داستان «بهرام و گل اندام» از منظومه های عاشقانه ادبیات فارسی است. این داستان شرح عشق «بهرام»، فرزند پادشاه روم ، به «گل اندام» ، دختر شاه چین است که با تحمل دشواری های فراوان ، سرانجام به معشوق می رسد. بن مایه های عامیانه داستان ، شباهت آن را به داستان های عامیانه عصر صفوی کاملا نشان می دهد. بهرام، شهزادهی روم، دردانهی پدر روزهای خوش و آرامی را میگذراند تا روزی که پای به شکارگاه میگذارد. آهوی دلربایی را میبیند، آهو بهقدری زیبا و دلفریب است که بهرام به دنبالش میدود. آنقدر دور میشود که از همراهانش جدا میماند و راه را گم میکند. گذارش به قصری پُرشکوه بر بلندای کوهی میافتد.... کتاب در سال 1347 توسط انتشارات موسسه تاریخ و فرهنگ ایران منتشر شده است و قادر فتاحی قاضی ضبط متن کردی و ترجمه فارسی و تحشیه و توضیح آن را بر عهده داشته است.
پیدایش، رشد، اعتلا و زوال جنبش های سیاسی و اجتماعی معاصر ایران در کنار تحولات و رخدادهای متعدد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جابجایی قدرت ها و نخبگان حکومتی و تغییرات گسترده در عرصه اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران، به دلیل اهمیت و تأثیرات شگرف و متنوع آن، سبب گشته است تا از سوی پژوهشگران، مورخان و تحلیل گران حوادث اجتماعی و نخبگان سیاسی مورد تجزیه و تحلیل و نقادی و تقریر و تبیین قرار گیرد. تنوع و کثرت نگاه ها و اختلافات در نگاشته های تاریخی این دوره باعث پیچیدگی و سختی فهم و درک درست محققان و اندیشه گران این عرصه در تشخیص سره از ناسره و کشف درست حقایق تاریخی گردیده است. تاريخ نگاري و نوع نگاه مورخان به پديده هاي تاريخي از منظر ملي گرايي و شرح و بسط اين رويدادها و حوادث گذشته و حال بر آن اساس، مقوله اي است که در کنار ساير رويکردهاي اين جريان از جمله نمودهاي ادبي، جلوه ويژه و متفاوتي از نوع رسمي و مرسوم خود در جامعه ايراني داشته است. بررسي تاثيرات اين جريان فکري و فرهنگي در حوزه فرهنگ، خاصه تاثيراتي که تاريخ نگاري و تاريخ نگاران از آن گرفتند و تبعات و پيامدهاي آن در ساير بخش هاي اين حوزه، در تاريخ معاصر ايران، موضوع دامنه دار و چالش برانگيزي بوده که کم تر به حد کفايت مورد پژوهش و توجه محققان واقع شده است. پژوهش حاضر به بررسي ويژگي هاي اين جريان در تاريخ نگاري معاصر ايران مي پردازد و تاثيرات و تاثرات حاصل از رويکرد متفاوت اين تاريخ نگاري و مورخان و مولفان آن را از حيث شيوه هاي متفاوت نگرشي و نگارشي پي مي گيرد.
