در دو مقالهی نخست این مجموعه: "هرکسی را اصطلاحی دادهاند" و "داد و ستد فرهنگی با ایبسن" به نکاتی دربارهی ترجمهی متون نمایشی اشاره میشود. نگارنده در مقالهی نخست که واکنشی است به نحوی ویرایش زبان نمایشنامهی "آن شب که تو رو زندان بود"، "نخست تلاش میکند میان زبان ادبی و زبان نمایشنامه تفاوت قایل شود و سپس ویژگیهای زبان متون نمایشی را که بیشتر به محاوره و گاه زبان عامیانه گرایش دارد، بررسی کند. در مقالهی دوم ابتدا به این مطلب اشاره میشود که مبنا قرار دادن متون انگلیسی اینگونه آثار (که در اصل به زبان دیگری تالیف شده است) و پیروی مو به مو از این ترجمهها مشکلاتی به بار میآورد، هم چنین مترجم باید به نکاتی از قبیل نوع ترجمهی شمال به شمال، شمال به جنوب و.... توجه کند و نیز به این موضوع اشاره شده است که در صورت موجود بودن ترجمههای متفاوت از یک متن ادبی، مترجم میتواند از تنش موجود میان این ترجمهها به سود خود و برای بازآفرینی در ترجمهی خویش استفاده کند. در مقالهی سوم که "ترجمهی شعر و مساله حفظ امانت" نام دارد، به شیوهها وتدابیر گوناگونی که مترجم باید در ترجمهی شعر به آنها مسلح باشد اشاره میشود. در مقالهی چهارم با عنوان "مترجم متون ادبی چه صیغه ایست؟" نقش تازهی مترجم در پیوند با نویسندهی اثر ادبی، سبک آفرینی اثر، برخورد ایدئولوژیکی با متن و نیز جنسیت مترجم بررسی میشود. دو مقالهی پایانی این مجموعه، "آینهدانی که تاب آه ندارد" و "به تربیت درآوردن نویسنده سرکش" نیز بیشتر به نقد و ترجمه اختصاص دارد. در اولی چند نکتهی سبک شناختی ترجمهی "خشم و هیاهو" اثر ویلیام فاکنر، بررسی میشود. و در دومی سه ترجمهی متن "پیامبر" نوشته جبران خلیل جبران با هم مقایسه شدهاند. در این گفتار به این نکته اشاره میشود که شاید نتوان هیچ ترجمهی متن ادبی را نسخهی برابر اصل دانست.
فهرست شماره 33-34 عرفان ایران به این شرح است: در قسمت مقالات, معنای اولیه شیعه: به مناسبت میلاد امام حسین (ع) از حاج نورعلی تابنده؛ اسم و مسمی از حسن ابراهیمی؛ علم و معرفت از دیدگاه ابونصر سراج طوسی از جمشید جلالی؛ نظر میرزای قمی درباره خطبه البیان از رضا اسدپور؛ نشر متون صوفیانه مفید است یا مضر از سیدمحمدعلی جمالزاده؛ شرح زندگی بزرگان نعمت اللهی در دکن از عبدالجبار خان آصفی نظامی و ترجمه شاهد چوهدری؛ درک یک عالم معنوی از هانری کربن و ترجمه مرسده همدانی؛ در قسمت تصحیح متون، رساله منامیه از میرسیدعلی همدانی و تصحیح روح الله رجبی؛ و در قسمت عرفان و هنر، متافیزیک شعر از سیدحسن امین؛ حیرت صوفیانه و هنر اسلامی از آندری اسمیرنوف و ترجمه اسماعیل پناهی؛ در بخش عرفان و ادیان، فیلوکالیا: کتاب مقدس عرفان مسیحی ارتدکس محبوبه هادنیا؛ در قسمت معرفی کتاب نام پنج کتاب آمده است: اندر اسلام ایرانی اثر هانری کربن از زینب پودینه آقایی و رضا کوهکن؛ تجلیات معنویت اسلامی اثر سیدحسین نصر از فاطمه شاه حسینی؛ پرتوهای چینی نور تصوف اثر ساچیکو موراتا از حسن مهدی پور؛ کتاب تصوف به کوشش جمیل چیفتچی از اسری دوغان؛ مبانی هنر اسلامی ترجمه و تدوین امیر نصری از حجت پویان.
فهرست شماره 31-32 عرفان ایران به این شرح است: در قسمت مقالات, موسی و خضر (ع) دکتر نورعلی تابنده، تصوف و وضعیت فرهنگی ما از سعید سرمدی، میشل والسان و طریقه شاذلیه، شرح احوال داوود طائی از حسن مهدی پور، شیخ عبدالحلیم محمود از فرشته سخایی و فاطمه غلام نژاد، مولوی و مولویه از ویلیام چیتیک و ترجمه فاطمه شاه حسینی، در قسمت تصحیح متون، مجالس المومنین از شهرام پازوکی، در قسمت عرفان و ادیان، گزیده ای از عرفان مسیحی از جیمز کاتسینجر و ترجمه ابوالقاسم پیاده کوهسار، رمز پرندگان در ادیان از مانابو وایدا و ترجمه سمانه گچ پزیان، در قسمت عرفان و هنر، تاثیر زبان عربی بر هنرهای بصری اسلامی از تیتوس بورکهارت و ترجمه امیرنصری؛ کار در زندگی معنوی از فریتوف شوان و ترجمه پریسا خداپناه؛ و معرفی کتاب: عرفان، اسلام و ایران از شهرام پازوکی؛ صوفی و شعر اثر محمود ارول قلیچ از تورقای شفق؛ حیات تصوف در دوران عثمانی اثر عثمان تورر از اسرا دوغان.
هنریک ایبسن (1906 ـ 1828)، پایهگذار رئالیسم در تئاتر اروپا، برای ما چهره آشنائی است. تا کنون تعدادی از آثار او از جمله «براند»، «خانه عروسک»، «دشمن مردم»، «استاد معمار» و ... به فارسی ترجمه شده است و خواننده با شرح زندگی این نمایشنامهنویس نروژی آشناست. در اینجا تنها به شرح مختصری در مورد رئالیسم و نحوه نگرش ایبسن نسبت به شخصیتپردازی و زبان نمایش در تئاتر رئالیستی و نقش او به عنوان کسی که تئاتر را به صحنه زندگی تبدیل میکند، تا همچون منتقدی اجتماعی، بتواند به خود و دیگران بیندیشد، بسنده خواهد شد. رئالیسم در تئاتر اروپا از قرن نوزدهم میلادی آغاز میشود؛ آنجا که انسان به عقل ایمان میآورد و با اتکا به این سرمایه جدید، خود را حاکم بر سرنوشت خویش میداند.
مقایسه دو نوع ادبی متفاوت ـ نمایشنامه و داستان ـ شاید کاری بعید به نظر آید، اما اگر دو «صورت» مختلف در پیش روی داریم، این هر دو «صورت» انسان را میزان و ملاک کار قرار میدهند. پس اگر مقایسهای صورت پذیرد به بینش و دیدگاه دو نویسنده متمایل میشود: بینش «اکبر رادی» و «محمود دولت آبادی» در مورد قشری از جامعه ما.