سهم بلاد آذربایجان در ایران سهمی ستودنی است؛ این سهم هم به لحاظ سیاسی و هم دینی، بهویژه از زاویه تشیع و بسط آن در تاریخ چندان مورد توجه قرار نگرفته است. این کتاب گرچه شرح مزارات خوی است؛ اما در واقع شرح حالی است از عالمان و اندیشمندان این شهر که در طول سالیان، از خادمان علم و فرهنگ و دین در خطه آذربایجان، بلکه تمامی ایران بودهاند. کتاب در سه فصل به این ترتیب سامان یافته است: امامزادگان، بقاع متبرکه و مشاهیر مدفون در خوی.
بدایعنگار، میرزامهدی ، فرزند میرزا مصطفی (وکیل لشکر) تفرشی، دولتمرد، ادیب و مؤلف عصر قاجار. در 1279 در تهران متولد شد و در 1320 ش، در 82 سالگی، همانجا درگذشت. در تهران تحصیل کرد و به گفتة خود او در مثنوی خیرالکلام ، درس صرف و نحو، فقه و اصول، تفسیر و حکمت، و ریاضی و نجوم خواند (ص 37) و از حاج میرزا حسین نوری و شیخ محمدحسین کاظمینی اجازة روایت گرفت (مدرّس تبریزی، ج 5، ص 120(.او در وزارت امورخارجه خدمت میکرد و پس از فوت همکارش، میرزا محمّد ابراهیم «بدایع نگار * »، به همین لقب خوانده شد (1300) و مدارج اداری را تا سمت نیابت وزارت خارجه طی کرد (بامداد، ج 6، ص 273). در کنار وظایف اداری به تحقیق و تألیف مشغول بود و از جملة آثاری که از او به چاپ رسیده اینهاست: بدایع الانوار فی احوال سابع الائمة الاطهار ، کتابی تحقیقی در زندگی امام موسی کاظم علیهالسلام، نخستین و مفصّلترین اثر وی در 23 سالگی و مورد تصدیق مراجع شیعی، از جمله میرزا محمدحسن شیرازی * ؛ بدایع الاحکام فی فقه الاسلام ، در فقه همراه با بدایع المهدویّة و افتضاح الکافرین در یک مجلد و بدایع الاسرار در کلیّات حکمت و کلام به زبان ساده، که صاحب الذریعه (ج 3، ص 62) آن را ترجمة اخبار روایت شده از معصومان علیهمالسلام به فارسی معرفی کرده، و پیداست که کتاب را شخصاً ندیده است. بعلاوه، باید این کتابها و رسالههای او را نیز ذکر کرد: بدایع العروض ؛ بدایع الموالید ؛ بدایع الحکمة ؛ بدایع الانساب فی مدفن الاطیاب ؛ بدایع البیان فی جامع القرآن ؛ مختصر جغرافی دنیا . سه اثر اخیر در یک مجلد گرد آمده و در پایان آن عنوان آثار چاپ نشدة بدایع نگار، بدین شرح آمده است: ریاض المنجمین ، بدیعیّه ، شرح الفیّة ابن مالک، شرح تهذیب المنطق تفتازانی، بدایع الحساب به پارسی و منتخب از خلاصة شیخ بهایی. نیز کتابی به نام کفایة العرفان در اصول عقاید، به خط محمدحسن طالقانی، مکتوب در 1303، که در بخش نسخههای خطّی کتابخانة ملّی ایران (ش 420) محفوظ است.بدایعنگار شعر نیز میسرود و نخست «مُخْلص» تخلّص میکرد (رجوع کنید به بدایع الاسرار ، بدایع الاحکام و بدایع الوصول )، اما پس از ورود به عالم عرفان، تخلّص «لاهوتی» را برگزید. او یک مثنوی قریب به شش هزاربیت موسوم به خیرالکلام (تاریخ اتمام: 1340) دارد که در 1322 ش به چاپ رسیده، و در مقدمة آن به دیوان اشعار خود، مشتمل بر دههزار بیت قصیده و غزل، اشاره کرده است.از ملاحظة آثار او، چون بدایع الانوار ، بدایع الاسرار ، بدایع الانساب و بدایعالبیان بهنظر میرسد که به مراجع و منابع متقنی دسترسی داشته و مطالب را با دید انتقادی و گاه با نظر اجتهادی بیان کرده است. از جمله در بدایع البیان به جعل اخبار از جانب «غلاة روافض» پس از رحلت امام حسن عسکری، علیهالسلام و درج آن در کتب اثنی عشریّه و نشر آن در عصر صفوی اشاره دارد. شیوه او در نگارش، خلاصهنویسی و زبده چینی، نثر او ساده و مفهوم، نوشتههایش کمحجم و غالباً برای محصّلان و متعلّمان مفید است، اما در شعر پایه و مایهای ندارد
در این کتاب کوشیده شده تا درباره نکاتی درباره حافظ و شعر او بررسی صورت گیرد؛ از قبیل: بیان روند زندگانی حافظ برگرفته از متون و منابع معتبر علمی و تاریخی با استفاده از اشعار شاعران نوپرداز معاصر؛ نگاهی به ابعاد و زوایای شخصیت حافظ؛ چرایی تفأل به حافظ و چگونگی تفألزدن؛ تدوین فصلی با نام فرهنگ واژگان اشعار حافظ با بیش از دوهزار واژه؛ فراهم کردن فرهنگ اشارات و تعبیرات عرفانی اشعار حافظ با بالغ بر پانصد واژه.