مولف کتاب در بزم حافظ خوشخوان، هما ناطق، در مورد کتاب محتوای کتاب چنین می گوید: در بخش یکم، نخست به یاری فرهنگ ها و متون و اشعار، از مفهوم واژه حافظ و پیشه، حافظان سخن گفته ام و فهرستی از حافظان سرشناس فراهم آورده ام، یعنی از شاعران خنیاگر که هم خوشخوان بودند و هم موسیقی دان و هم شاعر و هم پاسداران دانش و هنر زمانه خودشان. از این رهگذر به حافظ شیراز رسیده ام سپس به یاری گفت های خواجه، اشعار دیگران، و بویژه رساله های موسیقی از پرده هایی نام برده ام، که حافظ به غزل هایش بست.... بخش دوم را به حافظ و بساط می واگذاشته ام. نخست به القاب باده پرداخته ام. دیگر به سراغ سرده ها یا انواع می رفته ام.... دربخش سوم از آوندهای می سخن گفته ام، سپس به جام هایی پرداخته ام که به مثابه پیاله و ساغر به کار میرفتند..... بخش چهارم را کتابنامه واگذاشته ام. و تنها از متونی یاد کرده ام که یافته ام و خوانده ام و صفحاتشان را به دست داده ام.

منابع مشابه بیشتر ...

6405e0ba2b8b3.jpg

واژه نامه غزلهای حافظ

حسین خدیوجم

سالهای سال است ایرانیان، پیرو جوان و خرد و کلان هر آنگاه که مشکلی یا غمی دارند، عزیزی در سفر، امر خیری در پیش یا قصد انجام کاری، از دیوان حافظ استشاره می‌کنند و بدان تفال می‌زنند.متاسفانه در بین عامه مردم و گاه در میان دانش آموزان و دانشجویان چه بسیار بوده و هستند که حافظ را می‌خوانند، ولی در فهم پاره ای کلمات و مفاهیم آن در می مانند و منبعی که آنان را در حل مشکل یاری کند وجود ندارد و برای همگان هم امکان دسترسی به مآخذ گوناگون و عمده یا مراجعه به حافظ شناسان و حافظ فهمان نیست و جای فرهنگی اختصاصی که بتواند مددکار این خوانندگان باشد خالی بود. کتاب حاضر به همت و کوشش شخصی تهیه شده که به قول خود، از اوان کودکی و نوجوانی با قرآن و بوستان سعدی و دیوان حافظ آشنا و مانوس بوده است و طی مراجعه به ماخذ گوناگون و مسافرت به بلاد مختلف و مطالعه در آثار فرهنگی و اسلامی، حاصل یادداشتهای خود را در اختیار خوانندگان قرار داده است.

