بارون فیودورکورف در پیشگفتار کتاب در مورد انگیزه تالیف کتاب اینگونه می گوید: پس از اتمام نگارش این کتاب، دچار همان وضعی شده بودم که زمانی سروانتس زنده یاد، بعد از نوشتن آخرین سطر دن کیشوت بدان گرفتار شده بود.تالیف من نه پیشگفتار داشت نه فهرست نام نویسندگانی که به هنگام نوشتن خاطراتم آثارشان را مورد استفاده قرار داده بودم. خلاصه کلام تالیف من فاقد تمام چیزهایی بود که لازمه آرایش هر کتاب اسم و رسم داری است. با آنکه فهرست اعلام از ضروریات است و تاثیر فوق العاده ای در کتابها به جا می گذارد، بر آن شدم که از ضمیمه کردن چنین فهرستی بر این اوراق خودداری کنم و پیشگفتار کوتاهی یا به عبارت دیگر به تاریخچه یادداشتهای خویش اکتفا ورزم. با فرصتی که دست داد و توانستم طی سالهای 1834 و 1835 از ایران بازدید به عمل آورم. وظیفه خود دانستم درباره احساس و خاطراتی که دیاری نسبتا ناشناخته برای اروپا در من به وجود آورده است، گزارشی به عرض جامعه کتابخوان روسیه برسانم. آن چه قبل از مسافرتم از طریق مطالعه کتاب های روسی، فرانسه و آلمانی درباره موطن سعدی و حافظ می دانستم عملا در بعضی موارد ناقص و در مواردی غیرواقعی یافتم. این بود که بر آن شدم تا سهم بسیار ناچیزی از خودم بر آثاری که درباره ایران نوشته شده است، هرچند هم فاقد برازندگی باشد، ولی لااقل دارای واقعیت است، بیفزایم....
اسپاروی به تصور اینکه یکی از شاگردان مستعدش ممکن است روزی به مقام های عالی سیاسی در ایران دست باید از همان ابتدا به پرورش استعداد او در راستای منافع کشور خود میپردازد و سعی میکند به او بقبولاند که خیر و صلاح جهان به خیر و سعادت نژاد آنگلو ساکسن بستگی دارد. مؤلف از رسم “مداخل” در ایران، این عرف ناشایست عصر بی خبری به وضوح و اجمال سخن میگوید و زنجیره آن را از شاه تا رعیت بازگو میکند و وضع فروش مشاغل مهم دولتی را یکی از عوامل خرابی ملک و ملت میشمارد. اسپاروی از مشهوراتی که دیگر سیاحان شرح دادهاند، دوری گزیده و آنچه بیان نموده تا حد زیاد بدیع و تازه است. او تنها به شرح وقایع بسنده نمیکند بلکه با ایجاز پر معنی به تحلیل رویدادها میپردازد و برخلاف بعضی از سیاحان به تحسین شیوه زندگی و مشی زن ایرانی میپردازد و او را محور زندگی خانواده میداند که تنها امید و آرزوی خود را در خوشبختی خانوادهاش جستجو میکند. نقش چادر را در زندگی اجتماعی زن ایرانی واجد اهمیت بسیار دانسته و آن را ته بند اسارت، بلکه نشان آزادی و مجوزی برای ورود او و شرکت او در فعالیتهای اجتماعی میشمارد و به ذکر مثالهای چندی از شرکت زنان در اعتراض های اجتماعی میپردازد و از این طریق به تحسین زیبایی طبیعی فوق العاده زن ایرانی مینشیند.
در آغاز این کتاب نوشتهای با عنوان "تاریخ ادب فرهنگ یزد "آمده که در آن به تاریخ ایران در نیمه نخست عصر قاجار، تاریخ یزد در حیات "وامق "(مولف تذکره میکده)، و وضع ادب و فرهنگ در عصر قاجار (به ویژه در یزد) اشارتی رفته است .در بخش دوم کتاب، تذکره میکده و جایگاه آن در تاریخ ادب فارسی، بررسی میشود .(تذکره میکده معرفی شاعران یزد یا مقیم یزد است که معاصر مولف بودهاند" .شاعرانی که وامق یزدی در تذکره خود آورده است، اغلب آنها را خود دیده و با آنها دوستی و همراهی داشته است .در محضر برخی از آنها نیز کسب فیض نموده است .از شصت شاعر و عارف و خوشنویس و هنرمندی که از آنها نام میبرد، تنها با چند نفر ...دیدار و برخوردی نداشته است .("...در این بخش همچنین به ارزشهای ادبی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی تذکره میکده اشاره شده است ;ضمن آن که نگارنده انتقاداتی بر تذکره میکده آورده است .پایان بخش دوم، شرحی است بر زندگی و آثار محمدعلی وامق یزدی که در پی آن، متن تذکره میکده درج گردیده است .