مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که به روش کتابخانهای به بررسی و تحلیل اهمیت و نقش عناصر و ویژگیهای ساختاری واژه به عنوان مهمترین عامل مؤثر در گزینش واژگان شعر میپردازد. هر واژه در گزینش شاعرانه از دو جنبه مورد توجه قرار میگیرد: از جهت ساختار آوایی واژه و از جهت انتقال و القای معانی. جنبه آوایی واژه، به تنهایی خود دو نقش مهم در شعر دارد: آواهای واژه علاوه بر تقویت موسیقی شعر که از طریق واجآرایی، جناس و دیگر زیباییهای موسیقایی حاصل از تکرار واجها و خوشههای آوایی شکل میگیرد، در القای مفاهیم نیز درخور توجه و در گزینش واژه مؤثر است. وظیفه انتقال و القای معانی دومین نقش مهم واژه در شعر است. علاوه بر این، از نظر معنایی نیز به لحاظ آنکه واژه میتواند سه نوع بار معنایی صریح، ضمنی و مجازی القا کند، تأثیر مهمی در گزینش واژگان شعر دارد.
فصل اول کتاب که دهها صفحه را فراگرفته است، وظیفه بحث در "سبک" و "سبک شناسی" را تقبل کرده است. در معرفی این مباحث به نظر رسید که بهتر است بسیاری از کلمات مثل "ادبیات" و "معنی" مجددا مورد رسیدگی تازه قرار گیرد و یکبار دیگر این کلمات از نظر "زبانشناسی" بررسی شود. بعدا سعی شد تا مراکزی که عهده دار مطالعه امکانات جدا کردن "صورت" از "معنی" است معرفی شود؛ تا روشن گردد که دشواریهای این امر چیست و چرا در قرن اخیر مساعی فراوان برای جدائی "صورت" از "معنی" بکار رفته است. در بخش دو باید به خاطر سپرد که "معنی" و مطالعه آن از دشواریهای کنونی دنیای ماست. از زمانی که قدرت فلسفه و استقلال سرزمینهای آن به انقراض گرائیده و به مرزهای آن تجاوزاتی شده، فلسفه از یک واحد مستقل به اجزاء پاره پاره درآمده و هر جزء آن به علمی وابسته و مرتبط شده است. ناچار "معنی" و "دلالت" هم توان حفظ تمامیت نیافته و علوم دیگر سرپرستی و اداره آن را عهده دار شده است. از این جاست که هر چه درون "دلالت" و " معنی" را بیشتر بشکافند، مشکلات آن ظاهرتر و فزون تر می شود تابجائی که اکنون این دشواری به صورت یکی از پیچیده ترین معماهای عصر ما درآمده و علم امروز در مقابل آن درمانده گشته است. در فصل سوم کتاب به صنعت شاعری دیگر او که تکرار یک صامت در آغاز دو یا چند کلمه یک بیت است توجه گردیده است. در این فصل کوشش شده تا ارتباط میان صامتهای تکرار شده در اول کلمات یک بیت با "معانی" مورد نظر شاعر نشان داده شود. در این فصل اشاره شده که امرسون بارها و با نظم خاص صامت آغازی کلمات یک بیت را با مقاصد مختلف مربوط کرده است ولی کمتر کسی متوجه این ارتباط شده است. در فصل چهارم مطالعه کلمات مرکب شعر او مورد توجه است. برای اینکه باز "سبک" امرسون در ساخت و بافت کلمات روشن شود. هزاران کلمه مرکب شعر او بررسی گردیده و نحوه و "سبک" پیوستن کلمات مرکب او مثل شیوه اتصال دو اسم، اسم و صفت ، اسم و قید، صفت و اسم، فعل و اسم نظائر این ترکیب ها طبقه بندی شده است. بعدا "سبک" او در اتصال کلمات با شیوه شاعران دیگر در ترکیب و ساخت کلمات مرکب مقایسه گردیده است. کوشش شده تا توجه خواننده باصالت "سبک" او در اصل کلمات معطوف شود. زیاده بر یکصد و ده مورد دیده شد که آنها را باید اثرات خلاقیت او در سکه زنی کلمات مرکب در واژگان انگلیسی دانست. در فصل پایانی به کاربرد کلمات و خصوصیات دستوری امرسون از باب اسم و صفت و قید و طرز پیوستگی و ارتباط آنها به یکدیگر توجه شده تا از این راه بتوان وجه دیگر از "سبک" او را دسته بندی کرد.
