در این کتاب شرح احوال و آثار نخست‌وزیران از ابتدای شروع تشکیل کابینه‌های قانونی یا از اولین وزیر قانونی در صدر مشروطیت که مشروعیت ادامه فعالیت آنان با تأیید نمایندگان مجلس آغاز گردید تا آخرین نخست‌وزیر در نظام جمهوری اسلامی ایران آورده شده است. در این کتاب به زندگی و خدمات 48 نفر از رجال سیاسی ایران که نخست‌وزیر بوده‌اند پرداخته شده است؛ از جمله میرزا نصرالله‌خان مشیرالدوله، میرزا سلطانعلی‌خان وزیر افخم، میرزا علی‌اصغرخان اتابک امین‌السلطان، میرزا احمدخان مشیرالسلطنه، ابوالقاسم‌خان ناصرالملک همدانی، حسینعلی خان نظام‌السلطنه مافی، میرزا جوادخان سعدالدوله، میرزا محمدعلی خان علاءالسلطنه، میرزا حسن‌خان مشیرالدوله، عبدالحسین میرزا فرمانفرما، محمدعلی فروغی، علی سهیلی، ابراهیم حکیمی و .... .

منابع مشابه بیشتر ...

65c3a03e7a941.jpg

رجال دوره قاجار

حسین سعادت نوری

معرّفی مفاخر و شناخت‌ شخصیت‌های هر جامعه، نشان‌دهنده‌ اعتلای‌ فرهنگی آن جامعه است. از طرفی توجّه به موفقیّت‌های بزرگ‌مردان این مرز و بوم،‌ چراغ راه و مشوِّق آیندگان‌ است‌ که‌ گفته‌اند: «ره‌ چنان‌ رو، که رهروان رفتند. در دوره قاجاریه علاوه بر القاب اختصاصی که به افراد مهم و شاخص اعطا می‌شد، شاهزادگان، درباریان، رجال سیاسی و کارگزاران عالی‌رتبه دولت ملقب به القابی با پسوند «السلطان»، «السلطنه»، «الدوله»، «الملک»، و «الممالک» بودند. این پسوندها از نظر اهمیت و ارزش در مراتب مختلفی قرار داشتند. در میان مضاف‌ها، نام‌هایی چون «آصف»، «مشیر»، «مجد»، «ظهیر»، «رکن»، «اعتماد»، «امین»، «شجاع»، «شعاع» و «حشمت» اهمیت بیشتری داشتند اما نحوه ترکیب مضاف با مضاف‌الیه در درجه و مرتبه لقب موثر بود. مثلا لقب نصرالله خان نائینی از مصباح الملک به مشیرالملک و سرانحام به مشیرالدوله ارتقا یافت و این نشان‌دهنده برتری «مشیر» بر «مصباح» و «الدوله» بر «الملک» بود. همچنین عامل دیگری که در مرتبه و درجه لقب تاثیر داشت، شان و منزلت صاحب لقب بود. در این دوره علاوه بر القاب، کاربرد عناوینی چون «نواب» و «جناب» نیز مرسوم بود. عنوان «نواب» و واژه «والا» برای شاهزادگان و عنوان «جناب» به وزرا اختصاص داشت. «جناب» هم مانند القاب توصیفی طرفداران زیادی داشته و حتی عده‌ای برای دریافت آن پیشکش‌هایی به شاه تقدیم می‌کردند. عناوین «نواب» و «جناب» با واژه‌هایی چون «اشرف»، «اعظم»، «ارفع»، «امجد» و «مستطاب» به کار می‌رفت اما گاهی واژه «اشرف» به تنهایی برای بعضی از رجال و بزرگان لقب محسوب می‌شد. «پرنس» نیز مانند دو عنوان «جناب» و «آلتس» مخصوص رجال درجه اول بود و بعضی آن را لقب می‌پنداشتند. علاوه بر القابی که متناسب با شان و منزلت افراد به آن‌ها اعطا می‌شد، القاب دیگری نیز که از مشاغل و مناصب افراد منتزع می‌شد، مورد استفاده قرار می‌گرفتند مثل مستوفی الممالک (برای رییس مستوفیان)، معیرالممالک (برای رییس خزانه‌داری)، منشی‌الممالک (صاحب دیوان)، ملک الشعرا، ملک‌المتکلمین و... ...ناصر الدین شاه در ورق اول این سفر نامه به خط خود نوشته است: «اخبار سفر شما در رکاب برای این بود که اینجا بیکار بود. خیال کردیم در خراسان وآن طرف ها احتمال داده اند خدمت حضرت لزوما حکم شود که متصدی بشود والبته در این سفر بی کار نباید بماند و نخواهم گذاشت که سفر شما بی ثمر بشود ، اما حال چیزی نگوید که شهرت بی جا بکند و اسباب اخلال فراهم بیاورد» خوشبختانه بنابر گفته مصحح کتاب نسخه سفرنامه ، اگرچه به خط دو خوش نویس است ، ولی امین لشکر خود آن را دیده و در آن اضافات و اصلاحاتی کرده است .در این سفرنامه آنچه بیشتر می تواند قابل توجه باشد ،عبارت است از: اطلاعات درباره شهرهای خراسان ومعرفی اشخاص محلی اطلاعات سیاسی و مرزی و درباره سرحدات و آخال و حرکت روسها اطلاعات درباره خلقیات و حالات رجال همراه . اطلاعات درباره طرز سفر خورد و خوراک اطلاعات جغرافیایی و قومشناسی ذرباره راهها ، ساختمانها ، شهر ها ،آبادیها ، طوایف و اقوام سر راه