، روزنامهنگار، مترجم و نویسنده ای برجسته بوده که در این کتاب سعی میشود برخی از جنبههای برجستهتر شخصیت وی با روایات مختلف شرح شود. غالب این روایات از مولف کتاب است و تعدادی نیز از اقبال شناسان ایرانی و پاکستانی که در مجموع تحت عنوان اقبال با چهارده روایت آورده شده است.
فهرست شماره 14 عرفان ایران بدین قرار است: در قسمت مقالات، عید مبعث از دکتر نورعلی تابنده؛ تصوف علوی از شهرام پازوکی، فریتهوف شوئون و معنای زیبایی از سعید بینای مطلق؛ تاملی در باب معنای روحانی کار از سیدحسن آذرکار؛ کرامات اولیا در آثار مولانا از محمدابراهیم ایرج پور؛ مجموعه مزار شاه نعمت الله ولی از مهراد قیومی بیدهندی، در قسمت معرفی کتاب تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده از دکتر عادل نادرعلی و ترجمه حسینعلی کاشانی بیدختی معرفی شده است.
فهرست شماره 14 عرفان ایران بدین قرار است: در قسمت مقالات، مقاله رویت ماه از دکتر نورعلی تابنده؛ عید رمضان از نورعلی تابنده؛ وحدت در کثرت و کثرت در وحدت از سیدمصطفی آزمایش، چرا سنت گرا نیستم؟ از محمد لگن هاوزن، ترجمه منصور نصیری؛ خواب و تعبیرخواب: بخش دوم از سیدحسن امین، در قسمت یادنامه، به مختصری از شرح احوال حاج علی تابنده محبوب علیشاه پرداخته شده، نکات و تذکرات فقری از حاج علی تابنده؛ عشق و شهادت از حاج علی تابنده، در قسمت معرفی کتاب؟، قلب اسلام از سید حسین نصر توسط حسین خندق ابادی معرفی شده است.
کتاب حاضر نخستین شرحی است که بر غزلهای علامه اقبال نوشته می شود. این غزلها از میان آثار متعدد علامه جمع آوری و با ترتیب الفبائی تدوین شده است. غزلهای اقبال بیشتر به سبکی سروده شده که در شعر کهن فارسی به "عراقی" معروف است، مضامین غزلهای او آمیزه ای است از اندیشه های عرفانی و اجتماعی و سیاسی که در آنها سعی می شود به انسان شرقی از خود بیگانه و ناامید و به کنج یاس خزیده امید و اطمینان داده شود. تا بداند که وجود دارد و اگر دستی بر آورد به اهدافش می رسد؛ صاحب فرهنگ برتر است و باید آرزو یا به اصطلاح اقبال، مدعا را در خود پرورش دهد که اگر از این دو تهی شود، مرده ای بیش نخواهد بود. اقبال شعر خود را در خدمت به عقاید فلسفی و دینی خود که سخت بدان پایبند بود قرار داد. او موضوعاتی را که کاملا با روح غزل بیگانه اند چنان با مهارت در حریر آبی تغزل می پیچد که نه تنها نامتعارف جلوه نمی کند بلکه خواننده را به یاد شعرای چیره دست ادب فارسی می اندازد. شاید از هیمن روست که برخی از اقبال شناسان شعر او را از نظر زیبایی ظاهری و معنوی کم از سروده های حافظ و مولوی ندانسته اند.
ترجمه حاضر شرحی است از "احمد بشیردار "به زبان انگلیسی بر مثنوی "گلشن راز جدید "سروده "اقبال لاهوری "که همراه با مثنوی دیگری از او به نام "بندگینامه "در یک مجلد انتشار یافته است .اقبال در این مثنوی برخلاف "گلشن راز "سروده "شیخ محمود شبستری "در برابر تقدیر و سرنوشت بیترحم، به فلسفه رضا و تسلیم تن در نمیدهد، بلکه با طرح و دفاع از نظریه "خودی"، یعنی هسته مرکزی اراده پر قدرت انسان، نه تنها از جهان ماده و محسوسات به زوایای تاریک روح نمیخزد، بلکه فعالانه در جریان زمان غوطه میخورد تا مسیر آن را به سوی نیازهای بشری باز گرداند .مثنوی "بندگینامه "نیز تعبیری است از وضع جامعه مسلمانان که تحت انقیاد سیاسی و فرهنگی امپریالیسم غرب قرار گرفتهاند .اقبال در این مثنوی، زبانی گزنده دارد .