کتاب لب التواریخ یا تاریخ خاندان اردلان به وسیله مرحوم خسروبیک بنی اردلان مشهور به "مصنف" و متخلص به "جوهری" یکی از نوادگان مرحوم سلیمان خان اردلان والی کردستان (بانی شهر سنندج) که در آن ایام متصدی کتابخانه خسروخان والی کردستان بود، با سبکی ادیبانه و نثری منشیانه که ویژه قرن 13 که به قرن بازگشت و رستاخیز ادبی معروف می باشد تالیف شده است. نسخه اصلی کتاب که به خط آن مرحوم و ممهور به مهر کتابخانه والی میباشد ماخذ چاپ این کتاب قرار گرفته است.
در این کتاب سخن از شاعرانی است که زبانشان کردی است و به زبان پارسی شهر سروده اند. شاعرانی که در گذشته می زیسته اند شعر و شرح حالشان اغلب از میان تذکره های مختلف فارسی و عربی بی منت جمع آوری شده و زحمتش را به جان خریدار بوده ام، از شاعرانی گله مندم که در قید حیات اند با رفتن به محل سکنایشان و روبرو شدن با انان و التماس نمودن از ایشان و تکرار التماس بوسیله نامه و تلفن طی چندین سال اجبارا از روی پرونده استخدامیشان مشخصاتشان بدست آمده است و برخی را هنوز موفق به دریافت شعر و شرح زندگیشان نشده ام ناچار در این کتاب ذکری از انان به میان نیامد. همان طوری که ملاحظه میشود اکثر شاعران مندرج در این تذکره از اهالی سنندج هستند. علتش این است که اهالی سنندش بیش از نقاط دیگر کردستان با مردم فارسی زبان محشور و در تماس بوده اند، دیگر اینکه چون سنندج مرکز حکمرانی کردستان بوده است و حاکمان اغلب خود دانشمند و دانش پرور بوده اند لذا آشنایی به زبان فارسی و رموز و دقایق آن در این ناحیه بیش از نواحی دیگر کردستانات نضج گرفته و رونق یافته است...
"آران" یا "اران" نام باستانی سرزمینی است میان دریای مازندران و کشور ارمنستان که امروزه آن را با نام جمهوری آذربایجان میشناسیم. جمهوری آذربایجان نامی است که پس از سقوط رژیم تزاری در روسیه به این سرزمین اطلاق شد وگرنه در هیچیک از آثار جغرافینویسان و تاریخنگاران و شاعران و سیاحان تا پیش از این زمان چنین نامی ذکر نگردیده است. پس از پایان جنگ جهانی اول (1918 م) زمزمههایی بر سر پیوستن بخشی از خاک کشور ایران، یعنی آذربایجان، به جمهوری آذربایجان شنیده شد. نویسنده در کتاب حاضر، این گرایشهای سیاسی را عامل نگارش اثر خویش میداند و میکوشد تا با جستوجو در منابع دست اول و ذکر پیشینهی تاریخی منطقهی اران، جعلی بودن نام جمهوری آذربایجان را ثابت کند. وی معتقد است صحبت کردن به زبان ترکی دلیلی بر ترک بودن مردم آن منطقه نیست بلکه این مساله بیش از آن که بحثی نژادی باشد، بحثی زبانی است، زیرا تنها زبان مردم این سرزمین در طول تاریخ تغییر یافته است. به همین دلیل یک بخش ازکتاب به چگونگی دگرگونی زبان پهلوی مردم آذربایجان به زبان ترکی اختصاص دارد. نویسنده نمونههایی از زبان پهلوی مورد استفادهی مردم آذربایجان را میآورد. همچنین این تهمت توسط نویسنده رد میشود که فارسها بر هممیهنان آذری خویش ستم کردهاند. نقد دیگر نویسنده بر هزلیاتی است که تحت عنوان لطیفه دربارهی هممیهنان آذری شکل گرفته است. سندی تاریخی از گویش آذری تبریز، متن آذری نقل از رسالهی روحی انارجانی و نقشهای از جغرافیای ایران و اران مربوط به اوایل سدهی هجدهم، پایانبخش مطالب کتاب به شمار میروند.