“قصه ی ارباب معرفت” کتابی در حیطه ی عرفان و فلسفه می باشد که دیدگاه ها و طرز نگرش نویسنده را نسبت به موضوعات بیان شده ارائه می دهد. نویسنده ارادت و احترام خاصی را برای بزرگانی هم چون مولوی، ملاصدرا و … قائل بوده و در همین راستا اثر حاضر را به رشته ی تحریر در آورده است. وی در طول محتوای این کتاب، با بهره گیری از علم و مطالعات سرشار خویش، دو اثر معروف “المحجۀ البیضاء فیض شیرازی” و “احیاء علوم الدین ابو حامد غزالی” را با یک دیگر تطبیق داده و با مورد مقایسه قرار دادن آن ها به تفسیر و تحلیل دقیق جزئیات هر یک پرداخته و نتایج حاصل شده را با مخاطب به اشتراک می گذارد. در بخشی دیگر نیز در رابطه با شخصیت هایی نام آوری چون مولانا و غزالی سخن گفته و شیوه، نوع و سبک نگرشی آن ها را تشریح کرده و تفاوت میان صوفی و عالم ظاهر را توصیف می کند. سروش در ادامه، حافظ و مولوی را در مقابل یک دیگر قرار داده و مباحثی ارزشمند را در این رابطه ارائه می نماید. در قسمت های پایانی کتاب نیز به دکتر علی شریعتی و بازسازی فکری دینی اشاراتی نموده و مطالب خواندنی و قابل تاملی را خلق می کند.
قصیده تائیه، بلندترین قصیده دعبل خزائی است که سبب شد تا دعبل، شهرتی عالمگیر را کسب نماید. تعداد ابیات این قصیده، ۱۲۳ بیت و به زبان عربی است. نام این شعر، علاوه بر قصیده تائیه، به مدارس الآیات یا تائیه دعبل شهره است. وی ۱۵ قصیده سروده است که یکی از قطعه شعرهای او با تاء شروع می شود
نبرد رستم و اسفندیار یکی از داستانهای حماسی ایرانی است که در کتابهایی مانند شاهنامه فردوسی و گشتاسپنامه دقیقی بدان پرداخته شدهاست. این داستان از طولانیترین بخشهای شاهنامه و به لحاظ ادبی یکی از برجستهترین بخشهای آن است. داستان که روایتگر رزم میان اسفندیار، شاهزاده کیانی و رستم، پهلوان زابل است، یکی از بخشهای تراژیک شاهنامه بوده و به توصیف خود فردوسی، بلبلان به سبب مرگ اسفندیار ناله سر میدادند. فردوسی داستان رستم و اسفندیار را در ضمن حوادث دوران سلطنت گشتاسب در اواخر عصر کیانیان به نظم کشیده است.
این کتاب شامل چند بخش است که هر بخش باید به صورت مجزا بررسی گردد: «جامه تهذیب بر تن احیاء»، این بخش تطبیق ناقدانهای بین دو کتاب المحجة البیضاء فیض کاشانی و احیاء علوم الدین ابو حامد غزالی است. «غزالی و مولوی» مولانا عاشقی عارف بود و غزالی عارفی خائف. «مثنوی و دیوان کبیر» در این بخش نمونههایی از تلاقی دیوان کبیر و مثنوی معنوی ارائه شده است. «حافظ و مولوی» از نظر نویسنده حافظ وامدار مولاناست. «دواعی و موانع مولوی و حافظ در شعر گفتن» نویسنده میگوید از کلمات سعدی بوی عطر و از غزلهای مولوی بانگ رعد میشنوم. اما در سخن حافظ نور خیرهکننده برق را میبینم. و .... .
موضوع کتاب گردشی است در مثنوی مولوی و کمتر از او در دیوان کبیر، دیوان شمس، و بررسی تصویرسازی مولانا با تاکید بر یکی دو تصویر مهم و آشنا در آثار او. تمثیل، از ارکان مهم ادبیات است زیرا بستر مناسب برای روایت های متفاوت و در کنار هم قراردادن اندیشه های متضاد را فراهم می آورد. ضمن این که در تمثیل این توانایی نهفته است که میتواند موضوع اندیشگی دشوار و چند لایه را، نازل و همه فهم کند و مفهوم آن را در دسترس عموم قرار دهد. در ادبیات، تمثیل طوری دیگر است و کارآیی بسیار دارد، به طوری که برخی از آثار ادبی و اساطیری جهان تمثیلی هستند یا بر پایه تمثیل بنیاد شده اند. در مثل در ادبیات فارسی «مثنوی» مولوی به ویژه از این لحاظ چشمگیر است، به طوری که بسیاری از قصه های این کتاب مستطاب تمثیلی هستند یا قسمی مثل در آنها به کار رفته است. این تمثیلها هم جنبه آموزشی دارند و هم جنبه هنری. به همین دلیل، آربری میگوید: «مولوی، استاد قصه تمثیلی در جهان است.»