از کتب مرجع و تذکره های مهم به زبان پارسی تذکره ای است که دولتشاه سمرقندی تالیف کرده است. تذکره الشعراء دومین تذکره از نوع خود پس از لباب الالباب عوفی در تاریخ ادب فارسی است، که در خلال شرح احوال شاعران، پادشاهان و پیران، افسانههایی دیده میشود که دولتشاه آنها را به تناسب در کتاب خود درج کرده است. از نمونههای بارز این افسانهها میتوان به حکایاتی دربارهی فردوسی، ناصرخسرو، نظامی، خیام، عطار، سعدی، عبیدزاکانی و حافظ اشاره کرد. مجموع اظهار نظرهای دولتشاه دربارهی سرودههای شاعران نشان میدهد که او به ظرائف و دقایق و صنایع شعری، وقوف کامل داشته است؛ چنان که اشاره به بسیاری از صنایع بدیعی و یا استفاده از اصطلاحاتی چون «متانت»، «نازک سخن»، «ملایمگوی و متینسخن»، «سخن صاف و روان» و «غزل مطبوع» ، حاکی از داوری وی دربارهی سرودههای شاعران است. تذكرة الشعراء دولتشاه سمرقندی از جمله تذکرههای عمومیای است که بعد از لباب الألباب محمد عوفی، دومین تذکره موجود درباره احوال شاعران و اشعار آنان بشمار میرود و با وجود اشتباهات تاریخی موجود در آن، پیوسته مورد مراجعه محققان بوده است. دولتشاه تألیف این تذکره را در سال 982ق، به پایان رسانید و محتوای آن را بر یک مقدمه، هفت طبقه و یک خاتمه تنظیم کرد؛ بهطوریکه شرح احوال شاعران قرن نهم آن مغتنم و حائز اهمیت است. تذكرة الشعراء بارها در ایران و خارج از ایران تصحیح و تجدید چاپ شد و اولین و آخرین تصحیح آن مربوط به سالهای 1305ق، و 1385ش، است. نسخههای خطی فراوانی از این تذکره در کتابخانههای دنیا موجود است و به بعضی زبانها هم ترجمه شده است. دولتشاه اطلاعات مورد نیاز را از دیوان شاعران و کتابهای تاریخی گرد آورده و از شنیدههای خود نیز سود جسته است. او تذکره خود را بر اساس تاریخ و دوره زندگی شعرا مرتب کرده و شرح حال 150 شاعر نامدار را از ظهور اسلام تا زمان زندگی خود آورده است. تذكرة الشعراء با دیباچه مؤلف آغاز میشود. پس از مقدمهای در ذکر ده تن از شاعران عرب، شعرای پارسیگو بهلحاظ تاریخی به هفت طبقه تقسیم میشوند که آخرین طبقه به شعرای همدوره دولتشاه اختصاص دارد. در این ضمن به احوال پادشاهان حامی شعر و رویدادهای تاریخی نیز اشاره شده است. در خاتمه، شرح زندگی و مکارم هفت تن از بزرگان روزگار دولتشاه آمده و کتاب با «شطری از مقامات ابوالغازی سلطان حسین بهادر» به پایان رسیده است. او جز نقل احوال شاعران، به نقد شعر آنها نیز میپردازد و بنا بر سبک مورد پسند زمان خود، به طنطنه الفاظ و مضمونآفرینی و آرایههای لفظی توجه میکند و شعر را با این ملاکها نقد و ارزیابی میکند. وی اشعاری را که فصیح و روان و پیراسته از تکلفات و صنایع باشند، تحسین نمیکند؛ چنانکه ذکر تمامی قصیده «بوی جوی مولیان» رودکی را در تحمل تذکره نمیداند. دولتشاه، چون در دوره انحطاط ادبی به سر میبرده، در معرفی چند تن از شعرا، از جمله حافظ، شاعری را دون مرتبه آنان دانسته و به فضایل دیگر آنان پرداخته و توجه نکرده است که تذکره او بر مدار شعر و شاعری است
ابیات یا سرودههای عامیانه داستانی یکی از شعبههای مهم فرهنگ محلی کردی به شمار میرود و گردآوری این سرودها از دیدگاههای گوناگون سودمند است. یکی از بیتهای ارزنده و غنی از نظر فولکلور «بیت سعید و میرسیفالدین بیگ» است. از آنجا که این روایت سایه روشن و فرازونشیب زندگی یک سوار کرد یا یک انسان را مجسم میکند، از اهمیت خاصی برخوردار است؛ بهویژه اگر این نکته مدنظر قرار گیرد که گوینده داستان یک فرد درسخوانده نیست که از راه مطالعه و کتابخوانی و نویسندگی در شیوه داستانپردازی تخصص و توانایی کسب کرده باشد. در این کتاب این منظومه با مقدمهای مفصل درباره داستان آن و همچنین ضبط کردی و ترجمه فارسی آورده شده است.
شور محمود و مرزینگان نام یکی از داستانهای عامیانه کردی است. اینگونه داستانها را به کردی «بیت» میخوانند. شماره و تعداد بیتها به دویست میرسد. بیت معمولا از نظم و نثر مرکب است. وزن بخشهای منظوم بیتها عروضی نیست، بلکه تنها بر اساس هجا و سیلاب و صوت و آهنگ بنا شده است. این بیت که از بیتهای ارزنده و گرانبها میباشد، معلوم نیست که در چه زمانی سروده شده و گوینده آن در اصل که بوده است؛ اما مسلما این منظومه کمنظیر از بیتهای دیرینه و کهنسال به شمار میرود و روزگاران دور و درازی را پشت سر نهاده است.