این جزوه مطالبی است که نویسندگان در ماهنامه «علم و جامعه» در پاسخ دکتر حسن سالمی نگاشتهاند و خواهان توضیحاتی از ایشان گردیدهاند. نوشتار حسن سالمی با عنوان «دکتر بقائی و دکتر مصدق» در شماره 168 مجله «علم و جامعه» منتشر شده که این نوشتار در پاسخ به آن نگاشته شده است.
در شماره اخیر مجله گوهران مقالهای چاپ شده از آقای محمد قراگوزلو به نام «تابوی فردوسی در محاق نقد» که لابد اگر 60 سال پیش در روزنامه پراودا یا مردم چاپ میشد، علاقمندانی داشت، ولی حالا بعد از گذشت این همه سال و تجربیات هولناکی که از خودشیفتگی و رویکردهای حزبی و ایدئولوژیک داشتهایم، گمان نمیکنم جاذبهای داشته باشد. در دنیایی که خشونت و بیرحمی در ان بیداد میکندف بیش از همه به انصاف و مدارا و مهربانی نیاز داریم. صرف نظر از تحولات فکری و فلسفی، تجربیات تاریخی هم به ما آموخته که تفاوت زیادی بین امور واقعی و غیرواقعی وجود ندارد و هر چیزی لزوماً راست یا دروغ نیست و چه بسا راست و هم دروغ باشد. حقیقت چیزی متکثر و چند لایه است و نباید تصورات خود را حقیقت مطلق فرض کنیم و کسانی را که تصوری غیر از ما دارند، دشمن بدانیم. نویسنده محترم مقالهای نوشتهاند که چهار بیت منسوب به فردوسی را بررسی کنند. مقالهای که هدف از آن بحث بر سر چهار بیت منسوب به فردوسی است.
نوشتار پیشرو به معرفی و نقد مقاله «جنسیت، قدرت و کاربرد زبان از دیدگاه تاریخگرایی نوین در گلنگری گلن راس اثر دیوید ممت» نوشته فاضل اسدی امجد و یاسر ذوالفقاری میپردازد و تلاش میکند از این راه برخی چالشهای پژوهشهای نقد ادبی را بهطور کلی و رویکرد تاریخگرایی نو را به طور خاص بیان کند. اگر چه این رویکرد چندان نو نیست و زمان زیادی از پیدایش آن میگذارد، در ایران رویکرد تازهای به شمار میرود و برای بسیاری از پژوهشگران پدیده ناآشنایی است. یکی از دلایل این ناآشنایی، نبود منابع فارسی ـ اعم از تالیف و ترجمه ـ در این حوزه است که همت استادان و خبرگان فن را میطلبد. این ناآشنایی به همراه برخی پژوهشهای غیراصولی به برخی کجفهمیها درباره این رویکرد دامن میزند. در نوشتار حاضر، مقاله نام برده از چهار دیدگاه نقد شده است: نظری، کاربردی، ارتباط عنوان مقاله با موضوع مورد پژوهش و معادلگزینی واژهها.
در مقدمه این کتاب آمده است: «مصاحبه آقای باقر مؤمنی را در شماره روز سهشنبه دی ماه 1355 روزنامه کیهان خواندم؛ از آنجایی که از پشت سنگر منطق علمی حمله ایشان به آل احمد شروع میشود، احساس کردم که بار دیگر منطق علمی وسیله توجیه ترسها و سازشکاریها و فریبهای عوامانه و عوامفریبیها قرار میگیرد. باینجهت که من در مقام دفاع برمیآیم؛ دفاع از یک حقیقت و نه دفاع از جلالت یک انسان که او جلال آل احمد بود و جوهر خالص حقیقت».