نگارنده با بررسی مقاله های پراکنده که گاه از ویژگی ها و تازگی هایی برخوردار بوده اند، اما شاید کمتر در نگاه و دسترس پژوهندگان بوده، سعی کرده تا با گردآوری سیاهه ای از مقاله ها که در جاهای گوناگون آمده است گامی کوچک در این زمینه بردارد. به دلیل گستردگی کار در دو بخش انجام شده است؛ بخش اول یا همان جلد نخست درباره بقاع متبرکه، ابنیه و آثار باستانی، تاریخ، جغرافیا، گویش و . . است که در سال 1364 منتشر شده است. جلد دوم آن در سال 1368، توسط انتشارات کتابخانه گوهرشاد منتشر شده است. بخش اول جلد دوم درباره رجال خراسان است. طبق اظهارات نویسنده در مقدمه کتاب مقالاتی در باب رجال خراسان به زبان های انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ... نیز فراهم شده است که به عنوان بخش پایانی این مجموعه است. بخش دوم جلد دوم این کتاب در سال 1372 منتشر گردیده است. در تکمیل بخش نخست، فهرست مقالات و بزرگان خراسان در این قسمت آورده شده است. در پایان کتاب نیز نمایه های اشخاص و مکان ارائه شده است.
تاریخ بشر آئینه یک سلسله مبارزه هایی است که بین طبقات مردم برقرار است و این مبارزه ها تا غلبه حق بر باطل ادامه خواهد داشت. مبارزه طبقاتی مظهر و نمایش واقعی حوادث تاریخی است که سر ترقی و تکامل هم در آن نهانست. نبرد دائمی خوبی و بدی، قدرت و حق، فقر و غنا، سرمایه و کار، تقدم و تجدد، ارتجاع و آزادی، فداکاری و خودپرستی، ظلم و عدالت و بالاخره مبارزه نور و ظلمت و یا یزدان و اهریمن است که حوادث و وقایع تاریخی را بوجود آورده است و بدون این نبرد زندگی هدف واقعی ندارد. تصدیق حالت حاضره و تسلیم در برابر سلطه و قدرت زندگی را همان اندازه فاقد روح و معنی خواهد ساخت که کسی وارد جنگ تن به تن بشود بدون اینکه کینه ای در دل داشته باشد و یا تن به زناشویی دهد درحالیکه فاقد عشق و محبت نسبت به همسر خود باشد. یکی از مظاهر حساس و جلوه های مشخص مبارزه های طبقاتی مبارزه ایست که در طول تاریخ بردگان با اربابان نموده اند و پرده های دلگداز و در عین حال لذت بخشی در صحنه اجتماع به وجود آورده اند. بردگی دوره مشخصی در تاریخ اجتماعی هریک از ملت ها گذرانده و خود یکی از دوره های فعالیت اقتصادی بشر است. تمام ملت ها "دوران اقتصاد بردگی" و یا دوره مبارزه بر علیه بردگی را در زمان واحدی نگذرانده اند و در تمام ملت ها هم بردگی حالت مشخص اقتصادی نبوده بلکه بطوری که در این مقاله ها دیده خواهد شد رژیم اقتصادی بردگی در بعضی از کشورها مانند یونان و روم با ظهور فئودالیسم از بین رفته و در پاره از ممالک دیگر مانند آمریکا و روسیه تا یک قرن پیش وجود داشته و در پاره کشورها مانند ایران از بردگان در فعالیت خاص اقتصادی یعنی تولید استفاده نمی کردند.
هاشم اعتماد سرابی نویسنده کتاب، در مورد موضوع کتاب می گوید: این نوشته ها یک قسمت از مقالاتی است که در این چند ساله در روزنامه خراسان چاپ شده است، چیزهایی که پیرامون مسائل مختلف نوشته ام. که البته مثل نماز آن مردک گلستان چیزی نبوده که به کار آید. از سستی و نقص اما چرا باز به شکل کتابی در می آید منکه هنوز از رنج شرم "اسائه ادب" فارغ نیامده ام، واقعه ایست مشکلم... احساسی است و امیدی گنگ و خام و اگر با این همه، کمک کوچکی به درک درست شده باشد خود را ماجور یافته ام.
نگارنده با بررسی مقاله های پراکنده که گاه از ویژگی ها و تازگی هایی برخوردار بوده اند، اما شاید کمتر در نگاه و دسترس پژوهندگان بوده، سعی کرده تا با گردآوری سیاهه ای از مقاله ها که در جاهای گوناگون آمده است گامی کوچک در این زمینه بردارد. به دلیل گستردگی کار در دو بخش انجام شده است؛ بخش اول یا همان جلد نخست درباره بقاع متبرکه، ابنیه و آثار باستانی، تاریخ، جغرافیا، گویش و . . است که در سال 1364 منتشر شده است. جلد دوم آن در سال 1368، توسط انتشارات کتابخانه گوهرشاد منتشر شده است. بخش اول جلد دوم درباره رجال خراسان است. طبق اظهارات نویسنده در مقدمه کتاب مقالاتی در باب رجال خراسان به زبان های انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ... نیز فراهم شده است که به عنوان بخش پایانی این مجموعه است. بخش دوم جلد دوم این کتاب در سال 1372 منتشر گردیده است. در تکمیل بخش نخست، فهرست مقالات و بزرگان خراسان در این قسمت آورده شده است. در پایان کتاب نیز نمایه های اشخاص و مکان ارائه شده است.
کيهان شگرف اسطورهها چنان بشکوه، سترگ، پيچيده، رمزواره و رازآموز است که آدمي را نه تنها به همراه خويش به ژرفاي تاريخ و يادمانهاي قومي ميبرد، بلکه او را چنان شگفتزده ميسازد که گويي در پهنه پندارهاي زرين خويشتن با خود واگويه ميکند که آيا به راستي من که هستم، از تبار آبم، يا از دودمان آفتاب؟ آدمي که گفته ميشود نيمي اهورايي و نيمي اهريمني است، شگفتياش آن گاه فزوني مييابد که درمييابد يادمانهاي دودماناش، آفتاب را پسر اهورا و آب را دختر اهورا انگاشتهاند، و از آن شگرفتر آن که گاه گفته شده است از پيوند آب و آفتاب، اورمزد پديد آمده است. پس در اين ميان اهريمن در کجا خواهد ايستاد. بر رواق اين ايوان نه تو کلک جادوي زمان چه نقشي برآورده است، آيا با درنگريستن به سرودههاي تني چند از شاعران اين روزگار براي اين پرسش پاسخي درخور خواهيم يافت؟