جلال الدین درباره عقل و اقسام و مراتب آن مطالب فراوانی گفته است. این مطالب را با اینکه از نظر علمی و فلسفی سیستماتیک مطرح نکرده است ولی می توان گفت: در این موضوع توانسته است عالی ترین مطالب مربوط به عقل را بیان کند. مولف کتاب عقل و عقول و عاقل و معقول و نظریه جلال الدین درباره آنها از علامه محمدتقی جعفری است که در سال 1359 توسط انتشارات نهضت زنان مسلمان به چاپ رسیده است.
عرفان پیشینه دراز و متداوم در جهان بینی بشریت دارد اما امروز عرفان و پیام عرفانی سر از نو در اندیشه و شور و حال مولانا جلال الدین محمد بلخی، برای بشریت و عصر حاضر به ویژه در اروپا و آمریکا جدی گرفته شده است. مولانا انسانی است متفاوت که جهان بینی اش با فلسفه و منطق و علم فرق می کند زیرا مولانا نه در پی استدالال است و نه دنبال بحث عقلانی و نه هم تجربه های حسی را جدی می گیرد. بنابراین تفاوت او با دیگران، مولانا را هر چه بی کرانه تر و بزرگتر جلوه می دهد که فقط می تواند این بی کرانه گی مولانا در عرفان بگنجد و فراتر از فلسفه و علم، هستی و جهان را با رمز و رازش دریابد و این رمز و رازعالم هستی را مولانا نه با عقل بلکه با عشق می خواهد، بگشاید.
دکتر جعفری لنگرودی در مقدمه کتاب راز بقای ایران در سخن مولوی می گوید: بی گمان یکی از آن ابرهای رحمت، سخن جلال الدین رومی است که سکه جاودانگی بر آن، نقش بسته شده است. آدمی از خلل خالی نیست اما آن که خیر، در سخن او غالب است خدای با او به خیر، محاسبت خواهد کرد. در حدیث صحیح آمده است: "کسی که به سن چهل سالگی برسد و خیرش بر شرش نچربد آماده رفتن به دوزخ باشد" غلبه خیر بر شر! چه سخن سنجیده و جامع و قابل درنگ و تامل بسیار. در این جهان پر از تباهی و فساد که هرکسی از روزنه تنگ معاش و مشاغل و مناصب خود با دیگران تلافی می کند و دلها را می شکند و از عواقب آن نمی اندیشد و آرام نمی گیرد تا زیر خاک آرام گیرد، مردی چون مولوی که عمری را در دعوت به خدا و اخلاق و انسانیت گذرانده و اندیشه های درخشان از خود به یادگار نهاده و دلها را روشن کرده است به حق مورد احترام جهانیان است.
اين اثر كه براى نخستينبار در سال 1370 خورشيدى منتشر شده است، مجموعه تحليلها و تفسيرهاى نويسنده پيرامون مناجاتهاى نظامى گنجوى است. نظامى در آغازِ برخى منظومههاى خود، به مناجات با حق تعالى پرداخته است. مىتوان گفت: تنها در يك مورد است كه هيچ فردى، حتى فيلسوف و شاعر و هنرمند، براى بيان مقاصد خود، دشوارى ندارد، و آن هم نيايش است. در نيايش، آدمى با خدايى روبروست كه به خوبى مىتواند مقاصد و نيتهاى خود را به خوبى بيان كند، و در عين حال، اين اطمينان را دارد كه مخاطب، مقاصد و نيتهاى او را درمىيابد. در نيايش، فرد هر چيزى را در دل بيان مىكند، و ميان خود و خداى خويش، هيچ حجابى نمىبيند. در نيايشهاى نظامى، انديشه و شخصيت نظامى آشكار مىشود. نحوة سخن گفتن او با خداوند، و مضمونهايى كه در توصيف حضرت حق به كار مىبَرَد، از جمله حكمتهاى عميقِ اين شاعرِ بزرگ است. در كتاب حاضر، محمدتقى جعفرى بر آن نبوده تا همة مطالب و مضامينِ عميقِ نظامى را از لابلاى اشعار او استخراج و تحليل كند، چرا كه بايد اثرى چند برابر اين كتاب مىنگاشت. او براى آن كه گوشهاى از انديشههاى عميق و الهىِ نظامى را نشان دهد، به تحليل بعضى از نيايشها بسنده كرده، و در لابلاى فصلهاى گوناگونِ اثرِ حاضر، مضامين و مفاهيم بسيار والايى از آن حكيم فرزانه بيان كرده است. رسالت شعر و شاعرى، اصولِ كلىِ حاكم بر مناجاتها، حكمت، عرفان و اخلاق، از جمله مباحثى است كه نويسنده به تحليل آنها پرداخته، و چنين مىتوان دريافت كه نظامى تنها يك شاعر نيست، بلكه جزو حكماى بزرگ به شمار مىرود. اين اثر، با وجود حجم اندك آن، نكات مهمى را در شناختِ تفكرِ نظامى بيان مىكند كه براى دانشپژوهان ارزش بسيارى دارد.
کتاب مثنوی از کتابهای معدودی است که عظمت استعدادها و قوای مختلف بنی نوع انسانی را اثبات میکند. این کتاب که دربردارنده 25000 تا 28000 بیت است، هم از راه عقل و حکمت و هم از راه دل و عرفان واقعیات بسیار فراوانی را به قلمرو معرفت و حکمت و عرفان بشری عرضه داشته است. نویسنده در این کتاب به کشف الابیات مثنوی پرداخته است. علامه جعفری در مقدمه کتاب آورده است: «اینجانب در اثنای تألیف مجلدات تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، برای تفسیر موضوعی برخی از موضوعهای بسیار بااهمیت مانند «عقل و عاقل و معقول»، «علت و معلول»، «موج» و غیر آن مجبور شدم همه ابیات مثنوی را برای استخراج همه موضوعهای مورد تفسیر یکایک ببینم. این کار دامنهدار موجب صرف وقت بسیار طولانی شد؛ لذا بر آن شدم که کشفالابیات کاملی را برای مثنوی تنظیم و تدوین نمایم. البته میدانیم آنهایی که تاکنون برای مثنوی نوشته شده است، کامل نیست و فقط کلمه اول و گاه کلمه دوم مصرع اول از ابیات برای پیداکردن بیت ثبت شده است. .... در این کشف الابیات همه مصرعهای مثنوی با نظر به نخستین کلمهای که دارند، زیر حرف کلمه اول خود آمده است».