ضمایر منفی و مبهم به لحاظ ویژگیهای ساخت واژی، معنایی و کاربرد آنها در ساختارهای نحوی روسی و فارسی را میتوان به نوبه خود یک تفاوت زبانی به شمار آورد. همواره یکی از مشکلات زبانی برای فراگیران زبان روسی و مترجمین آن، درک و کاربرد این ضمایر در کلام میباشد. فراگیران زبان روسی عموماً حتی پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، در استفاده یا ترجمه ساختارهای نحوی با ضمایر مذکور دچار نوعی سردرگمی هستند. این مقاله سعی دارد با بررسی ضمایر «منفی» و «مبهم» در زبانهای روسی و فارسی و نشاندادن تفاوتهای ساختاری آنها در قالب مواد و وقایع زبانی و ساختارهای نحوی، علت این مشکل را بیابد و با توضیح تفاوتهای معنایی ـ کاربردی، برای رفع آن تلاش نماید. با مطالعه منابع دستور زبان فارسی مشخص شد گاه دستورنویسان فارسی در درک و توضیح ضمایر منفی و مبهم، عملکرد ضعیفی داشتهاند. لازم به ذکر است که ایشان در دستهبندی معنایی و گرامری ضمایر هرگز اسمی از ضمایر منفی به عنوان گروه مستقلی از ضمایر به میان نیاوردهاند که این خود یکی از دلایل عدم درک آنها توسط فراگیران زبان روسی است. فراوانی وندهای واژهساز ضمایر مبهم در زبان روسی که موجب محدودیت معنایی و کاربردی آنها در زنجیره گفتار میشود، در مقایسه با عناصرِ بسیار اندکِ همگون آنها در زبان فارسی و برخی تفاوتها در ساختهای نحوی جملات منفی در زبانهای مورد مطالعه را میتوان از مهمترین دلایل مشکلات درک و کاربرد این ضمایر در زبان روسی دانست. نگارنده این مقاله سعی دارد با اشاره به شباهتها و تفاوتهای این مقوله دستوری در زبانهای مورد مطالعه، در جهت رفع مشکلات آموزشی و کاربرد صحیح آنها تلاش کند.
در اين مقاله درصدد هستيم كه تنوع در ترتيب واژگاني در زبانهاي فارسي، عربي، و انگليسي را در چهارچوب نظريه حاكميت و مرجع گزيني تبيين نماييم و نشان دهيم كه برخي از تنوعات زباني حاصل فرآيندهاي كلامي مانند مبتداسازي در انگليسي و قلب نحوي در زبان فارسي و عربي است. ما به ويژه به تفاوت اين دو فرآيند كه اولي مربوط به زبانهاي مطبق مانند انگليسي است و دومي مربوط به زبانهاي مسطح مانند عربي و فارسي است، تاكيد نهادهايم و بر اساس نظريه «سايتو 1982» زبانهاي فارسي و عربي را در پيمانه آوايي مسطح و در رساخت مطبق فرض نموده اين. آنگاه براساس نظريه «زير مجموعه برويك 1982» چنين فرض كردهايم كه ژ- ساخت در زبانهاي مذكور به صورت svo است و در ر- ساخت ميتواند به صورت svo يا sov ظاهر گردد. در نتيجه تنوع در ترتيب واژگاني حاصل دو گونه فرآيند است كه يكي حركت گروه اسمي است كه ميان ر- ساخت و پيمانه آوايي عمل ميكند و عملكرد اين گشتاور اختياري است و ديگري حركت هسته است كه ميان ژ- ساخت و ر- ساخت عمل ميكند و عملكرد آن اجباري است.
وندهای منفیساز از جمله عناصر زبانیاند که در نظام واژهسازی کاربردی گسترده دارند. نقش و نوع هر یک از این وندها از سایرین متفاوتند. برای مثال وند ـ He در ترکیب با ضمایر و قیود، جملات بدون شخص میسازد که در آن از شکل مصدری فعل استفاده میشود، در حالی که جزء ـHH در ترکیب با ضمایر و قیود، جملات فاعلی میآفریند. تفاوت معنایی حاصله از اتصال پیشوندهای منفیساز مختلف به ریشه یکسان و ترکیبپذیری هر یک از کلمات ایجاد شده با کلمات مشخص، از دیگر ویژگیهای وندهای منفیساز است.
وجه، يكي از مقولههاي گرامري فعل است كه عموما، در سه معناي اخباري، امري و التزامي، توجه زبانشناسان روسي و فارسي را برانگيخته است. ابزارهاي زباني براي بيان اين مفاهيم، در زبان روسي و فارسي متفاوتاند. براي بيان وجه التزامي، در هر دو زبان، كه بر قضيهاي غير واقعي دلالت دارد، و تنها احتمال وقوع آن در گذشته و يا آينده ميرفته و يا ميرود، نه تنها فعل، بلكه عوامل زباني متعدد ديگر تاثير گذارند. هدف از اين پژوهش، مطالعه و مقايسه ابزار زباني بيان وجه التزامي و بررسي ساختارهاي نحوي است، كه در بيان اين مفهوم، در زبانهاي روسي و فارسي كاربري دارند، و نيز يافتن وجوه تفاوت و تشابه زباني آن است. از آنجا كه، براي بيان وجه التزامي، در زبان فارسي، ابزارهاي گرامري بيشتري دخالت دارند، بنا براين، معاني گرامري زمان و شخص در فعل جمله مورد نظر فارسي، دقيقا مشخص است، در صورتي كه، معاني مذكور، در وجه التزامي افعال زبان روسي، به دليل نبود ابزار گرامري لازم، وجود ندارد.
فعل زبان روسي، گونهاي از كلام است، كه ويژگيهاي دستوري متعددي را بيان ميكند، و به لحاظ اين ويژگيهاي دستوري ـ نحوي و چگونگي بيان شخص، آن را به گروه افعال شخص دار و افعال بدون شخص دستهبندي ميكنند. تفاوت اين دو گروه فعلي، در بيان يا عدم بيان ويژگيهاي دستوري شخص است. هدف از اين پژوهش، بررسي ابزار بيان مقوله شخص در گزارههاي فعلي جملات روسي است. معني دستوري شخص را گاهي وندهاي فعلي بيان ميكنند، كه در اين صورت، ابزار بيان معني شخص دستوري است، و زماني عناصر ديگر جمله، يعني ضماير شخصي، يا اسامي، اين معني را به فعل ميدهند، كه آن را ابزار لغوي ميناميم. در زبان روسي ابزار لغوي در بيان اين معني نقش بسيار مهمي دارند، زيرا در برخي شرايط، مثلا نبودن فاعل ظاهري در جمله وندهاي (شناسههاي) فعلي، معني واقعي شخص را نشان نميدهند و در معناي مجازي به كار ميروند.