آشتیان ده بزرگی است از شهرستان اراک برسر جاده فرعی قم به تفرش قرار دارد. در سال 1328 آقای دکتر مقدم در کتابی واژه های فراوان و جمله هایی از گویش آشتیان به چاپ رسانیدند. این نخستین بار بود که گویش آشتیان شناسانیده میشد. در این دفتر هم واژه هایی که از فارسی در گویش آشتیان راه یافته و هم واژه هایی که از ان خود این گویش است داده شده تا دانسته شود که چه واژه هایی از فارسی در این گویش راه یافته و آیا در صورت و معنی آنها دگرگونی پدید آمده است یا نه و اگر آمده است چگونه است.
محمدکاظم کاظمی مولف کتاب هم زبانی و بی زبانی در مورد موضوع کتاب این گونه می گوید: من در این کتاب با دلایل و شواهد مختلف از متون کهن و آراء دانشمندان امروز، نشان دادهام که «فارسی» و «دری» در واقع دو نام است برای یک زبان واحد، و حدود نیم قرن است که گروهی برای جداسازی ملل همزبان و تضعیف زبان فارسی، با این ترفند، زبان ما را دوپاره کردهاند. همچنین در آنجا نشان دادهام که تا نیم قرن پیش، این زبان حتی در مجامع رسمی و علمی کشور ما نیز «فارسی» خوانده میشده است. این سخن شاید امروزه عجیب به نظر آید، ولی در این کتاب با شواهد و مدارک کافی ثابت شده است.
این فرهنگ دارای دو هزار و صد واژه متداول و مصطلح در رنگرزی و چاپ پارچه می باشد در این فرهنگ سعی شده است لغاتی که در ریسندگی و بافندگی چرم و پوست و قالی بافی، مربوط برنگرزی و چاپ می شود نیز مختصری گزیده و بیان گردد، فرمول شیمیایی و نام تجارتی برخی از ترکیبات مورد مصرف نیز ذکر گردیده است با توضیحات مختصری که در مورد بیشتر واژه ها داده شده است این کتاب را از صورت فرهنگ ساده بیرون آورده و به صورت راهنما جهت علاقمندان این رشته درآورده است.
معرب واژهای است که از زبان دیگری به زبان عربی راه یافته باشد؛ خواه به همان صورت به کار رفته باشد یا در آن دگرگونی پدید آمده باشد. در این دفتر آنچه در «کنز اللغات» و «منتخب اللغات» شاهجهانی معرب دانسته شده، در سه بخش جداگانه به دست داده شده است. «کنز اللغات» واژهنامهای است عربی به فارسی که دانشمندی به نام محمد پسر عبدالخالق پسر معروف در نیمه دوم سده نهم هجری برای کارکیا سلطان فراهم آورده است. «منتخب اللغات» شاهجهانی نیز واژهنامهای است عربی به فارسی که عبدالرشید پسر عبدالغفور حسینی مدنی تتوی در سال 1046 هجری در هندوستان نوشته است.
در این دفتر واژههایی که به عنوان واژه پهلوی در واژهنامههای فارسی به فارسی لغت فرس اسدی طوسی، صحاح الفرس، واژهنامه معیار جمالی، فرهنگ حسین وفایی، تحفة الاحباب، فرهنگ جهانگیری، مجمع الفرس و برهان قاطع یاد گردیده، گردآوری و به ترتیب الفبایی آورده شده است و در پایان آگاهیهایی که در باره زبان پهلوی در برخی از این واژهنامهها آمده به صورت پیوستی با عنوان «آگاهیهای پراکنده درباره زبان پهلوی» افزوده شده است.