قلب بهم خوردن نظم حرفهای واژه و به بیان دیگر عوض شدن جای دو یا چند حرف از واژه است مانند آن که به جای "سر" گفته شود "رس" و به جای "خوشه" "شوخه".وقتی نویسنده بررسی خود در زبان عربی را آغاز کرد هر روز چندین ساعت با فرهنگ های عربی کار میکرد. پس از چندی دریافت که در آن واژه نامه های بسیاری از ماده ها و واژه ها به دو یا چند صورت که مقلوب یکدیگرند یاد شده اند و قلب پایگاه بلندی در گسترش زبان عربی دارد. نویسنده چون بررسی دامنه داری را در زبان عربی آغاز کرده بود بر آن شد که همه مقلوبهای آن زبان را گرد آورد. برای این کار یه فرهنگ عربی به فارسی "منتهی الارب فی لغات العرب" از میرزا عبدالرحیم صفی پوری، "صراح" از جمال القرشی، ابوالفضل محمد بن عمر بن خالد، "ترجمان اللغه" از محمدبن یحیی بن محمد شفیع قزوینی را برگزید و در آنها از آغاز تا انجام، نخست معنی هر ماده و معنی مشتقهای آن و سپس معنی مقلوبهای آن ماده و مشتقهای آنها را بیرون نویس کرد و از پهلوی هم نهادن آنها واژ های مقلوب را به دست آورد .....
برشهاي درون مصراعي كه به لحاظ شكل نوشتاري، برش يا تقطيع پلكاني و عمودي نيز ناميده ميشود، عبارت از برش زدن در مصراعهاي شعر و ايجاد وقفههاي زيبا شناختي از طريق تقسيم هر مصراع به دو يا چند بخش و نوشتن آن پارهها به صورت عمودي يا پلكاني است. برشهاي درون مصراعي پديده تازهاي در شعر معاصر است كه ماياكوفسكي (1893 ـ 1930) شاعر معاصر روس بنيانگذاري كرد و پس از اينكه برخي از شعراي فارسي زبان به صورت تفنني از آن تقليد كردند، شاملو از حدود سال 1328 به بعد به صورت گسترده، آن را به عنوان يك تمهيد القاگر وارد شعر فارسي كرد. اين تمهيد بنابر اهداف خاصي از قبيل برجستهسازي و تاكيد بر مقولههاي خاص يا ديداري كردن تصاوير در مصراعهاي شعر رخ ميدهد. تعيين جايگاه برش در مصراعها يا سطرهاي شعر از جهت القاي پيام بسيار حايز اهميت است. گرچه قوانين ويژهاي براي اين كار وجود ندارد با جستجو در اشعار شاعراني كه از اين تمهيد بهره بردهاند ميتوان تا حدودي اين جايگاه را استنباط و مشخص كرد. در مقاله حاضر سعي بر اين است كه پس از توضيح مختصري درباره پيشينه برشهاي درون مصراعي، با توجه به نمونههاي موجود در اشعار معاصر مشخص شود اينگونه برشها در چه مواضعي از مصراعها يا سطرهاي شعر رخ ميدهد. نتيجه كار گوياي آن است كه برشهاي درون مصراعي را در سه گروه ميتوان جاي داد1. برش بين اجزا و واحدهاي تصويري براي ديداري كردن تصويرهاي شاعرانه2. برش بين اجزا و واحدهاي زباني به منظور تكيه و تاكيد بر آنها.3. برش بين اجزا و واحدهاي موسيقيايي براي برجستهسازي هماهنگيهاي آوايي.
در بین شاعران معاصر، توجه اخوان به آثار گذشته زبان فارسی و عشق و علاقه او به فرهنگ پرباری که بردوش آن زبان است، شعرش را تجلی گاه بسیاری از عناصر زبان کهن کرده است. ساختهای کهنگرا بخشی از کهنگرایی نحوی شعر اخوان است که مقاله حاضر به بررسی و توصیف آن میپردازد. منظور از ساخت، مجموعهای است که حداقل از دو جزء طبق نظم و ترتیب معینی پدید آمده است و کار معینی میکند. ساختهای کهنگرا در شعر اخوان به لحاظ آشنایی او با متون گذشته و تاثیری که از سازوکارهای شعر گذشته پذیرفته بسیار متنوع و گسترده است تا بدان حد که میتوان گفت شعری از این شاعر بزرگ معاصر وجود ندارد که در آن گوشه چشمی به ساختهای گذشته زبان فارسی نینداخته باشد. ساختار جمله، فعل، ترکیبهای وصفی، کاربرد نقش نمای اضافه، پرش ضمیر، جابجایی ارکان جمله و حذف، بخشی از جلوههای کهنگرایی در شعر اخوان است که مقاله حاضر به آنها میپردازد. برخلاف نظر برخی از منتقدین که استفاده از عناصر زبان کهن را در شعر معاصر روا نمیدارند و آن را نوعی نبش قبر میپندارند، اخوان با کاربرد بجا و شایسته واژهها و بافتها و ساختهای کهن، با توانایی بینظیر خود در حسن گزینش و ترکیب و هماهنگی بین زبان و محتوا، زبانی اصیل و فخیم و با صلابت آفریده است.