6346caa600f04.jpg

درباره حافظ چه می گویند؟

جمشید مهرپویا

شعر حافظ جلوه ‏ها و جنبه‏ های متفاوتی دارد که تاکنون حافظ شناسان و حافظ پژوهان‏ از دیدگاه ‏های مختلف به بحث و بررسی آن پرداخته‏ اند.اما-هم‏چنان‏که از مقاله‏ های‏ ماهنامه‏ ی حافظ پیداست-هنوز دفتر حافظ شناسی بسته نشده است،چون‏که شعر حافظ دفتر زندگی است و زندگی با مظاهر مختلف و جلوه‏ های متفاوتش همواره ادامه دارد،در نتیجه ماجرای شعر حافظ نیز پایان‏ ناپذیر است. از نظر سیاسی عصر حافظ یکی از ناآرام‏ترین و آشفته‏ ترین دوران‏ های تاریخ کشور ماست.«مقارن عصر کودکی او در ایران بلکه‏ در جهان اسلام ملوک الطوایفی حاکم بود و هر سرزمین به دست خاندان حکومت‏گیری اداره‏ می‏شد.»امیران یکی پس از دیگری می‏ آمدند و ستم می‏کردند و پس از چند صباح به دست‏ خون‏خواری دیگر واژگون می‏ شدند.در قرن‏ هشتم ده پادشاه در شیراز به حکومت رسیدند. دورانی که خون‏ریزی و توحش بیداد می‏کرد و ریا و تظاهر همه‏ ی بافت‏ های اجتماعی را فاسد کرده بودو فساد همه ‏ی افراد و طبقات مردم را فراگرفته بود.می‏توان گفت«نابسامانی‏هایی را که فتنه ‏ی مغول تحت لوای حکومت ایل خانان‏ بر ایران تحمیل کرد،در قرن هشتم زیر نفوذ مذهب منحط و مصلحتی آن روزگار به اوج خود رسید». در دوره حیات شاعر، شاه شیخ ابو اسحاق نیز می زیسته است که گفته اند علاوه بر سیاست و دیانت ، اهل هنر نیز بوده است و به ادب شیفتگی می نموده است.او در 744 ه.ق. خود را پادشاه نامید و سکه زد و خطبه خواند. این پادشاه مردی خوشگذران و سهل انگار و ضمنا شیفته آثار هنری و ادبی بود. شاه شیخ ابو اسحاق در دوره حکومت خود بیش از همه و همیشه با امیر مبارزالدین محمد مظفری زد و خورد داشت.امیر مبارزالدین حاکم یزد و کرمان بوده و رقیب و مخالف شاه شیخ ابو اسحاق که درسالهای 749 و 751 و 753ه.ق.با او جنگ نمایان کرده است. حافظ در غزل‏های مختلفی از دگرگونی‏ اوضاع سیاسی و اجتماعی و ناسازگاری روزگار و سقوط ارزش‏ها گله و شکایت می‏کند. هم‏چنین یکی از بهترین نمونه‏ های آن‏ شکواییه ‏ای است با مطلع: یاری اندر کس نمی‏بینیم یاران را چه شد؟ دوستی کی آخر آمد؟دوست‏داران را چه شد؟

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

63837dc289899.jpg

ایران در راه یابی فرهنگی (1834 - 1848)

هما ناطق

در تشریح زمانه‌ محمد شاه و حاجی میرزا آقاسی برسر آن بودم که دربارۀ انقلاب ایران بنویسم، سر از محمدشاه درآوردم. به جا این بود که بیشتر هم می رفتم. زیرا آنچه امروز به ما می رود بازتابی است گاه تار و گاه روشن از جمله اندیشه ها، کردارها و رویدادهائی که در طی صد سال و اندی میهن ما را درنوردیده اند. توضیحات ضروری به نکته ای می رسد که گفتمان های تاریخی را تکرارکند. پرده های تازه ازحوادث گذشته را مقابل چشم امروزیان بگشاید. تا نشان دهد حضور اکنونیان و داوری ها را؛ اثرات شوم ایستائی و قلادۀ باورها و شیفتگی های موهوم را یادرآور شود که بتواند تحرکی در سیراندیشه ی اجتماعی پدید آورد. به ضرورت زمان نوری تازه ولو کم سو اذهان زنگار بسته راتکان دهد. حاصل آنکه با کوله باری خسته دراین سرزمین نفرین شده، با نسلی میراثدار پوسیده ها و موریانه ها! با اعتقاد کامل به نقد خود و خودی ها می نویسد: بازنگری گذشته و نقد گذشته تنها راه ما بود درنیازمودن آزموده ها وجبران کج روی هائی که راه را برمنش و بینش درست بستند...اما چرا از سالهای ۱۸۳۴ تا ۱۸۴۸ آغازیده ام و دوره محمد شاهی [و صدرات اعظمی حاجی میرزا آقاسی] را دست گرفته ام. نخست اینکه چرخه ایست ناشناخته و از یاد رفته. به رغم اینکه بس مهم است و فراخور بازبینی. دوره ایست که به وصله ناجور می ماند. زیرا که دولت درویشان است و برآمد دگراندیشان. مناسبات اجتماعی همیشگی دوران پیشین و پسین حاکم نیست. تاجائی که روشنگران، از جمله بابیان را در کنار حکومت می بینم و مالکان، مجتهدان و شاهزادگان و نیز دولت های اروپائی را در پیکار با حکومت. اسناد این کتاب افزون‌ بر‌ سفرنامه‌ها‌ و متون چاپی، بر پایـه گـزارش‌های‌ فرانسویان و انگلیس‌ها از ایـران و ترکیه و مکاتبات حاجی میرزا آقاسی تکیه دارد.... دکتر هما ناطق (۱۳۹۴-۱۳۱۳) یکی از برجسته‌ترین مورخین تاریخ معاصر ایران بود که نامش همراه با نام دکتر فریدون آدمیت از خاطره تاریخ‌نگاران زدوده نخواهد شد. ناطق در زمره نخستین مورخانی بود که تاریخ‌نگاری را پایه‌ای قرار داد برای نیل ایرانیان به نوعی «آگاهی تاریخی»؛ به عبارت دقیق‌تر او تاریخ‌نگاری بود که تاریخ را نه برای آکندن انبان ذهن از اطلاعات متشتت و عمدتاً غیرمرتبط به هم، بلکه برای «ایضاح و فهم» جایگاه ایران زمین در تاریخ جهانی سده نوزدهم و بیستم مورد توجه قرار می‌داد. اگر همکار او دکتر آدمیت که هما ناطق ایشان را «استاد» خویش می‌خواند، وجهه همت خویش را معطوف به فهم تاریخ اندیشه در ایران معاصر قرار داده بود و تلاش می‌کرد «سرچشمه‌های» این اندیشه‌ها را به روایت خویش به خوانندگان منتقل نماید، دکتر ناطق تلاش می‌کرد پرتوی بر تاریخ اجتماعی و اقتصادی ایران دوره معاصر بیفکند و اهمیت این موضوع را برای خوانندگانی که به عادت مألوف تاریخ‌نگاران گذشته فقط نقل‌کننده «بی‌فکر و ذکر» وقایع تاریخی بودند، روشن سازد. خانم هما ناطق از انگشت‌شمار محققانی است که در زمینه تاریخ دوره قاجار کارنامه‌ای درخشان دارد. همکاری وی با آقای فریدون آدمیت در دو دهه پیش و پیش از مهاجرت او به پاریس پر بار و شایان ارزش بود, تا این‌که زمانه دیگر شد. هایهوی به پا خاست و بازار انگ و تهمت رونق یافت. آدمیت سر بر نتافت و در خود خزید و هما نیز هماوار پرکشید و به فرنگ مهاجرت کرد.

