ابونصر فارابی هزار و یکصد سال پیش ازین در ناحیه پاراب ماوراء النهر ولادت یافت. حکیم فاراب بعد از کسب مقدمات ادب و دانش در ماوراءالنهر بنابر سیرت دانشمندان اسلامی، که در جستجوی علم آغاز سفر میکردند، به خراسان و بغداد و مصر و شام کرد و در پایان این سفرها و جهانگردیها به هشتاد سالگی بدرود حیات گفت. تحصیلات و مطالعات فارابی بیشتر در منطق و شعب مختلف حکمت بود، اهمیت فارابی در تفسیرها و شرحهای اوست بر آثار ارسطو ولی کار خود را به همین حد محدود نکرد و تحقیقات دقیق خود را در سایر آثار معلم اول یا حکمای مشاء دیگر نیز ادامه داد......
فارابی، فیلسوف بزرگ و متفکّر کم نظیر، در دانش الهی و دانش کشورداری دو کتاب بی مانند دارد: یکی سیاست مدنیّه (همین کتاب) و دیگری سیرت فاضله. وی در این دو اثر، و نیز در کتاب فصول المنتزعه، مسائل مهمی از دانش الهی و چگونگی نظام جواهر جسمانی و پیوستگی و پدید آمدن آنها نیز جایگاههای انسان و نیروهای او را مشخص کرده است. فارابی بحث وحی را از بحث فلسفه جدا ساخته و همه گونه کشورداری و گرد هم آمدن فاضله و غیر فاضله را تشریح کرده است. مترجم فاضل ضمن به دست دادن ترجمهای روان به فارسی امروز از این کتاب در پایان هر فصل شرح و تفسیر روشنگری آورده است. کتاب دارای دو گفتار است. گفتار اول در نمایاندن گونههای هستی و جایگاههای آنان در سیزده، فصل و گفتار دوم در گونههای سیاست کشورداری در دوازده فصل.
مهرداد مهرین در مقدمه کتاب می گوید: "...نام فارابی در اروپا در ردیف ابن رشد، ابن سینا، موسی بن میمون، فخر رازی، غزالی قرار گرفته بود. فارابی را معلم ثانی خوانده اند زیرا در بسیاری از علوم دوران خود سرآمد همگان بود و در بسیاری از علوم و فنون به درجه اجتهاد رسید. با اینکه قسمت اعظم تعالیم فارابی امروزه باطل و مطرود است و حتی فلسفه اش مانند فلسفه ارسطو حاوی خرافات عجیب و غریب است بر آن شدم در احوالات او تفحص و تجسس کنم و از آنجا که عربی نمیدانستم با کمک دوستم داود رسایی کتابی درباره زندگی و فلسفه فارابی تالیف کردم"
در این داستان دو تن از بزرگترین پهلوانان ایران با یکدیگر روبرو می شوند. رستم جامع خصائل پهلوانی یعنی مردانگی و آزادگی و شجاعت و شاه دوستی، و کسی است که برای ایران همه مصائب را تحمل کرد و آنرا از مخاطرات عظیم نجات بخشید و عمر خود را در حفظ تاج و تخت کیان گذاشت. اسفندیار پهلوانی است که بدعای زرتشت رویین تن شده و حربه ها بر تن او کارگر نیست. وی میخواهد بفرمان پدر و برای رسیدن بتاج و تخت شاهی بندبر پای رستم نهد و اگرچه منکر خدمات رستم نیست ولی سرپیچی از حکم پادشاه را نیز خلاف دین و آیین میداند و رستم را به اطاعت حکم پادشاه می خواند؛ و رستم اگرچه جنگ با یکی از افراد کیانی را گناهی نابخشودنی میشمارد لیکن از تحمل عار نیز گریزان است و همین دو اصل و همچنین مواجهه با مردی رویین تن که زخم سلاح را در او اثری نباشد سبب دشواری بزرگی برای رستم است تا بحدی که بچاره گری و توسل او بسیمرغ منجر میگردد
کتاب دلیران جانباز نوشته ذبیح الله صفا می باشد. در نوشته ی فوق جنبشهاي ايرانيان و سرنوشت رهبران قيامها و حاکمان و سلطانهای حافظ ايران بعد از گسترش اسلام داخل ايران مورد تحقیق قرار گرفته است. مباحث اثر در سه قسمت تدوین گشته است. قسمت نخست با عنوان نهضتهای ملي ايرانيان مطالعهاي می باشد اجمالي درمورد نهضتهاي ايرانيان پس از حمله اعراب برای بازیافتن مقام از دست رفته تاریخی خود. در قسمت دوم ذيل عنوان قهرمانان استقلال ايران از سرنوشت ايرانياني صحبت به ميان آمده كه از اوايل قرن دوم تا بخشی از قرن چهارم هجري برای رها شدن و استقلال ايران از سلطه خلفا دست به قيام زدند. در قسمت سوم با زیر عنوان نگهبانان ایران از مقالات سرگذشت مدافعان ایران که بعد از حمله مغول در برابر دشمنان قدعلم کرده بودند شرح داده شده است