کلیات/تاریخ ایران
کتاب
5b83eff4bf144.png

کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران

هما ناطق

موضوع این کتاب نگاهی است به تاریخچه آموزشکده‌های فرنگی و فرنگی‌مآب در ایران از سده نوزده تا نخستین جنگ جهانی و تکیه‌اش بیشتر بر زبان و ادب فرانسه است؛ زیرا در این دوره فرانسویان پیش‌آهنگ فعالیت فرهنگی در ایران بودند. تا جایی که از 1902 (1320 قمری) زبان فرانسه برای کسانی که داوطلب خدمت دیوانی بودند، اجباری اعلام شد. در بخش یکم این نوشته نخست از دیدگاه‌ها و نگرش ایرانیان به زبان و فرهنگ فرنگ یاد شده است. سپس به نقش زبان فرانسه در مدارس پسرانه و دخترانه که ایرانیان برپا کرده‌اند پرداخته شده است. در پایان این بخش تاریخچه دو مدرسه «لقمانیه» و «سعادت» تبریز به دست داده شده که با برنامه‌های مدارس فرانسوی پیش می‌رفتند و از دولت فرانسه کمک می‌گرفتند. بخش دوم با تاریخچه مدرسه «آلیانس فرانسه» آغاز شده که به زمانه ناصرالدین شاه برپا شد،؛ شاخه‌های خود را در دیگر شهرهای مهم ایران گشود و تا دوران رضاشاه دوام آورد. این مدرسه از مهم‌ترین مدارس فرانسوی به شمار می‌رفت. بخش سوم به مدارس میسیونرهای لازاریست در روستاهای ارومیه، در تبریز و اصفهان و نیز به میسیونرهای کاتولیک بوشهر اختصاص داده شده است. بخش چهارم دو نوشته را دربر می‌گیرد: نخست پرونده دانشجویان رشته پزشکی در دانشکده نظامی لیون از زمانه ناصرالدین شاه تا سرآغاز جنگ حهانی. و در نوشته دوم به نام‌نویسی و کارنامه برخی از دانشجویان مدرسه نظامی «سن سیر» پرداخته شده است. در آخرین بخش افزون بر رونوشت و برگردان اسناد، فتوکپی چند سند از لابلای آرشیوهای گوناگون به دست داده شده و چند عکس هم از مدارس فرانسوی ضمیمه شده است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عمومی ادبی
کتاب